ابراهیم تولا، روزنامهنگار
با خوانش گذشته و تحلیل دقیق زمان حال میتوان مسیر درست آینده را در پیش گرفت. مطالعهی سرگذشت زنان در تاریخ دردآور است و اما میتواند آموزنده و سودمند باشد. این آموزندگی برای بخشهای مختلف جامعه و بخصوص به زنان و مردانیکه برای تحققِ حقوق انسانی و قانونی زنان مبارزه مینمایند بیشتر و حیاتیتر است.
تأثیرات گذشته بر وضعیت کنونی زنان انکارناپذیر است، چنانچه نمیتوان تأثیر وضعیت و جهتگیریهای زمان حال را بر وضعیت آینده زنان نادیده گرفت، زیرا این یک قاعده کلی است که گذشته، در ساختن زمان حال تأثیر دارد، زمان حال سازندهای آینده است و کسی که گذشته را خوب میداند، به خوبی میتواند زمان حال را تحلیل کند و کسی که زمان حال را خوب تحلیل کند، میتواند آینده را پیش بینی، مدیریت و حتا در آن دخالت نماید و حتا جریان وضعیت را آن طوری که خود میپسندد، تغییر دهد.
تغییر امروز، نتیجه مبارزات 20 ساله زنان و مردان، پیرامون حقوق زن که یک رخنه و گسست تاریخیِ ملموس بین وضعیت حال و گذشته زنان ایجاد شده است، میباشد و سرنوشت زنان امروز شبه سرنوشت زنان دیروز نیست و اما با این وجود نمیتوان اثرات محرومیت تاریخی زنان را بر وضعیت کنونی شان نادیده گرفت.
خطوط اساسی مسیر آیندهی زنان و حتا سرنوشت آنان امروز ساخته میشود. یعنی دقت و غفلت کسانیکه امروز برای احقاق حقوق زنان مبارزه مینمایند، روی شکل دهیِ فردا تأثیرگذار خواهد بود. اگر وضعیت حقوقی و سیاسی زنان، امروز بگونه نادرست و کاریکاتوری شکل بگیرد، در آینده نیز چنین خواهد بود و اگر نسل آینده جسور و با شهامت باشند میتوانند آن را تغییر بدهند و اما یک بخش بزرگ توان شان را مصرف این کار خواهد کرد.
بازخوانی گذشتهای زنان، تحلیل حال و تعیین خطوط اساسی آینده لازم و حیاتی میباشد. اگر ما تاریکیِ تاریخی و موجودیت تک سارههای درخشان را در حافظه داشته باشیم، بهتر میتوانیم بیست سال اخیر را بازخوانی نماییم. وقتی بیست سال اخیر بازخوانی نقادانه شود، میتوانیم گامهای مثبت و منفی را که برداشتهایم بهتر محاسبه کنیم و این روند زمینهای را مساعد مینماید تا ما منفیرویها را به حد اقل و مثبتها را به حد اکثر برسانیم.
شکی وجود ندارد که ما در طول بیست سال گذشته مسیری را پیمودیم که در طول صد سال طی نشده بود. به اسناد لازم الاجرای ملی و بینالمللی دست یافتیم، نهادهای مدافع حقوق زن بهوجود آوردیم ومدافعان حقوق زن را تربیت کردیم و اما بیتردید اشتباهات زیادی را نیز مرتکب شدیم.
تفکیک و تشخیص راههای اشتباه و درست برای مدافعان حقوق زن ممکن نیست مگر اینکه نگاهی به گذشته بیندازند، رفتارها و گفتارهای را که مرتکب شدهاند باز اندیشی نمایند، در غیر آن راهپیماییها درمسیر نادرست ادامه خواهد یافت.
امروز سه تهدید و نگرانی جدی فرا راه زنان وجود دارد؛ اول اینکه ممکن است شکل و فورم نظام سیاسی تغییر کند و دستآوردهای بیست ساله یکشبه نابود شوند؛ زیرا دستآوردها وابسته به نظام سیاسی بوده و حالت حبابی دارند و تا هنوز نهادینه نشدهاند. تهدید دوم که کمتر از نگرانی اول نیست، قطع شدن کمکهای خارجی میباشد. مدافعان حقوق زن اغلب از کمکهای خارجی امرار معاش کرده و میکنند، بیم آن وجود دارد که در صورت قطع شدن کمکها روند مبارزه برای احقاق حقوق زنان به رکود مطلق فرو رود. زیرا آن بخشهای که از طریق دولت مانند: ریاست امور زنان، کمیسیون حقوق بشر و نهادهای مستقل از دولت مانند: نهادهای مدنی مدافع حقوق زنان وابسته به کمکهای خارجی هستند و در صورت قطع شدن حمایتهای بیرونی و ناتوانی اقتصادی و بیانگیزگی دولت، فروپاشی تمام نهادهای مدافع حقوق زن اجتناب ناپذیر هستند. و تهدید سوم این است که هنوز حقوق زن به یک ارزش ملی تبدیل نشده و در بخشهای مختلف کشور هنوز از حقوق زن خبری نیست. نه تنها آن بخشهای که در تحت قلمرو مخالفان دولت قرار دارند بلکه در قلمرو خود حکومت نیز حقوق زنان به صورت گسترده نقض میشود و در سرنوشت زن هیچگونه تغییری رونما نگردیده است.
موجودیت این تهدیدهای جدی غلیرغم بیست سال تلاش و مبارزه، بیانگر این حقیقت است که ما چه در بازیهای کلان سیاسی و چه هم در امر مبارزه با خشونت علیه زنان و احقاق حقوق آنان، مسیرهای نادرست و اشتباه را پیمودهایم.
بنابراین؛ بازخوانی نقادانهای گذشتهی نه چندان دور، تحلیل و تجزیه دقیق و ضعیت کنونی بینهایت ضروری و حیایت میباشند که در روشنی آن مسیر درست و نجاتبخش آینده مشخص میگردد.