شفیع کریمی
من به عنوان یک خبرنگار که در این جامعه زندگی میکنم و تا جای از وضعیت جاری در کشور آگاهی نسبی دارم، به خوبی فهمیدهام که اعتدال و برابری جنسیتی در هیچکدام از ساختارهای نظام رعایت نمیشود. محدودیتهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سبب شده است تا زنان بهعنوان جنس دوم در این کشور شمرده شوند، در حالیکه این نوع بینش مخرب یک جامعهی انسانی است که هم به موقعیت و جایگاه زنان آسیب میزند و هم به موقعیت و جایگاه مردان.
در جوامع پیشرفته زنان از جایگاه اجتماعی و سیاسی خاص برخوردارند و بیشتر برای زنان فرصت داده میشود تا سهم فعال در عرصههای مختلف داشته باشد، اما در افغانستان اینطور نیست. از برخورد و رفتار زشت در سطوح مختلف، مانند: آزار و اذیت در دفترها تا آزار و اذیتهای خیابانی، شنیدن حرفهای زشت و رکیک، مداخله در طرز پوشش لباس، آرایش، همه از مواردیست که زنان افغانستان همیشه درگیر آن بودند و استند و در بسیاری از موارد برای زنان اجازه داده نمیشود که حتا از حق شان دفاع کنند. در چندین سال گذشته تلاش صورت گرفت تا برای زنان بیشتر فرصت داده شود که در نهادهای دولتی و خصوصی کار کنند و فرصت اشتغالزایی برایشان ایجاد گردد، اما هنوز هم این فرصتها اندک است و باید بیشتر از این به زنان نقش داده شود.
من بارها دیدهام زمانیکه یک مرد به یک موقف حکومتی میرسد همه برایش تبریکی میدهند، اما هیچ کس نمیگوید که چطور رسید؟ اما این بحث در مورد زنان کاملن فرق دارد. همین که یک زن در یک موقف قرار میگیرد همه دنبال این میگردند که چطور به این موقف گماشته شد؟ بدون اینکه از دید انسانی به یک زن نگاه شود همیشه به عنوان جنس دوم و با در نظرگرفتن تبعیض جنسیتی با زنان برخورد میشود.
امروز جدیدن کمیته قوانین افغانستان فیصله کرد که نام مادر باید در شناسنامهها درج شود، این تصمیم با واکنشهای زیادی مواجه شد، حتا شماری حاضر نیستند که در نزد عام اسم مادر شان را بگیرند، این خود نشان دهنده این است که تا اکنون هم حضور زنان و حتا نام بردن از زنان در این جامعه برای مردان ننگ شمرده میشود، چه رسد که آن زن در روستاهای افغانستان فعالیتهای اجتماعی و سیاسی داشته باشد.
اما چه باید کرد؟ بدون شک تغییر اجتماعی یک روند وقتگیر است مبارزه، حوصله و پیگیری میطلبد، اما بالاخره باید از جایی آغاز کرد. امروز اگر من به عنوان یک شهروند آگاه از حقوق زنان، برای خواهرم، مادرم و همسرم حق قایل نشوم و برای رسیدن به جایگاه اجتماعی و موقعیت و موفقیت شان در سطوح مختلف پشتیبانی نکنم، این بیعدالتیها و نابرابریها ادامه پیدا میکند و ممکن نیست تغییر در جامعه رونما شود.