نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

ملک مبارز

نقش سمبولیک زنان در صلح و سیاست

  • ملک مبارز
  • 13 اسد 1399
استفاده ابزاری از زنان در صلح و سیاست افغانستان

صلح میان دو گروه متخاصم و در حال جنگ زمانی ممکن است که دو طرف از ادامه‌ی جنگ خسته شده باشند و به پایان جنگ از راه گفت‌وگو باورمند شوند. طرف‌های درگیر درک کنند که از راه جنگ هیچ گروهی پیروز نمی‌شود و باید تن به صلح دهند. بی‌تردید صلح میان دو گروه متخاصم انتخاب خط میانه برای بیرون رفت از حالت جنگی است. دو طرف که استقالالیت لازم برای تصمیم‌گیری داشته باشند. اما بحث صلح و جنگ در افغانستان چگونه است؟ آیا صلح محقق خواهد شد؟ زنان در گفت‌وگوهای صلح چه نقش و جایگاه دارند؟

دهه‌هاست که جنگ در افغانستان ادامه دارد. همه از جنگ خسته‌اند. مردم افغانستان بحق سزاوار رسیدن به صلح و رهایی یافتن از پدیده‌ی ویرانگر جنگ هستند. حکومت سال‌هاست بحث صلح را یدک می‌کشد. اما طرح و برنامه‌ی برای پایان جنگ و آمدن صلح ندارد. صلح‌خواهی حکومت مانند بقیه‌ شعارهایش نمایشی و دروغین است. اگر حکومت در پی ثبات و پایان جنگ بود، باید زیربناهای اقتصادی و سیاسی کشور را استحکام می‌بخشید، قانون را بدون تبعیض تطبیق می‌کرد، از دامن زدن به تعصب، تبعیض و نابرابری خود داری می‌کرد، در راستای تأمین عدالت و حقوق شهروندی کوشا می‌بود. متأسفانه هیچ یک از این کارها را انجام نداد. این وضعیت خود فرصت بی‌اعتمادی میان دولت و مردم را فراهم کرد. از گسست به میان آمده گروه‌های مخالف حکومت استفاده‌ی اعظمی بردند. سربازگیری کردند و به خشونت‌ها در دل بحران خودساخته و درون‌ساختاری تداوم بخشیدند.

در طرف دیگر اما طالبان با گذشت هر روز قدرت گرفتند. به‌جز مرکز ولایت‌ها، مناطق دیگر را نا امن کردند. بر بزرگ‌راه‌ها تسلط یافتند و دامنه‌ی حاکمیت حکومت را محدود ساختند. طالبان هیچ‌گاه آماده نشدند با حکومت افغانستان مذاکره کنند. همواره حکومت را دست‌نشانده‌ی غرب به ویژه امریکا عنوان کردند و کشور را اشغال شده خواندند. تا این که امریکا خود با طالبان وارد گفت‌وگوی مستقیم شد. این اقدام سبب شد تا طالبان وجهه‌ و جایگاه بین‌المللی پیدا کنند. کشورهای منطقه از طالبان دعوت رسمی کردند. این گروه در منطقه به عنوان یک طرف اصلی شناخته شد.

حکومت اما هنوز درگیر زد و بندهای درونی است. بحران انتخابات، فساد سیستماتیک، قومی‌سازی مناسبات قدرت و ثروت و ده‌ها عامل دیگر نشان می‌دهد که حکومت در وضعیت دشواری به سر می‌برد. ناکامی حکومت در تأمین امنیت، حاکمیت قانون و حکومت‌داری خوب سبب شده است تا از چشم حامیان جهانی‌اش به ویژه امریکا بیفتد و اعتماد کشورهای منطقه را نیز از دست بدهد. برای همین حکومت در حاشیه‌ی گفت‌وگوهای صلح قرار دارد تا در متن. زیرا بحث صلح خواست امریکا و اقدام این کشور است. طالبان نیز وابستگی‌های پیچیده‌ی منطقه‌ای دارند. آنان نیز استقلالیت لازم برای انجام گفت‌وگوهای جدی را ندارند. اما تا اینجای کار طالبان نسبت به حکومت، سود بیشتر برده‌اند. امریکا را قانع ساختند که با آنان بر میز مذاکره بنشینند، جایگاه‌شان را در منطقه تثبیت کردند، در داخل نظام نیز سربازگیری سیاسی انجام داده‌اند، بی‌آنکه هیچ زمانتی برای موفقیت گفت‌وگوهای صلح وجود داشته باشد، زندانیان‌شان برخلاف تصور همه رها شدند.

پیداست که هم حکومت افغانستان و هم طالبان در تصمیم‌گیری‌های شان مستقل نیستند. دو طرف با فشارهای سیاسی کشورهای دیگر تن به این خواست داده‌اند، هرچند که شعار صلح سر دهند. در چنین وضعیتی تحقق صلح پایدار و واقعی نامتصور است. با آنکه هنوز چشم‌اندازی روشنی از آینده‌ی صلح وجود ندارد. زیرا بحث صلح در حکومت سیاسی شده است. حکومتِ تازه شکل‌گرفته بر اساس توافق و مشارکت میان دو گروه انتخاباتی ایجاد شد. شورای عالی مصالحه‌ی ملی که شریک حکومت است، هنوز هیچ اقدام اساسی برای آغاز مذاکرات صلح و پایان جنگ نکرده است. از طرح و برنامه نیز خبری نیست. لذا سیاسی شدن صلح مبین ادامه‌ی جنگ و استفاده‌ی ابزای از صلح در سیاست است.

از زنان نیز استفاده‌ی ابزاری برای صلح و سیاست می‌شود. حضور زنان در حکومت نمادین است. از صلاحیت و قدرت لازم برخوردار نیستند. تا اینجای کار در گفت‌وگوهای صلح نیز نقشی معناداری ندارند. هرچند ابتکار صلح به دست امریکاست و حکومت افغانستان نیز نقش اساسی ندارد، اما زنان به عنوان نیمی از پیکر جامعه و گروهی که بیش‌ترین آسیب را از سوی طالبان دیده‌اند، می‌باید در متن تحولات صلح قرار داشته باشند. زیرا طالبان دشمنان اصلی آزادی‌ و حقوق زنان هستند. اگر صلح میان حکومت و طالبان صلح بر سر قدرت است، صلح میان زنان و طالبان صلح بر سر دو اندیشه است؛ اندیشه‌ی آزادی‌خواهی و برابری‌طلبی در برابر تفکر اسارت‌خواه و تبعیض‌آور.

خشونت و جنایت که از سوی طالبان اعمال می‌شود، از یک بستر فکری-فرهنگی ریشه می‌گیرد. این تفکر و باورهای طالبان است که رفتار آنان را جهت می‌دهد. پندار و رفتار که با انسان امروز و آزادی‌های انسانی و حقوق بشری به ویژه آزادی و حقوق زنان سر مخالفت دارد. آشتی با طالبان تنها سهیم ساختن طالبان در قدرت نیست. باید باور و تلقی‌های مشترک نسبت به حقوق و آزادی انسان‌ها به ویژه حقوق و آزادی‌های زنان نیز شکل گیرد. اما از وضعیت جاری پیداست که هیچ تغییری در تفکر طالبان به میان نیامده است. بنابراین؛ ضرورت جدی است تا نقش زنان در گفت‌وگوهای صلح سازنده باشد.

اما وقت از زنان و حقوق و آزادی‌های شان سخن می‌زنیم، نباید فراموش کرد که زنان به عنوان یک کتله‌ی تعریف شده‌ دارای خواست و اندیشه‌ی یک دست نیستند. زنانِ هستند که تفاوت اندیشه و تفکر شان با طالبان اندک است، اما زنان هم هستند که هیچ سنخیت با تفکر طالبانی ندارند. تفکر و باور طالبانی را تفکر تحجری، عدالت‌ستیز و خردگریز می‌شمارند. زنان که در حکومت و روند صلح حضور دارند از کدام تفکر نمایندگی می‌کنند؟ گروه اول یا دوم! اینجاست که باید از طیف‌های فکری مختلف زنان در صلح و سیاست حمایت شود. حضور معنادار آنان در میدان صلح و سیاست می‌تواند راه‌گشا باشد. نقش سمبولیک زنان در صلح و سیاست پیامد ناخوشایند و فاجعه‌بار دارد. امریکا که بازیگر اصلی میدان صلح و سیاست در افغانستان است، هنوز هیچ اقدام جدی در راستای حضور و نقش معنادار زنان در روند صلح نکرده است. زنان سیاست‌پیشه‌ی افغانستان نیز از اتحاد و انسجام قوی برای رویاروی با تحولات سیاسی به ویژه تحولات صلح برخوردار نیستند.

همچنان بخوانید

محبوبه سراح

جایزه صلح نوبل؛ چرا زنان به نامزدی محبوبه سراج معترض‌اند؟

20 دلو 1401
صلح اجتماعی؛ رهگذر تامین حق و عدالت

صلح اجتماعی؛ رهگذر تامین حق و عدالت

8 قوس 1401
موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: صلح
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت
گزارش

پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت

13 جوزا 1402

گزارش از تمنا غفور فتانه هنگامی که تنها 16 سال سن داشت، عکس شخصی را در مقابل خودش می‌دید که به گفته دیگران قرار بود همسر زندگی‌اش شود. وی در آن سن درک واضحی از ازدواج و زندگی...

بیشتر بخوانید
زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 
هزار و یک شب

زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 

2 جوزا 1402

راهروها و سالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی و دولتی در شهر کابل؛ دو محیط متفاوت برای زنانِ متفاوت است.درسالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی انگار فقط زنان خوش شانسی توانستند راه یابند که از نظر اقتصادی مشکلات کم‌تری...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
کشف هویت جنسی
هزار و یک شب

یاسمین: کشف هویت جنسی‌‌ام سخت، اما دل‌پذیر بود

14 جوزا 1402

«از زمانی که خیلی کوچک بودم یادم می‌آید وقتی در جمع پسرها قرار می‌گرفتم حس فرار به من دست می‌داد و فکر می‌کردم کسی در گوشم می‌گوید باید از این جمع جدا شوی. البته یک حس...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
هزار و یک شب

خاطرات عروس 11 ساله

5 حوت 1401

قسمت اول‌ |‌ روزی که عروس شدم هنوز به بلوغ نرسیده بودم. پوشیدن پیراهن «خال سفید» و چادر سبز گلدار مرا از بقیه متفاوت نشان می‌داد، به همین خاطر حس غرور داشتم و خود را از همه برتر...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00