انکار هویت زنان و نادیده گرفتهشدن شان در اجتماع، ریشه در فرهنگ کهن مردم افغانستان داشته که سایهی نامبارک آن را تا امروز نیز بر نام و نشان زنان کشور به خوبی میتوان مشاهده نمود. برای تفهیم و اثبات درستی این موضوع که از مرحلهی ادعا گذشته و وارد وادی حقیقت گردیده، کافی است تا نیم نگاهی به آداب و رسوم رایج در جامعه بیندازیم، جامعهای که در آن درج نام زنان در کارت عروسی شان، ننگ و آبروریزی بزرگ برای خانواده قلمداد شده و مایهی خجالت و سرافکندگی قوم او محسوب میشود، نمونهی ارایه شده، یکی از هزاران موارد موجود در جامعهی ماست که درک آن برای اکثریت خوانندگان مان ملموس و مشهود است.
آنچه طرفداران «سنت انکار زنان» در پاسخ به پرسش «نامم کجاست؟» ارایه میکنند این است که آنها درج نام زنان و مسایل مربوط به این قضایا را فاقد هرگونه اهمیت دانسته و منتقدان را به توجه جدی در خصوص مسأله صلح و سایر موضوعات مهم سیاسی کشور دعوت میکنند، چنین افرادی که عمدتن در رأس تصمیمگیریهای اجتماعی و سیاسی کشور نیز قرار دارند، با انکار زنان و سهلانگاری دربارهی بانوان کشور، چطور میتوانند برای رسیدن به رفاه اجتماعی که در آن تمام شهروندان بایستی در نظر گرفته شوند، برنامهی جامع و موثری را تدوین نمایند؟ در جامعهای که درج نام و هویت واقعی زنان، خدشه بر آبروی نظام خانواده وارد میکند و سبب شرمساری اجتماع میگردد، رسیدن به صلح دوامدار هیچ گاه به طور کامل تحقق نخواهد یافت چرا که آنچه باعث تضاد فکری و گسترش حس خصمانه نسبت به یکدیگر گردیده، انکار هویت و نایده گرفتن ماهیت حقوقی گروههاست.
با گسترش رسانههای اجتماعی و رشد نسبی علم و دانش، سطح آگاهی جامعه زنان نیز تا حد قابل ملاحظهای که توان برافراشتن بیرق اعتراض علیه سیاستهای انکارگرایانهی مردان را پیدا نمایند، افزایش یافته است. راه اندازی کمپاین «نامم کجاست؟» در سال 2017م، نمونه شایستهای از تلاش مسالمتآمیز زنان در راستای به چالش کشاندن سنتهای رایج و کهن بود که سرانجام، کمیته قوانین کابینه کشور را پس از سه سال پیکار وادار به تأیید قانون درج نام مادران در تذکرههای الکترونیکی نمود. موفقیت این جریان فکری مهم، دورنمای خوشایندتری از آینده زنان افغانستان را ترسیم مینماید.
با تأیید درج نام زنان در شناسنامهها، زمان آن فرارسیده است تا خطاب به افرادی که معتقدند تأیید این قانون، دردی را دوا نمیکند باید گفت که این اقدام و اقداماتی نظیر آن که منجر به احیای هویت و جایگاه حقیقی زنان در جامعه میشود، همواره مهم بوده و گسترش چنین اقداماتی در نهایت به آبادانی کشور نیز دامن خواهد زد.
مشارکت زنان در روند مصالحهی ملی، اصلاحات اجتماعی، تقویت نظام آموزش و پرورش و سایر حوزههای سیاسی و اجتماعی، در سالیان اخیر نتایج تأثیرگذاری را در جامعهای بر جا نهاده که در آن از درج نام شان روی کارت عروسی، سنگ قبر، شناسنامهها و… امتناع میورزند، دستآوردهای سالیان اخیر زنان در فضایی سرشار از محدویدتهای فکری و فرهنگی تا اکنون چنین اثرات شگرفی از خویش برجای نهاده، حال اگر به بانوان افغانستان مانند بانوان سایر نظامهای دموکراتیک مجال خودنمایی و نمایش توانمندیهای شان داده شود، قطعن سرزمین پنج هزارساله افغانستان، مکان بهتری برای زندگی و تجربه رفاه و آسایش حقیقی خواهد بود.