منیژه رامزی، استاد دانشگاه
در آستانهای گفتوگوهای صلح، گروهی از دختران و زنان با ابراز نگرانی از وضعیت زنان در مرحلهای پس از تحقق صلح و تفاهم با گروههای مخالف حکومت، کارزار حمایت از حق آموزش و حق کار برای زنان راه انداختهاند که این عملکرد آنها در خور ستایش است. این نوع دادخواهیها میتواند دولتمردان و دولتزنان را متوجه خطرهای احتمالی آیندهای زنان بسازد تا برنامهریزیهای پیشگیرانهای را برای مصوونیت حقوق زنان روی دست داشته باشند و در میز مذاکراه دستآوردهای نزده سالهای زنان به عنوان خط قرمز باقی بماند.
با توجه به نقش زنان در مدیریت خانواده، زنان میتوانند در سیاست و اجتماع درخشش خوب داشته باشند، مگر برای آنها باید فرصتها و زمینههای آموزشی و کاری فراهم گردد تا چالشهارا کنار بگذارند و حضور معنادار را ایفا نمایند. مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان در افغانستان به سبب حاشیهبودن زنان از تعلیم و کار با فراز و فرودهایی آمیخته با زجر و فشار، یأس و نا امیدی، استبداد، افراط و تفریط بههمرا بوده است.
اما زنان افغانستان در راستای مشارکت در اجتماع در نزده سال اخیر نقش معنادار ایفا نمودند، آنها توانستند در بخشهای مختلف نقش داشته باشند و برای رشد و پیشرفت جامعه مؤثر واقع شوند. خوشبختانه ارزشهای اسلامی، قانون اساسی و سایر قوانین افغانستان حق آموزش و حق کار را برای زنان به رسمیت شناخته و مشارکت زنان را در جامعه ارزشمند دانسته است. فصل دوم قانون اساسی در مورد حقوق اساسی و وجایب شهروندان که از ماده 22 الی 59 را احتوا میکند در برگیرندهی اساسیترین موادیست که مشارکت سیاسی و اجتماعی زن را در جامعه تسجیل کرده است. بر اساس ماده 22 قانون اساسی هر نوع تبعیض و امتیاز بین شهروندان افغانستان ممنوع میباشد.
مادههای 43، 44، 53 و 54 قانون اساسی افغانستان دسترسی زنان به خدمات بهداشتی، رفاه، و شغل را بیان نموده است. این مادهها دسترسی زنان به آموزش، خدمات بهداشتی و اشتغال را منحیث پیششرطهای مشارکت سیاسی زنان و عنصر مهم برای آسایش و بهبود وضعیت زنان در افغانستان ضمانت کرده است.
در این مرحلهی حساس و سرنوشتساز در گفتوگوهای صلح برای تحقق مشارکت اجتماعی زنان، باید حق آموزش و حق کار برای زنان ارج گذاشته شود. هدف این دختران و زنان از راهاندازی این کارزار توجه به مصوونیت حق آموزش و تحصیل و حق کار دختران و زنان است که بعد از تفاهم برای صلح، برای دختران اجازهی رفتن به مکتب و دانشگاه داده شود، به دلیل اینکه حق آموزش و پرورش در اعلامیهی جهانی حقوق بشر برای هرفرد به رسمیت شناخته شده و توسط میثاق بینالملل حقوق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تأمین شدهاست؛ همچنان این حق مطابق مواد 43، 44، 45 و 46 قانون اساسی جدید افغانستان، برای هر یک از شهروندان کشور ما تضمین شدهاست.
همچنان تأکید در مورد حق کار، به دلیل اینکه اساس و مبنای تمام حقوق و آزادیهای اساسی فرد را تشکیل داده، نسبت به همه حقوق فرد پس از حق آموزش از اهمیت درجه اول برخوردار است؛ زیرا به برکت کار، تولید نعمتهای مادی و معنوی میسر شده، نه تنها سطح زندگی و معیشیت فرد بهطور قناعتبخش تأمین میشود؛ بلکه رشد و ترقی اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی یک کشور طورکامل وابسته به درجهی سازماندهی و چگونگی کار شهروندان آن (زنان و مردان) است. بنابراین؛ کار نه تنها حق مرد است، بلکه حق هر فرد (زن و مرد) میباشد؛ زنان در نتیجهی کار مثمر و شرافتمندانه، نه تنها نیازمندی مادی شان را مرفوع کرده، بلکه جایگاه معنوی شان را به دست آورده و سهم خود را در ارتقای سطح زندگی، توسعهی اجتماعی و رفع نیازمندیهای جامعه نیز ادا میکند.
هر زن حق دارد که بنابر میل و انتخاب خود به هر نوع کسب و پیشه (طوریکه به حقوق دیگران آسیب نرسد) بپردازد. از این طریق هم مهارت، استعداد و شخصیت خود را تکامل بخشیده، از عواید حاصلهی آن احتیاجهای زندگی خود و فامیلش را رفع سازد. این حق از طریق اشتغال به حرفه و پیشههای آزاد مثل: تجارت، خیاطی، معماری، نجاری، آهنگری، قالینبافی و غیره تأمین و ضمن آن بخش مهمی از ضرورتهای جامعه نیز مرفوع میشود.
قابل یادآوری است که در گفتوگو های صلح، به حقوق مدنی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و حق آموزش و حق کار زنان توجه جدی شود.
در اخیر پیشنهاد میکنم برای دختران و زنان شجاع که دست به این کارزار با ارزش زدهاند، برای فراگیری و تداوم این کارزار از گروههای مورد هدف ارزیابی داشته باشند تا این کارزار مؤثرتر گردد و با پلان و استراتژی؛ بتوانند از طریق حمایت ملی و بینالمللی منابع مشخصی را برای تحقق فراگیرتر این کارزار زنانه به دست آورند.
به امید مؤفقیت زنان و دختران بلند همت ما!