قرار است در روزهای آینده مذاکرات صلح میان دولت افغانستان و گروه طالبان آغاز شود. این مذاکرات پس از یک و نیم دهه کشمکش سیاسی و تنشهای نظامی آغاز میشود. دولت افغانستان برای این گفتوگوها یک هیأت 21 نفره معرفی کرده که صرف پنج خانم در ترکیب آن حضور دارند. اما در ترکیب هیأت جانب مقابل، یعنی نمایندهگان گروه طالبان، هیچ زنی حضور ندارد. پرسش اساسی این است که آیا پنج زن در مذاکرات صلح از حقوق و ارزشهای زنان افغانستان حفاظت میتوانند؟
این در حالی است که حکومت افغانستان به عنوان مدافع اصلی حقوق و آزادیهای زنان و نظام دموکراسی، در ترکیب هیأت مذاکره کننده توازن جنسیتی را در نظر نگرفته است. حکومت یک تیم مردانه را برای دفاع از حقوق زنان به مقابل گروهی میفرستد که هیچ باوری به تساوی جنسیتی، حقوق و آزادیهای زنان و ارزشهای دموکراتیک و حقوق بشر ندارد.
گروه طالبان منحیث یک جریان افراطگرای دینی و گروه تروریستی در مقابل مردم قرار دارد. خواست مردم و حکومت فعلی افغانستان این است که طالبان منحیث یک جریان سیاسی در ساختار قدرت و سیاست مملکت ادغام شوند. چیزی شبیه صلح حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار با حکومت. اما نگرانی مردم از ادغام طالبان در قدرت به عنوان یک جریان سیاسی از اینجا نشأت میگیرد که تاکنون در پروسه صلح برخی از معاملهها طبق میل طالبان به پیش رفته است.
خط خوردن پسوند تروریستی از کنار نام طالبان یکی از کلیدیترین اهداف این گروه بود که با امضای توافقنامه صلح قطر میان طالبان و امریکا برآورده شد. جنگجویان این گروه به صورت گروه گروه از زندانهای دولت با قدر و عزت تمام رها شدند. گزارشهایی نیز از سوی نهادهای امنیتی به نشر رسید که گویا برخی از زندانیان رها شده به سنگر جنگ برگشته اند. حدود چهارصد زندانی خطرناک این گروه که تهدید جدی علیه امنیت افراد ملکی است و شبکههای مافیایی مواد مخدر را تقویت خواهند کرد نیز با امضای رییس جمهور غنی و با تأیید نشست بزرگ مشورتی صلح آزاد شدند. حالا صفوف نظامی و موضع سیاسی طالبان به نحوی تقویت شده است. پس آیا طالبان در میز مذاکره و سند توافق صلح، حقوق و آزادیهای کنونی زنان را به رسمیت خواهد شناخت؟ زیاد مهم نیست که آنان چه میخواهند، اصل مسأله این است که مردم و حکومت افغانستان در موضع واحد و برای حفاظت از ارزشها و دستاوردهای دو دهه اخیر باهم تلاش کنند.
شاید گروه تروریستی طالبان همچنان در رویای برگشت امارت اسلامی تلاش کنند و در خیال این باشند که باز روزی فرا برسد و آنان رد پای زنان را از جادههای کابل جمع کنند و بچهبازی را عام بسازند. بچهبازی از موارد جدی نقض حقوق بشری است که در نظام طالبانی عام است اما در نظام دموکراتیک سواستفاده و تجاوز جنسی بر کودکان شمرده میشود. این است تصویر واقعی گروهی است که مردم و حکومت افغانستان با آن طرف اند ولی قرار است از طریق مذاکرات سیاسی باهم صلح کنند.
با وجود همین نگرانیها بود که نهادهای حامی حقوق زنان از سراسر افغانستان چندین ماه دادخواهی کردند، قطعنامه صادر کردند، کنفرانس مطبوعاتی گرفتند و از حکومت خواستند تا در تشکیل هیأت مذاکره کننده تجدید نظر شود. این نگرانی زنان و نهادهای حامی حقوق زنان در کشور بجا است. آشکاراترین دلیل موجه این است که اکثریت چهرههای عضو هیأت مذاکره که از سوی حکومت معرفی شده اند شخصیتهای جهادی اند. برخی نیز گرایش به حکومت دینی دارند. شماری نیز ارزشمدار اند اما ارزشهای آنان بیشتر بر محور منافع سیاسی و سهم جریان شان در قدرت تعریف میشود تا کلیت نظام جمهوری و آیندهی افغانستان در سایهی دموکراسی. با این وجود، پنج خانمی که در ترکیب این هیأت حضور دارند تا چقدر بحث زنان را منحیث موضوع کلیدی در آجندای مذاکرات صلح جای خواهند داد؟ آیا مردانی که همتیم آنان هستند همچنان نگران آیندهی سیاسی زنان در افغانستان هستند؟ اینها پرسشهایی هستند که تمامی زنان و حامیان زنان در افغانستان را نسبت به آیندهی زنان در فردای توافق صلح نگران کرده است.
حالا اگر ترکیب هیأت مذاکره کننده قابل تغییر نیست و به احتمال زیاد در روزهای نزدیک گفتوگوهای صلح نیز آغاز خواهد شد، بهتر این است که اعضای هیأت مذاکرهکنندهی دولت با آجندای مشخص و نظر واحد به مذاکره بپردازند. وحدت نظر اعضای این هیأت میتواند تصویر قدرتمندی از آنان نشان دهد و بدون شک مورد حمایت مردم نیز قرار خواهند گرفت. اما مشروط بر اینکه این وحدت نظر مبتنی بر حفظ و حمایت از ارزشهای مردم باشد. ارزشهایی که طی دو دههی اخیر برای آنها صدها هزار جوان نیروهای ملی دفاعی و امنیتی ما کشته و زخمی شدند، زیربناهای افغانستان، مراکز فرهنگی و مذهبی و تجمعات مدنی ما همه هدف حملات تروریستی قرار گرفتند. بدون شک که حقوق زنان، آزادی فردی، حقوق شهروندی، آزادی بیان، حقوق بشر و آزادی عقاید از موارد اساسی این ارزشها استند که در چارچوب نظام دموکراسی تاحدودی بدانها دست یافتهایم.
خاطرات عروس ۱۱ ساله
قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که میتوانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.
بیشتر بخوانید