موسا موحد، خبرنگار در ولایت هرات
جنسیت خط پررنگیست که نقش آدمها را تعیین میکند. بهطور واضح در جامعهی توسعهنیافته و جهان سومیها این نقش را اول خانواده و بعد اجتماع تعیین میکند. وقتی به انسانی میگوید: تو مردی و یا تو زنی در واقع میزان انتظار خود و جامعه را نسبت به او واضح میسازد. به همینسان تمام آرزوها، امیدها و انتظارها در قالب نقش از وی خواسته میشود. به همین سبب است که جملههای نظیر «چون تو زنی پس…» و یا «مرد باید…» در زبان عامیانه مردم میچرخد و نقش پررنگی دارد.
بهطور مشخص در جامعهی توسعهنیافته، نقش زن و مرد یکسان نیست. انتظارها و امیدها متفاوت است. حقوق انسانی و جایگاه اجتماعی نیز برابر نیست. تمام اینها با رنگ و بوی سنت، عرف، قانون و مذهب در جامعه تبارز میکند.
عدهی زیادی از مردم جامعهی ما پس از سالها جنگ که در پشت میلههای جهالت و بیسوادی سپری کردند هنوز هم از حقوق اجتماعی و مدنی شان بیخبرند. اینجاست که نظام مردسالارانه آزادانه میتازد و جایگاهش را وسیعتر باز میکند. اما با وجود این، پس از پایان جنگ طالبانی، روزنهی امید و آگاهی در جامعهی جنگزده تابیده شده است که خوشبینی افراد در استفاده از جایگاه و حقوق انسانی شان را بیشتر کرده است.
هرات جامعهی با کماکان شکل سنتیاش که باورهای دیرینهاش را هنوز هم به دوش حمل میکند، درباره جایگاه اجتماعی افراد و بخصوص زنان، زوایای بحث زیادی را برای ما میگشاید. در مسیر تاریخ هرات همیشه دستخوش تحولاتی اجتماعی بودند که توسط نظامهای مختلف اعمال میشدند که پس از گذار از یک دوره، عرف و فرهنگش را تا جایی به دورهی بعد حفظ میکردند. اگر نگاهی به گذشته هرات بیندازیم و به عصر تیموریها تمرکز کنیم. کارنامه درخشان آن عصر که در شرقزمین پرتو افکنده بود وضعیت اجتماعی و بهتری به افراد قاییل بودند. زنان جایگاه مناسبی داشتند و دوشادوش مردان کار میکردند. درسایه رشد آگاهی و هنر، مینوشتند، درس میخواندند، معماری و مهندسی بلد بودند. گوهرشاد بیگم نماد قهرمانانه زنان آن عصر بود که بناهای ارزشمند هنری و تاریخی به دستورش ساخته شده است. از همه مهمتر زن در نقاشیها حضور پررنگی داشتند. هنرمندان در مینیاتوریهایش زنان را همسان مردان نقش میدادند و به تصویر میکشیدند. پس از زوال آن عصر تا بعدها مردم هرات و به ویژه زنان در کارهای عمرانی و هنر و فرهنگ تلاش و مبارزه کردند.

امروز، اما وضعیت اجتماعی زنان در هرات و بهطور کل در افغانستان زوایای بحث زیادی را بر روی ما میگشاید. وضعیتی که پس از دههها جنگ و بیسوادی در صفحه معاصر تاریخ افعانستان ورق خورده است، نمیتوان از کنار چالشهایش به آسانی عبور کرد . در چنین شرایطی از کار کردن زنان در ادارات تا راه رفتن از کنار جاده، صفحههای چالش و پر از حرف را برای ما نشان میدهد. هرات، جامعهی که در مرزی بین سنت و مدرنیته گیر کرده است. مردم کوشش میکنند برای خود خط و نشان تعریف کنند که بعدن بتوانند از آن عبور کنند و یا هم پابند باشند و در نقش معینی که جامعه انتظار دارد ایفای نقش کنند. در چنین شرایطی نقش زنان بیش از پیش در معرض دوربین جامعه، سنت و فرهنگ بومی جامعه مردسالار مورد ارزشیابی قرار میگیرد.
زنان هرات مثل زنان دیگر ولایات مشکلات کمابیش یکسانی دارد؛ اما آنچه که بیشتر زنان را محدود میسازد محیط بسته و سنتزده این ولایت است. رنگ جادههای هرات و آدمهای که عبور میکند تفاوت زیادی با جادههای کابل دارد. در شلوغی روز اگر جادههای کابل زرق و برقند و زنان و مردان با پوشش متنوع شان جادهها را رنگی ساختهاند، در هرات اما بیشتر جادهها یک رنگ است. اکثر جادههای بزرگ وسط شهر رنگ مردانه دارد. بیشتر زنان با چادر نماز و یا برقع در بیرون ظاهر میشود. دختران جوان و دانشگاهی نیز با تأثیر از این جو بدون چادر کلان در بیرون قدم نمیگذارند. این چیزی شبیه یک فرهنگ شده است. اگر با لباس باز و نسبتن آزاد با شال و یا روسری رنگه در جاده راه برود، نگاه آدمها نسبت به شخص تغییر میکنند. دختران از نگاه جنسی و تحقیرکننده مردان همواره شکایت دارند. سمانه یکی از دانشجویان دانشگاه هرات میگوید: چادرم وقتی لای پاهایم پیچ میخورد و گاهی ازسرم سُر میرفت به اطرافم نگاه میکنم که مبادا کسی حرفی گفته باشد. او میگوید: در مسیر راه از دکاندار گرفته تا سبزیفروش کنار جاده سر تا پایم را ورنداز میکنند و من هر روز حس میکنم بدنم با این نگاهها لمس میشود. اگر این را یکی از خصوصیات جامعه بسته بشماریم، حرف و قصههای زیادی از این دست با ابعاد مختلف روزانه در متن شهر رخ میدهد که نگاه جنسی و عقدهگشایانه مردان این شهر را نسبت به جنس زن به نمایش میگذرارند که حرف تازهی نیست. تا اکنون اقدام مهم و رهکار برای تغییر این نگرش صورت نگرفته است. در آینده انتظار میرود که دولت برنامههای در جهت آگاه سازی عمومی از حقوق زنان و حفظ جایگاه انسانی زنان اقدام کنند. از همه مهمتر زنان را از حقوق و جایگاه اجتماعی شان آگاه سازند که عدم آگاهی زنان مشکلات شان را دوبرابر میسازند و روند محو خشونت و تبعیض را مختل میسازد. اکنون خوشبختانه پروسه محو تبعیض هرچند به کندی، اما جریان دارد که چشمانداز خوبی از جایگاه آینده اجتماعی زنان را نشان میدهد. ورود درصدی بالای زنان به دروازههای مکاتب و دانشگاهها و باز کردن صفحات جدیدی روشناییبخش میتواند چشماندازی از یک آینده بهتری باشد. اگر برنامههای عملی در جهت آگاهسازی زنان و کوشش برای ایجاد فضای همپذیری در سایه صلح و دانش صورت بگیرد، آنوقت داشتن جایگاه همسان اجتماعی زنان و مردان یک امر پذیرفتنی و دور از تخیل نخواهد بود.