نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

برابر با من

11 دلو 1399
0
0
اشتراک‌گذاری‌ها
62
بازدید‌
Share on FacebookShare on Twitter

قربان دانش، دانش‌جوی دوره‌ی کارشناسی ارشد روابط بین‌الملل در ایران


من دوست‌دارم این شعار، این نگرش، این‌ باور و این حقیقت «پیدا و آشکار» در نگاه و در مفکوره‌ی‌ هر انسانی جا باز کند. سبز و شکوفا شود. هر شهروند افغانستانی چه زنان و چه مردان نسبت به دیگری این گزاره را باور داشته باشد: «برابر با من». برابر با من در زندگی، در حقوق، در اجتماع و در مسؤولیت‌ها. سخن و مسأله‌ این‌ است‌که در جامعه‌ی جنسیت‌گرا و مردسالار افغانستان به چه پیمانه‌ای، در زمانه‌‌ی ما مردان حاضرند تا به خود اجازه دهند و مفکوره‌ «برابر با من» را باور، احترام، عملی، تبلیغ و در تکثیر آن مجدانه سهم بگیرند. روی سخنم، متوجه آن عده‌ از مردان باسواد و با درکند که دست‌کم به ارزش برابری جنسیتی و برابری انسانی، پی‌برده‌اند و می‌دانند ما برای دست‌یابی به یک جامعه‌‌‌ی باز ضرورت به توسعه‌ی پایدار، فرهنگ برابری جنسیتی داریم. مسأله‌ای برابری جنسیتی و گذار به بستری برابری انسانی، به‌اضافه‌ی این‌که یکی‌ از شاخص‌های مهم توسعه‌ی انسانی به شمار می‌آید، اما از پرچالش‌ترین و پیچیده‌ترین بحث‌هایی است که تا اکنون در نظام‌های سیاسی گوناگون خوانش‌ها و برداشت‌های مختلف از آن بیرون داده شده است.

اگر از کلی‌گویی و رویکرد حاشیه‌گرایی این‌ روزها بیرون برآییم و به جزییات و متن مسأله بپردازیم، بایسته است نگرش‌ها و باورهای افراد تحلیل و ارزیابی شود. در یک نگاه کلی می‌توان گفت مشکل قانونی سر راه توسعه‌ی فرهنگ برابری جنسیتی و برابری شهروندی در افغانستان دیده نمی‌شود. قانون اساسی دولت با صراحت تمام حق برابری شهروندی و برابری زن و مرد را به رسمیت شناخته است. پس‌از نزدیک به دو دهه از عمر حکومت دموکراتیک و ارزش‌های نوین، واقعیت این است که تلاش‌های بسیاری در راستای حذف نابرابری‌های جنسیتی و تبعیض‌ ساختاری و نا عدالتی‌های اجتماعی صورت گرفته است. اما این بسنده نیست، نیاز به تغییر نگاه و باورهای مان نسبت به ارزش‌های جدید داریم. هنوز هم باور عمومی به برابری زن و مرد که از آن به برابری انسانی نیز یاد می‌شود، خام، گنگ و شکننده است.

«برابر با من» یک صلح است. صلحی درونی که جنگ برتری‌خواهی و برتری‌طلبی و برترباوری یک قشر را بر قشر دیگر در اذهان افراد پایان می‌دهد. زنان، در درازنای تاریخ مردانه قربانیان یک جانبه‌ی این جنگ و این باور و این فرهنگ‌ نابرابری و ستم بوده‌اند. از این‌رو، صلح مفکوره‌ها و ایجاد باورهای انسانی که برابری انسانی را حرمت و تکریم می‌نماید، ضروری‌ترین نیاز برای برداشته شدن موانع توسعه‌ی فرهنگ برابری انسانی دانسته می‌شود. این امکان زمانی تحقق‌پذیر می‌نماید که پیش‌تر از زنان که آگاهی و باور دارند/پیداکرده‌اند که در زندگی خصوصی و اجتماع و همه‌ی امور هم‌پای مردانند، بایست مردان نیز باور کنند که برتر از زنان نیستند. درک کنند که گذشته‌ از تفاوت جنسیتی آنها ذات انسانی مشترک دارند، توانایی‌ها و استعدادهای برابر و قدرت به‌کارگیری مهارت‌های حرفه‌ای یکسان. درست است‌که یک شبه و حتا یک دهه در هیچ‌جای دنیا، تلاش‌ها و مبارزه‌های جنبش‌های برابری‌خواهی جنسیتی به‌بار ننشسته است. سال‌ها زمان برده است تا به لحاظ فرهنگی  و فکری مردم‌های شان به سویه‌ای رسیده‌اند که به جایگاه زنان و حقوق و انتخاب‌ها و جایگاه انسانی آن احترام می‌گذارند. اما، این مسیر برابری را باید با صلح درونی و پذیرش برابری انسانی باهم پیمود، هرچند راه دشوار و طولانی باشد. در جنگ «سنت و تجدد» و گذار به بستر جامعه‌ی مدرن یکی‌از نشانه‌های پیروزی و کلید گشایش خانه‌ی مدرن حذفِ باور «برتری‌خواهی، مالکیت‌پنداری و جنسیت‌گرای» مردان نسبت به زنان از اذهان مردان جامعه می‌باشد. آنچه برای گسترش باوری «برابر با من» مهم است، قوانین نوشته شده‌ای روی برگه‌های کاغذ نیست، محک باورهای مردان نسبت به خود و زنان است که می‌تواند به ما کمک کند تا بدانیم تا چه حدی مردم ما به برابری انسانی باور دارند.

وقتی از من پرسیده شود، چه توضیحی برای این دیدگاه «برابر با من» داری؟ من این‌گونه می‌نویسم. «برابر با من» یعنی این‌که به من اجازه داده می‌شود، به مکتب دلخواه‌ام بروم. ورزش مورد علاقه‌ام را دنبال کنم. به‌جاهای که دوست‌دارم سفر کنم. دانشگاه بروم. اختیار داشته باشم کار کنم یا زیر آن شانه خالی کنم. حق داشته باشم، همه وقت تفریح بروم، دوست و آشنا پیدا کنم. روابط عاطفی، کاری و اجتماعی داشته باشم. در بزم‌ها شرکت کنم سرود و ترانه بخوانم؛ هیچ وقت، هیچ کسی، هیچ‌ چیزی از من نپرسد. در آن روی سکه؛ سنت‌ها و محدودیت‌های خانواد‌گی بال و پر آرزوهای خواهرم را بسته باشند و نتواند ادامه‌ی تحصیل دهد. جوانی‌اش به‌پای نخ و سوزن خاک شود. نتواند به شغل و اداره‌ی دل‌خواه‌اش راه پیدا کند. نتواند از احساسات و از عشق و از اندیشه‌هایش بگوید. ناگفته‌هایش در سینه‌اش ته‌نشین شود و صدای بغض‌هایش در گلو بشکند. همسرم به جرم کشف‌ حجاب تکفیر شود. به جرم بروز احساساتش سنگسار گردد. حق سفر و حق روابط اجتماعی از او گرفته شده باشد، این تکثیر نابرابری‌ست. این بیدادگری ستم است. ما باید باور کنیم. برابری را باور کنیم. باورکنیم آنها نیز حق دارند، برابر با من، هم‌پای من، زندگی کنند. جوانی کنند و از هر چه حق انسانی نامیده می‌شود برابر با من برخوردار شوند.

نیاز داریم به خود و به دیگران باور «برابر با من» را ایجاد و تقویت کنیم. مردان تنها با این باور و این نگاه می‌توانند، هم‌مسیر با زنان این مسیر ناهموار و نابرابر کنونی را پشت‌سر و چشم‌انداز روشن از آینده‌ای همه‌برابر را خق کنند.

همچنان بخوانید

بِتینا آرنت فمینیسم

مسأله‌ی فمینیسم هرگز «برابری» نبوده است

17 دلو 1401
زنان و ضرورت شجاعت و خودباوری

زنان و ضرورت شجاعت و خودباوری

8 جدی 1400

مطالب مرتبط

بِتینا آرنت فمینیسم

مسأله‌ی فمینیسم هرگز «برابری» نبوده است

17 دلو 1401
زنان و ضرورت شجاعت و خودباوری

زنان و ضرورت شجاعت و خودباوری

8 جدی 1400
همایش نسل برابری؛ 40 میلیارد دالر برای حمایت از نهادهای فمینیستی و مبارزه با خشونت تعهد شد

همایش نسل برابری؛ 40 میلیارد دالر برای حمایت از نهادهای فمینیستی و مبارزه با خشونت تعهد شد

21 سرطان 1400

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00