یک هفته پیش رییس جمهور غنی طی فرمانی شورای عالی زنان را ایجاد کرد. ادارهی امور ریاست جمهوری در خبرنامهای گفته است که این شورا به هدف توانمندسازی زنان، همآهنگی بیشتر میان شرکای ملی و بینالمللی به منظور دفاع و حراست از حقوق و آزادیهای زنان، برنامهریزی، پیگری و اجرای تعهدات بینالمللی در راستای حقوق زنان و ارزیابی کارکردهای آنان ایجاد شده است.
ریاست این شورا بر عهده رییس جمهور بوده و دبیرخانهی شورا به وزارت امور زنان و ادارهی امور ریاست جمهوری تعلق دارد. در این شورا نمایندگان 26 نهاد دولتی و خصوصی به شمول معاونان زن ولایتها، فعالان حقوق زنان و جامعهی مدنی عضویت خواهند داشت. دربارهی میزان بودجه و چگونگی نحوهی عملکرد این شورا، هنوز اطلاعات دقیقی در دست نیست. اما پرسش اساسی این است که ایجاد شورای عالی زنان، در شرایطی که از یک طرف بحث صلح با طالبان داغ است و از سوی دیگر، مسألهی خروج شرکای بینالمللی که حامیان جدی زنان شمرده میشوند، بالا گرفته است، چه تأثیری بر وضعیت زنان دارد/خواهد داشت؟
بیتردید، زنان در افغانستان پس از دو دهه تلاش برای دستیابی به حقوق و آزادیهای اساسی شان، هنوز با مشکلات جدی مواجهاند و اکنون با بالاگرفتن بحث صلح با طالبان، هراس تازهای ایجاد شده است که مبادا دستآوردهای 19 سال گذشته نیز معامله شود! در چنین شرایطی هر اقدامی با هدف توانمندسازی زنان و فعالیت در راستای تأمین حقوق و آزادیهای آنان گامیست ستودنی و مورد حمایت، اما نگرانی دیگر این است که ایجاد نهادهای موازی در افغانستان، به مُدی بدل گردیده که نه تنها پیامد مثبت بلکه پیامد مخرب و زیانبار داشته است. تورم تشکیلاتی در ساختار حکومت که کارایی این نهادها ملموس و محسوس نیست، میتواند به بیاعتمادی بیشتر میان زنان منجر شود. در دوران حکومت وحدت ملی ما شاهد ایجاد نهادهای موازی بودیم که منجر به پراکندگی بیشتر کار و فعالیتهای آنان شد تا عرضهی خدمات بیشتر یا کارایی بهتر.
وزارت امور زنان به عنوان نهاد رسمی در ساختار حکومت در 19 سال پسین مورد بیمهریهای زیادی قرار گرفته است. از گزینش اعضای رهبری این وزارت تا بودجه، استراتژی و برنامههای آن در راستای بهبود وضعیت زنان و توجهی جدی به مشکلات شان. بارها زنان نماینده در شورای ملی نیز از وجود تعبیض آشکار در این شورا و نهادهای حکومتی نسبت به زنان شکایت کردهاند. نهادهای دیگری هم که از سوی زنان مدیریت میشود، به گونهی حمایت لازم را در بخشهای مختلف ندارند. لذا ایجاد شورای عالی زنان در چنین وضعیتی ممد و موثر بر وضعیت زنان واقع خواهد شد یا حکومت هدف دیگری دارد.
وقت به برنامههای و پرژههای که به هدف توانمندسازی زنان در دو دههی گذشته از سوی حکومت انجام شد، نگاه میکنیم، باور بر این که حکومت واقعن در پی توانمندسازی زنان است و زنان میتوانند با چنین رویکردهای به توانمندی میرسند، متردد میشویم. این در حالی است که شورای عالی زنان نه یک نهاد اجرایی، ممکن یک نهاد مشورتی باشد. چنین نمایشهای چه تأثیری بر وضعیت زنان خواهد داشت و چه تغییر در زندگی آنان خواهد آورد؟