نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

نزده‌بار مرگ

9 حوت 1399
0
0
اشتراک‌گذاری‌ها
106
بازدید‌
Share on FacebookShare on Twitter

مریم هاشمی


با گذشت این قرنتین طولانی، امروز بعد اینکه طفل‌ها را فرستادم مکتب آخرین عضو کوچک خانه‌ام را روانه کودکستان کردم. خانه سکوت عجیبی گرفت، ترسناک و آرامش‌دهنده! روبه‌روی آینه ایستادم، موهای تاپ‌خورده و گره خورده‌ام را باز کردم، دانه‌های بُرس در مقابل جنگل موهایم ضعیف‌ عمل می‌کرد، خودم را دیدم واضع‌تر بگویم صورتم را دیدم من چقدر پیر شدم! نزده‌سالم است، چند تار مویم سفید شده صورتم مخمور و بی‌روح است، نگاه کن زیر چشم‌هایم گود سیاه‌ی نقش بسته.

وای چقدر پیر شدم من! صورتم را دست می‌کشم استخوان‌هایش را حس می‌کنم، چاله‌ی که گشاده‌تر شده در دو طرف کومه‌‌هایم، بخارهای ریز زیر پوستم، طاقت دیدن به آینه دیگر نبود پاهایم سستی کرد نشستم زمین، امروز بعد یک عالم هیاهو سکوت لانه کرد در گوش‌هایم، حس می‌کنم بعد میلیاردها سال چشم بودن به دیگران، وقت کردم دست‌هایم را نگاه کنم، چقدر بدجنس شده، سیاه و تَرک‌خورده. حال این جسم اینگونه است. که می‌تواند داخل ذهنم برود؟ فرسودگی پ‌هایش را دید بزند. که می‌تواند روحم را بکاود؟ که می‌تواند به چند ثانیه مسکن‌گزین مغزم شود؟ نزده‌سالم است، ولی چون پیر قرن‌ها زندگی بار دوشم شده‌است.

خدا می‌داند شاید پنجاه یا شصت سال دیگر عمر کنم، خدا می‌داند دشوار است نداشتن پناهگاهی امن و من با چهار کودک. گمان می‌کنم من مادر شان هستم بجز دنیا آوردن همه کار تا اکنون کردم. خدا می‌داند! امروز شکایتی کنج دلم نشست وقتی زحمت‌های مادرم را چنین ناچیز روبه‌رویم جلو کرد. زنی که از کتک‌خوردن‌های مکرر و دفاع از حیثیت ما زیر ضربه‌های پدرم، جان باخت و یاسر به اسم او یاد می‌شود! که می‌داند او بود سرش تجاوز شد و یاسر حاصل این خشونت نصف شب است. که می‌داند نُه ماه حمل پر درد را او کشید، که می‌داند با تکه تکه شدن پ‌های استخوانش و چشیدن راه مرگ او را دنیا آورد، که‌ می‌داند برای لقمه نانی روزها لباس‌های کثیف مردم را می‌شست و که می‌داند روزها خودش را سپر قرار می‌داد تا یاسر زیر دست مرد عصبی و پودری نقش زمین نشود، هیچ کس نمی‌داند و اما این چه خیانت بزرگی‌ست حتا اسمش را با زحماتش پوشاندن و مهو است.

نوزده بار مرگ
عکس تزئینی، ارسالی از نویسنده‌ی متن

روحم ذره ذره می‌شود وقتی اینها را به نام کثیف او شناسایی می‌کنند و اما دنیا جای بی‌عدالتی است که قدم به قدم بر حیات نسل‌ها کودتا می‌کند و بعد مادر این فاجعه را من می‌کشم! به اندازه‌ی مادر که چهار طفل دارد و این جسمم که برای دخترانه بودنش در صورت که چقدر مخمور است، عذاب می‌کشم از ماست‌فروش گرفته تا صاحب‌خانه روزنه‌های جسمم را پنهان می‌کنم، بعد گرفتن هر چیزی گوشت‌های نوک انگشتان شان که به دستم و شانه‌ام می‌خورد اذیتم می‌کند، نه اذیت نه! اذیت کلمه‌ی کوچکی‌ست. من بی‌نفس می‌شوم در چنین حالت‌ها نفسم وسط گلویم حبس می‌ماند برای چند ثانیه و تخم بی‌مهری به دلم کاشته می‌شود.

می‌خواهم فریاد بزنم می‌دانم وقت فریاد زدن بغض می‌کنم، اشک کودتا می‌کند. ناخون‌های درد گلویم را می‌خراشد. نفسم بند بند می‌شوند امان از کامم می‌رود، ولی می‌خواهم فریاد بزنم تمام وجود من جنسی نیست، یکبار به چشم‌هایم به ضعف نگاهم به ترس مژه‌هایم بنگرید تمام هستی من در این دنیا جنسی نیست نیست نیست! می‌دانی که چه می‌خواهم بگویم نه؟ این منم یک دختر شاعر تنها در کابل بین میلیون‌ها نفر بی‌هیچ کس سر می‌کنم، پَرهایم (طفل‌هایم) که چند ساعت نبودم را هوایی حس می‌کنم تیر خورده است. از جایم بلند شدم چادرم را محکم زیر گلویم بستم بند بوت‌هایم را چند گره زدم و باز به سوی زندگی روانه شدم که سکوت تمام شود.

بوت‌هایم سرک را لمس می‌کرد به خودم گفتم قوی بمان دختر! دردی که ترا نکشد حتمن قوت می‌بخشد، قوی بمان که نزده ساله‌های زیادی دارد این افغانستان که جا به جا پیر شدند و بین جمعیت یک ملیاردی گوش شنوایی نیست برای شنیدن، دستی نیست برای دستگیر بودن و روحی نیست برای نوازش، تو خودت قوی بمان دختر فقط خودت بمان.

همچنان بخوانید

نوروز مبارک

نوروز مبارک!

1 حمل 1402
دفچه و کفچه

نوروز در سایه‌ی طالبان؛ از کفچه و دفچه خبری نیست

29 حوت 1401

مطالب مرتبط

نوروز مبارک

نوروز مبارک!

1 حمل 1402
دفچه و کفچه

نوروز در سایه‌ی طالبان؛ از کفچه و دفچه خبری نیست

29 حوت 1401
اولین زنی که در افغانستان استاد دانشگاه شد

اولین زنی که در افغانستان استاد دانشگاه شد

29 حوت 1401

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00