نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

روایت زنانه از زندگی؛ به مناسبت کارزار روایت زنانه

  • یعقوب یسنا
  • 15 سنبله 1399

تعدادی از زنان در گرماگرم گفت‌وگوهای صلح با طالبان نیاز دیده‌اند که فعالیت و فراخوان مجازی‌ای را به‌نام «کارزار روایت زنانه» به راه بیندازند. در شرایطی‌که قرار است طالبان دو باره وارد مناسبات رسمی قدرت و نظام شوند، هرچه بیشتر نیاز به چنین فراخوان و فعالیت‌هایی است. این فعالیت‌ها موجب می‌شود که صدای زنان افغانستان شنیده شود. زنان افغانستان تا هنوز زن (همسر)، خواهر، مادر، دختر و ننگ و ناموس ما مردان افغانستان بوده است و همیشه ما مردان از زنان برای این‌که خواهر، مادر، همسر، دختر و ننگ و ناموس ما است، نمایندگی کرده‌ایم.

موقعی‌که یک مرد در جامعه به یک زن بی‌احترامی می‌کند، مردان به آن مرد می‌گویند: «از خود خواهر و مادر و… نداری؟» این سخن به این معنا است‌که به این زن بی‌احترامی نکن زیرا این زن متعلق به یک مرد است. بی‌احترامی به این زن بی‌احترامی به یک مرد است. بنابراین در جامعه‌ی مردانه‌ی ما هنوز زن به‌عنوان زن فردیت و واقعیت خود را پیدا نکرده است. دست‌یافتن به هویت و فردیت نمی‌تواند از طرف مرد یا مردان به زن و زنان داده شود. فردیت و هویت را زنان باید بنابه فعالیت خود به دست بیاورند.

درست است‌که زنان در جامعه‌ی افغانستان آسیب‌پذیر استند، اما این آسیب‌پذیری نباید موجب این شود که زنان بگویند «آفت نرسد گوشه‌ی تنهایی را» و در کنج خانه بنشینند. بنابراین؛ فراخوان کارزار روایت زنانه نیاز جامعه‌ی ما است. بهتر بود پیش از این شکل می‌گرفت‌که امروز به جنبش و فعالیت‌های گسترده تبدیل می‌شد. به هرصورت، خواست حقوق زنان فقط حقوق زنان نیست، خواست بشر و حقوق بشر است. خواست حقوق بشری انسان (زن، مرد، کودک و…) هر موقعی و در هر سطحی‌که مطرح شود، مهم است و باید مورد توجه قرار بگیرد.

کیستی زن افغانستانی

زن افغانستان اصولن هنوز کیستی و هویت مستقل خود را پیدا نکرده است. منظور من از کیستی اعتماد به نفس شخصی‌ای است‌که هر انسان در جامعه از خود دارد. همان بحث دوبوار است‌که می‌گوید زن، زن به دنیا نیامده است، بلکه زن در دنیا زن شده است. این سخن به این معنا است‌که جامعه‌ی مردانه می‌گوید زن چگونه باید باشد.

ما مردان وقتی بخواهیم یک مرد را توهین کنیم می‌گوییم زن استی. زن گفتن یک مرد به این معنا است‌که تو اختیار نداری، اراده نداری، استقلال نداری، عقل نداری، غیرت نداری و… اگر به آن مرد بگویی دزد استی، شاید توهینی کمتر از این باشد که بگویی زن استی. بنابراین؛ نیاز است‌که زن باید کیستی و هویت خود را پیدا کند. کیستی و هویت، همان تفرد و فردیت مستقل زن است.

زنان نیمی از پیکر جامعه، زنان ننگ و ناموس جامعه‌ی افغانستان و زنان خواهر، مادر و… مردان افغانستان نیستند، هر زن یک واقعیت انسانی است‌که باید واقعیت انسانی‌اش به عنوان یک فرد شناخته و درک شود. فعالیت زنان افغانستان باید با این چشم‌انداز و هدف صورت بگیرد که کیستی خود را تصرف کنند. فعلن زنان افغانستان متاع مردان افغانستان استند و طبق منفعت مردان، حقوق بشری زنان معامله و مصادره می‌شود.

عکس تزئینی برگرفته از صفحه فیسبوک کارزار روایت زنانه
عکس تزئینی برگرفته از صفحه فیسبوک کارزار روایت زنانه

روایت جامعه‌ی افغانستان از زن

اصولن بنابه تعبیر مدرن، استفاده‌ی جامعه برای مردم افغانستان درست نیست. جامعه به افرادی گفته می‌توانیم که این افراد رأی، استقلال و هویت خود را داشته باشند و تنوع و تفاوت هویت‌ها در بین افراد قابل درک باشد. چنین افراد در یک مشارکت جمعی می‌توانند جامعه‌های مدرن را شکل بدهند. اما در افغانستان نه‌تنها تنوع و تفاوت‌های هویتی حتا زنان که محوری‌ترین واقعیت زندگی بشری استند، حضور و واقعیت شان نادیده گرفته می‌شود و سرکوب می‌شود.

بنابراین چگونه می‌توان از مردم افغانستان به‌نام جامعه یاد کرد. من مردم افغانستان را گروه‌ها و گله‌های نری می‌دانم که درحال جنگ و درگیری غریزی با یک‌دیگر استند. جنگ و نزاع شان با یک‌دیگر بر سر زن، قلمرو، غیرت‌های مردانه و… (ننگ و ناموس) است. یعنی ما مردان افغانستان گله‌های نری دارای ننگ و ناموس استیم. درک ما از مناسبات زندگی اجتماعی و فرهنگی درک ننگ و ناموسی است. همه چه را ننگ و ناموس خود می‌دانیم. زنان در بین ما گله‌های نر، جایگاه ننگ و ناموسی دارد و محورِ مفهوم و ارزش ننگ و ناموس استند.

همچنان بخوانید

حقوق زنان

در سال گذشته چه بلاهایی بر سر حقوق زنان آمد؟

20 حوت 1401
فرمان‌های طالبان

فرمان‌های طالبان

16 حوت 1401

بنابراین روایت جامعه‌ی مردانه‌ی افغانستان (گله‌های نر درحال نزاع) از زنان، روایت ننگ و ناموسی است. زنان روایتی فراتر از ننگ و ناموس در برداشت ما گله‌های نر درحال نزاع ندارد. فرقی نمی‌کند که ما مردان افغانستان خود را متدین، سکولار، دموکرات و… می‌گوییم. برداشت همه‌ی ما از زنان برداشت بدوی و غریزی است. به زنان به عنوان متاع جنسی و لقمه‌های جنسی نگاه می‌کنیم. غیرت، مردانگی و نرینگی ما در این است‌که چگونه بتوانیم زنان را به عنوان متاع جنسی خود در تصرف داشته باشیم.

روایت زنان در جامعه‌ی مردانه‌ی افغانستان (گله‌های نر درحال نزاع) روایت بدوی و غریزی است. اگر بخواهیم که واقعیت زنان درک شود و جامعه‌ی افغانستان به عنوان یک جامعه‌ی بشری مدرن شکل بگیرد، باید گله‌های نر درحال نزاع، جامعه‌پذیر شوند تا روایت بدوی و غریزی از زنان در ذهنیت ما مردان اصلاح شود.

روایت طالبان از زنان

آخرین سخنی‌که از سخنگو طالبان در باره‌ی زنان شنیدم این بود که «زنان طبق چارچوب شریعت و قانون اسلام می‌توانند زندگی کنند». این بحث پیش می‌آید که خوانش ما از اسلام چیست؟ امروز ما خوانش‌ها و تاویل‌های معرفتی و سیاسی متفاوتی از اسلام بخصوص درباره‌ی زنان داریم. خانواده‌ی آل سعود خوانش سیاسی خود را از اسلام درباره‌ی حضور زنان در جامعه دارد. اردوغان و حکومت ترکیه خوانش سیاسی خود را از اسلام در باره‌ی حضور زنان در جامعه دارد. جمهوری اسلامی ایران خوانش سیاسی خود را از اسلام درباره‌ی حضور زنان در جامعه دارد. داعش خوانش سیاسی خود را از اسلام درباره‌ی حضور زنان در جامعه دارد. طالبان خوانش سیاسی خود را از اسلام درباره‌ی حضور زنان در جامعه دارد.

بنابراین نمی‌توان مشخص کرد که منظور از گزاره‌ی «زنان طبق چارچوب شریعت و قانون اسلام می‌توانند زندگی کنند» چیست. منظور از این گزاره باید توضیح داده شود. درصورتی‌که توضیح داده نشود؛ نیت گوینده‌ی این گزاره نمی‌تواند مشخص باشد. اما روایت طالبان از زنان و برداشت و خوانش طالبان از اسلام سیاسی مشخص است. مردم افغانستان امارت طالبان را یک دوره تجربه کرده‌ است. امارت طالبان یک حکومت مذهبی و مردسالار مطلق بود. زنان در امارت طالبان متاع جنسی مردان بود که باید نیاز جنسی مردان را برآورده می‌کردند و برای مردان فرزند می‌زایدند، آنهم باید فرزند پسر. زنان در امارت طالبان حق بیرون رفتن از خانه را بدون محرم نداشتند. زنان حق کار و شغل نداشتند. زنان حق آموزش نداشتند. به این معنا که زنان در امارت طالبان طبق چارچوب قانون و شریعت اسلام هیچ‌گونه حق بشری‌ای نداشتند.

برداشت طالبان از چارچوب قانون و شریعت اسلام درباره‌ی زنان مشخص و قابل درک است. هنوز طالبان در هیچ اعلامیه و بیانیه‌ای نگفته‌اند که برداشت ما و موضع ما درباره‌ی زنان تغییر کرده است. بنابراین موضع طالبان از گزاره‌ی این‌که زنان طبق چارچوب قانون و شریعت اسلام حق زندگی دارند، مشخص و سر جای خود است. بهتر است در باره‌ی این گزاره وضاحت خواسته شود و این گزاره توضیح داده شود. اگر این گزاره توضیح داده نشود، طالبان و هر گروهی می‌توانند این گزاره را بنابه خواست و نفع خود مصادره کنند.

روایت مدیران کارزار روایت زنانه از زنان

من روایت مدیران کارزار روایت زنانه از زنان را شنیدم. مدیران این کارزار همه زنان استند. روایت اینها روایتی نسبتن مشخص است؛ این‌که زنان حق آموزش رسمی، حق شغل و حق فعالیت اجتماعی و جمعی در جامعه داشته باشند. منظور خود را از این کارزار شنیده شدن صدای زنان افغانستان و حمایت و تثبیت حقوق قانونی فعلی زنان افغانستان در گفت وگوهای صلح با طالبان می‌دانند.

کارزار روایت زنانه در شبکه‌های اجتماعی روایت‌های دست اول زنان را منتشر می‌کند.
کارزار روایت زنانه در شبکه‌های اجتماعی روایت‌های دست اول زنان را منتشر می‌کند.

حقوق قانونی فعلی زنان افغانستان این است‌که حق آموزش رسمی تا هر درجه‌ی تحصیلی دارند و حق شغل و فعالیت در اجتماع دارند. بنابراین می‌خواهند در گفت‌وگوهای صلح با طالبان این حقوق قانونی فعلی شان مورد معامله قرار نگیرد و به طالبان باج داده نشود. در ضمن مدیران این کارزار می‌خواهند زنان و مردان خاطرات و تجربیات خود را از دوره‌ی امارت طالبان در افغانستان بگویند و خواست‌های خود را در ارتباط به حق آموزش و شغل زنان مطرح کنند تا هیأت مذاکره‌کننده‌ی صلح بتوانند در صورت نیاز به خواست‌های زنان ارجاع بدهند و استناد کنند که هیأت طالبان و… نتوانند طبق میل خود آدرس زنان را مصادره کنند و به نمایندگی از زنان افغانستان سخن بگویند.

واقعیت این است‌که آسیب‌پذیرترین بحث در مذاکره‌ی صلح با طالبان بحث حقوق زنان است. من در این روزها شنیدم که تعدادی از مردان در حکومت فعلی افغانستان می‌خواهند روایت خواست زنان شهری و روستایی را مطرح بسازند و بگویند که خواست زنان روستایی افغانستان تحصیل و شغل نیست. بنابراین خواست زنان روستایی افغانستان که اکثریت استند، باید درنظر گرفته شود. باید عرض کنم که این روایت یک روایت متعصبانه و بدوی مردانه از زنان است. قرن‌ها است زنان توسط مردان به بردگی کشانده شده است. زنان روستا مظلوم است. هدف ما باید مظلومیت‌زدایی از زنان باشد نه توجیهِ مظلومیت زنان با این سخنان که زنان روستا تحصیل و شغل نمی‌خواهند. شایع کردن چنین روایت‌هایی درباره‌ی حقوق زنان خطرناک است.ل

جامعه‌ی ما نیز جامعه‌ای نیست‌که نسبت به شایع کردن چنین روایت‌های ضد بشری در باره‌ی زنان اعتراض کند. بنابراین باید نسبت به این شایع‌ها دقیق باشیم که تعدادی حقوق زنان را به نفع خود مصادره نکنند. بهتر است مدیران کارزار روایت زنانه این کارزار از حد فعالیت مجازی به فعالیت‌های اجتماعی فراتر ببرند و از مردان نیز عضوگیری کنند، اما خواست زنان توسط خود زنان مطرح شود و سخنگو خود زنان باید باشد.  

نیاز به حضور زنان در جامعه و روایت زنانه از زندگی

اصولن جامعه به مفهوم مدرن در محور حضور زنان در اجتماع شکل می‌گیرد. حضور زنان در جامعه، موجب جامعه‌پذیری و مسؤولیت اجتماعی افراد در جامعه می‌شود. گروه‌ها و گله‌های محض مردانه را نمی‌توانیم جامعه بگویم. بنابراین حضور زنان در جامعه، اصل بشری هویت جامعه را شکل می‌دهد. در غیر آن جامعه هویت بشری ندارد، یک جامعه‌ی ناقص و معیوب از نظر مناسبات اجتماعی، فرهنگی و بشری است. همان تعبیر گله‌های نر در باره‌ی جامعه‌‌های مردانه درست است. زیرا جامعه‌های مردانه‌ی محض به مفهوم مدرن جامعه، نمی‌تواند جامعه باشد.

من بنابه معیارهای کتاب‌خوانی در جامعه‌ی افغانستانی فرد نسبتن کتاب‌خوانی استم. جریان فکری فیمنیسم را مطالعه کرده‌ام، اما هنوز دید مردانه‌ی بشری‌ام نسبت به زنان چنان‌که لازم باشد عوض نشده است. چرا؟ برای این‌که در جامعه، زنان حضور نداشته است. با زنان در مکتب یکجا درس نخوانده‌ام. بنابراین شکاف‌های معرفتی و بشری بین من با زنان هم‌چنان باقی مانده است. با حضور زنان در جامعه است‌که دیدگاه ما مردان نسبت به زنان اصلاح می‌شود و شکاف‌های معرفتی بین مردان و زنان در ارتباطات و مناسبات اجتماعی، فرهنگی و فردی رفع می‌شود. مردان و زنان در کنارهم می‌توانند حضور سعادت‌مند و دوستانه داشته باشند. زیرا حضور مشترک زنان و مردان در جامعه، فضیلت بشری است. ما مردان باید پرورده شویم و آموزش ببینیم تا بتوانیم فضیلت حضور اجتماعی و فرهنگی زنان را در جامعه درک کنیم.

جامعه‌ی ما بنابه نبود و فقدان زنان یک جامعه‌ی معیوب، ناقض و فاقد جنبه‌های اجتماعی و فرهنگی بشری بوده است. با وصفی‌که جهان از نظر مناسبات اجتماعی و فرهنگی تحول کرده است و حضور زنان در این تحول نقش اساسی داشته است، اما ما هنوز از نظر مناسبات بشری و اجتماعی بدوی و غریزی باقی مانده‌ایم؛ متأسفانه نتوانسته‌ایم از فضیلت و امکان حضور بشری زنان در جامعه، بهره‌مندی‌های بشری حضور زنان را کمایی کنیم و یک جامعه‌ی پویا، فعال، معنادار، تحول‌پذیر و تحول‌یافته داشته باشیم. بهتر است به کاستی‌های جامعه‌ی خود در نبود حضور زنان فکر کنیم و کاستی‌های جامعه‌ی خود را با گسترش حضور زنان در جامعه رفع کنیم، تا از گله‌های نر درحال نزاع وارد شکل‌دهی جامعه به مفهوم مدرن شویم.

روایت زنانه‌ی من

بنابه فراخوان کارزار روایت زنانه من نیز به عنوان یک انسان می‌خواهم به این روایت بپیوندم. انسان‌ها مطلقن مرد یا مطلقا زن نیستند. انسان‌ها زن-مرد و مرد-زن استند. به تعبیر یونگ هر مرد در وجود خود احساس زنانه دارد و هر زن در وجود خود احساس مردانه دارد. یک زن نسبتن با تعادل و یک مرد نسبتن با تعادل از نظر معرفت بشری باید بتواند بین روح زنانه و مردانه‌ در شخصیت انسانی خود تعادل برقرار کند. درصورتی‌که یک مرد نتواند روح زنانه‌ی خود را دریابد یا یک زن نتواند روح مردانه‌ی خود را دریابد، شخصیت شان از نظر بشری دچار عدم تعادل شخصیتی می‌شود.

ما مردان باید احساس، ظرفیت‌ها، فضیلت‌ها و ظرافت‌های بشری زنانه‌ی وجود خود را کشف و درک کنیم، زنان نیز باید احساس و فضیلت‌های مردانه‌ی خود را کشف و درک کنند. کشف و درک این فضیلت‌های زنانه و مردانه درصورتی ممکن است‌که زنان و مردان در کنار هم در جامعه حضور داشته باشند. درصورتی‌که زنان و مردان در کنار هم در جامعه حضور نداشته باشند، این فضیلت‌های بشری، پویا و فعال نمی‌شوند. بنابراین مردان به جانوران و گله‌های نر درحال نزاع تبدیل می‌شوند و زنان به متاع و ابزار جنسی قابل معامله‌ی مردان تقلیل می‌یابند.

ما از نظر بشری، بیشتر از هر امری به مدارا و رواداری نیاز داریم. تا نتوانیم به تجربه‌ی مدارا و رواداری اجتماعی و فرهنگی دست یابیم، وضع بشری ما تغییر نخواهد کرد. دست‌یافتن به مدارا و رواداری بدون حضور اجتماعی و فرهنگی زنان در جامعه ناممکن است. فکر کنید! شما جامعه‌ای را تصور می‌توانید که اهل رواداری و مدارا باشد، اما زنان در آن جامعه حضور اجتماعی و فرهنگی نداشته باشد.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: حقوق اساسی زنانصلح
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد
هزار و یک شب

 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد

27 حوت 1401

خاله‌ی صدیقه زمانی‌که متوجه شد میان صدیقه و شریف تفاوت‌های فکری وجود دارد و شریف اندکی از صدیقه ناراضی است، از این فرصت استفاده‌ کرد تا آن‌ها را از هم دور بسازد و این پیوند...

بیشتر بخوانید
ازدواج اجباری در بدل قرض پدر
گزارش

پدرم مرا در بدل قرضش به شوهر داد

25 حوت 1401

پدرم بی‌کار بود، مدت‌ها می‌شد که کار نمی‌کرد و درآمدی نداشت. نه نفر در خانه نان‌خور بودیم و فقط پدرم نان‌آور بود. ما چهار خواهر و چهار برادر بودیم که با پدر و مادرم یک‌جا ده نفر...

بیشتر بخوانید
نامادری
هزار و یک شب

نامادری

2 حوت 1401

مادرم که فوت شد، پدرم ازدواج مجدد کرد. زندگی ما از این رو به آن رو شد. نامادری‌ام تا که اولاد‌دار نشده بود با ما خوب رویه می‌کرد. اولاددار که شد رویه‌اش تغییر کرد.

بیشتر بخوانید
فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود
هزار و یک شب

فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود

23 حوت 1401

یاسمن را به ظاهر دادند و در بدلش خواهر ظاهر را به برادر یاسمن گرفتند. هرچند یاسمن از بودن و ازدواج با ظاهر خوشحال بود، اما ظاهر از این ازدواج راضی نبود و یاسمن را نمی‌خواست. او...

بیشتر بخوانید
ازدواج زیر سن
هزار و یک شب

در چهار سالگی مرا به شوهر دادند

15 حوت 1401

نمی‌دانستم که شوهر دارم. اولین بار پدرم برایم گفت که وقتی چهار ساله بودم او مرا به شوهر داده و به نام پسر کاکایم کرده است.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00