نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

افراطیت در افغانستان؛ مدارس دینی باید قانون‌مند شوند

  • نیمرخ
  • 1 سنبله 1399
افراطیت در افغانستان

ناهید بشردوست


افراطت یک بیماری مهلک است. افراطییت اگر ناشی از عقاید مذهبی و یا تندروی در باورهای یک قشر جامعه باشد نه تنها مانع بزرگ و سد راه ترقی و پیشرفت جامعه در عرصه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی است بلکه هم‌چون موریانه از درون باعث ازهم پاشیدن ثبات نظام‌های سیاسی و اجتماعی می‌شود. این بیماری در افغانستان آسیب‌های زیادی به ما رسانده است. گسترش افراطیت از نوع مذهبی آن قشرهای مختلف جامعه را درگیر ساخته و آتش جنگ را نیز شعله‌ورتر ساخته است. اما بحث ما براین است که اگر زنان افغانستان از نتایج رشد افراط‌گرایی آسیب دیده‌اند، آیا اندیشه‌های افراطی در خود زنان رسوخ نکرده است؟ ممکن است افراطیت زنان افغانستان را نیز تحت سایه شومش قرار داده باشد.

هرچند در دو دهه‌ی اخیر زنان افغانستانی با ایجاد رسانه‌های نوشتاری و دیداری، نهادهای مدنی و سازمان‌های سیاسی جهت درآمیختن با دنیای مدرن و نظام اجتماعی-سیاسی مبتنی بر برابری و هم‌دیگرپذیری بسیار تلاش کرده‌اند. ولی با تأسف که هنوز نتوانسته‌اند بر چالش‌های بزرگ و موانع سد راه شان فایق آیند. افراطیت و عوامل برخاسته از گسترش افراطیت یکی از موانع جدی جلوی رشد زنان در افغانستان است. یکی از انگیزه‌های بزرگ گسترش افراطیت در افغانستان، وجود نظام پدرسالاری است. در خانواده‌های افغانستان، پدر، شوهر و برادر کسانی‌اند که به گونه‌ی مستقیم از موج افراط‌گرایی موجود در متن جامعه متأثر می‌شوند و محدودیت‌هایی را بر زنان خانواده وضع می‌کنند. بدون شک که تأثر مردان خانواده از تبلیغ‌های آزاد افراطیت در جامعه و مراکز مذهبی سرنوشت زنان را با محدودیت مواجه می‌کند. چون در افغانستان صلاحیت‌دار و رییس خانواده هنوزهم مردان استند و به نحوی حرف اول و آخر را نیز آن‌ها می‌زنند. به همین روش زنان به گونه‌ی غیرمستقیم تحت شعاع تبلیغ‌های افراطیت مذهبی قرار می‌گیرند.

پیش ازاین موضوع جدیت در عقاید مذهبی و پابندی به اصول افراطی در روستاها جدی گرفته می‌شد و علیه رشد زنان مقاومت جدی جریان داشت. به همین خاطر زنان زیادی از حقوق اساسی شان محروم می‌شدند. البته که شهرها نیز از این امر مستثنا نیستند. اما جای نگرانی این است که نهادهای حامی افراطیت و مراکز تبلیغ افراط‌گرایی نیز پا به پای نهادهای مدنی رشد کنند. سازمان‌های حامی افراط‌‌گرایی نیز درافغانستان وجود دارد که به اشاره‌ی کشورهای بیگانه از سوی برخی از خانم‌ها در کشور تأسیس و اداره می‌شود. این بانوان بدون آگاهی سیاسی و اجتماعیی افراطیت را در خانواده و اجتماع گسترش می‌دهند که در برخی موارد با برخوردهای فزیکی  نیز همراه می‌باشد.

برای رفع این معضل باید دولت در سراسر کشور زمینه‌ی آموزش فراهم کند و هم‌چنان که آموزش ابتدایی دوره‌ی مکتب در قانون اساسی اجباری دانسته شده است، این قانون باید تطبیق شود. چون یک جامعه‌ی باسواد در چنگ افراطیت سقوط نخواهد کرد. یکی از دلایل رشد سریع افراط‌گرایی در افغانستان این بود که بخش عظیمی از نفوس جامعه ما بیسواد بودند. اذهان قشر بیسواد جامعه بستر مناسبی برای گسترش اندیشه‌های افراطی بود. اگر با وجود چندین دهه جنگ و محدودیت، زنان در افغانستان خودباوری و اعتماد به نفس شان را از دست داده‌اند فقط با کسب سواد و آگاهی است که می‌توانند دوباره آن‌ را به دست خواهند آورند. زنان با باورمندی به خود و آگاهی از حقوق شان به مبارزه علیه افراطیت، پدرسالاری و هرآن‌چه سد راه رشد شان است، می‌توانند مبارزه کنند.

تنها مبارزه‌ی مدنی زنان کافی نیست. برای برچیدن افراطیت باید دولت بر محتوای درسی مدرسه‌های دینی کنترل داشته باشد. نضاب آموزشی این مراکز مذهبی تحت کنترل نهادهای مسؤول دولتی باشد تا از گسترش موج جدیدی از افراط‌گرایی مذهبی جلوگیری شود. ضمن این‌که فعالیت این مراکز همه قانون‌مند و راجستر شده‌ی حکومت باشد. اما اکثر مدرسه‌های دینی و مراکز تبلیغ افراطیت در مناطقی تحت حاکمیت مخالفان دولت قرار دارد.

همچنان بخوانید

برنامه درس بی‌بی‌سی؛ مجریان زن که در نقش معلم ظاهر می‌شوند

برنامه درس بی‌بی‌سی؛ مجریان زن که در نقش معلم ظاهر می‌شوند

13 حمل 1402
پس از طلاق فهمیدم که زندگی فقط دعوا نیست

پس از طلاق فهمیدم که زندگی فقط دعوا نیست

12 حمل 1402
موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
مادرم مرا فروخت
هزار و یک شب

مادرم مرا فروخت

10 حمل 1402

وقتی سیزده ساله شدم یک پیرمرد 72 ساله به خواستگاری‌ام آمد. مردم محل می‌گفتند که مرد پولداری است. مادرم چون شیفته‌ی پول و ثروت بود، با آنکه زندگی مان رو به بهبود شده بود، بازهم...

بیشتر بخوانید
پس از طلاق فهمیدم که زندگی فقط دعوا نیست
هزار و یک شب

پس از طلاق فهمیدم که زندگی فقط دعوا نیست

12 حمل 1402

پس از سه ماه جنجال و مشاجره راحله موفق شد که از عزیز جدا شود و آن رابطه‌ی پر از خشونت هفت ساله را با برگه‌ی طلاق به پایان برساند.

بیشتر بخوانید
تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد
هزار و یک شب

تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد

6 حمل 1402

یاسمن ۳۵ ساله است. زن قد کوتاه و لاغر اندام، با چشمان بادامی و رنگ گندمی که از فرط کار و فشار زندگی در دیار غربت دور چشمانش چین و چروک برداشته و قدش خمیده است.

بیشتر بخوانید
قربانی بد دادن؛ احساس می‌کنم سال‌هاست بر من تجاوز می‌شود
هزار و یک شب

قربانی بد دادن؛ احساس می‌کنم سال‌هاست بر من تجاوز می‌شود

11 حمل 1402

لیلا همانطور که روی سکو نشسته است و پشم‌ می‌ریسد، به غروب طلایی‌رنگ آفتاب تماشا می‌کند و آه بلندی می‌کشد. نخ پشم را دور سنگ‌ می‌پیچاند و چادرش را پیش‌ می‌کشد.

بیشتر بخوانید
هشت سال در نکاح متجاوز
هزار و یک شب

هشت سال در نکاح متجاوز

23 جدی 1401

آمنه، زن جوانی است که در 15 سالگی از مکتب محروم و متحمل کودک‌همسری شد، تا 19 سالگی‌اش یک دختر کرد و بخاطر سنگین‌کاری دو بار جنینش سقط شد.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00