زنان افغانستان امروز به یک نیروی غیرقابل انکار در عرصهی سیاست و حکومتداری مبدل شده است. طی دو دههی اخیر، نظام دموکراسی فرصت حضور را برای زنان فراهم کرد. اگرچند که کمیت و کیفیت حضور شان قابل بحث است، اما نفس حضور زنان در عرصههای مختلف جامعه به آنان فرصت رشد و تأثیرگذاری میدهد. امروز زنان افغانستان در امور آموزش و صحت بیش از هر عرصهی دیگری حضور پررنگ و تأثیرگذار دارند و در روند بازسازی، رشد فرهنگی، سیاستهای داخلی و حکومتداری نیز به یک نیروی تأثیرگذار تبدیل شدهاند. تغییراتی که در نزده سال اخیر، پس از سقوط امارت طالبان در افغانستان به وجود آمده است، بدون شک نتیجهی تلاش و فکر نیروی جوان و زنان کشور است. امروز افغانستان بازهم در یک مرحلهی حساس تاریخی قرار گرفته است. احتمالن گفتوگوهای جاری صلح در قطر، سرنوشت آیندهی افغانستان را رقم خواهد زد. حقوق و آزادیهای زنان که در واقع از ارزشهای کلیدی جمهوریت به شمار میرود، نیز در این گفتوگوها بحث خواهد شد. اما اینبار زنان خودشان در چارچوب هیأت مذاکره کننده در میز گفتوگوها حضور یافتهاند تا از کلیت نظام دموکراسی و ارزشهای حقوق بشری به شمول حقوق و آزادیهای زنان دفاع کنند.
حکومت، زنان و قشر دانشآموختهی جامعه همگی امروز به مدافعان حقوق زن تبدیل شدهاند. بحث حقوق و آزادیهای زنان به دو دلیل برای همه خط سرخ است. بحث نخست این است که حقوق و آزادیهای زنان که ما از آن سخن میزنیم، همه ارزشهایی است که جزء حقوق اساسی و انسانی همه شهروندان به شمار میرود و در قوانین کشور به ویژه در قانون اساسی محفوظ دانسته شده است. محدود کردن این حقوق و آزادیها نباید تاوانی باشد که برای صلح میپردازیم. مردم طالبان را منحیث یک گروه تروریستی میشناسند که امروز حاضر به مذاکره شده تا از سنگر جنگ به کرسی سیاسی تغییر جهت دهند. اما بهای به زمین گذاشتن سلاح طالبان را نباید زنان بپردازند. از سوی دیگر، حقوق و آزادیهای زنان بخش مهمی از ارزشهای دموکراتیک است که همهی دنیا به ویژه دولتهای همکار افغانستان به آنها باور و احترام دارند؛ محدود کردن این حقوق و آزادیها در واقع نقض حقوق انسانی شهروندان است و راه را برای وضع محدودیت بر دیگر موارد مثل آزادی بیان، حقوق بشر، عدالت و برابری و دیگر ارزشهای انسانی، باز میکند.
البته رویکرد زنان فعلن تغییر کرده است. پیش از این ما بیشتر بحث «زنان و مواجهه با تغییر» را مطالعه میکردیم، اما امروز زنان بانی تغییر در جامعه استند. یعنی امروز زنان عامل و مدیریت کنندهی تغییرات سیاسی و اجتماعی هستند نه نیروی تأثیرپذیر از تغییرات.
پروسهی صلح افغانستان یک روند زمانبر و بسیار پیچیده است، اما از اوایل آغاز پروسه تا اکنون زنان پله به پله راه پیمودند و تلاش کردند تا ناظر و شریک پروسه باشند. زنان در چارچوب برنامههای دولت در امور صلح همواره حضور داشتند و برای دفاع از کلیت نظام دموکراسی در مقابل امارت اسلامی طالبان در سطح ملی و بینالمللی دادخواهی کردند و بسیج شدند. هماکنون که نخستین دور گفتوگوهای روبهرو میان هیأت مذاکره کنندهی دولت و هیأت مذاکره کننده طالبان در دوحه پایتخت قطر برگزار شده است، زنان صدای رسای دفاع از دموکراسی و نظام جمهوری اسلامی افغانستان استند. امروز زنان توانای از مردم افغانستان نمایندگی میکنند که تجربه و تخصص کار در امور صلح، حکومتداری و سیاست را دارا هستند. داکتر حبیبه سرابی، فوزیه کوفی، شریفه زرمتی و فاطمه گیلانی چهار زن عضو هیأت مذاکره کننده از جانب دولت در گفتوگوهای صلح با طالبان استند؛ ارچند گزارش شده که فاطمه گیلانی در دور نخست گفتوگوها حضور نداشته است. اما به لحاظ کارکرد، این هیأت و حکومت افغانستان توانستند که در نخستین روز آغاز گفتوگوها ظاهرن جهان را باخود همسو کنند. از دبیر کل سازمان ملل متحد تا رییس اتحادیه اروپا و دبیر کل ناتو و نمایندگان کشورهای اروپایی که همکاران صلح و توسعهی افغانستان استند، از حفظ حقوق زنان، آزادی بیان، حقوق بشر و انتخاب مردم افغانستان سخن بزنند. انتخاب مردم افغانستان مسلمن نظامی است که خودشان در تشکیل و ساختار شان سهیم و صاحب صلاحیت باشند نه پیرو و تبعه. از همین رو، ایجاد چنین تغییرات در سطوح سیاسی و اجتماعی افغانستان و جلب حمایت و اعتماد جهان ناشی از همدستی همه اقشار مردمی به ویژه دو نیروی تأثیرگذار زنان و جوانان هستند که همواره در حال دادخواهی و مبارزه برای حفظ نظام و ثبات کشور قرار دارند.
در اخیر میتوان گفت ارچند که زنان افغانستان هنوز برای بسیاری از حقوق اساسی شان مجبور به دادخواهیاند، اما همین تقلا نشان از بیداری، آگاهی و قدرت زنان است. امروز افغانستان در جایگاهی قرار دارد که دیگر هیچ قشری از جامعه به مثابهی پیرو و تبعه باقی نمیماند و اقشاری که پیش از این با برچسب اقلیت در حاشیه بودند نیز در حال ورود به متن رویدادهای کشورند. زنان که نصف نفوس کشور را تشکیل میدهند و در موضوع برابری جنسیتی، رفع خشونتها و محدودیتها و حفظ حقوق و آزادیهای شان بدون هیچ مرزبندی دیگری در کنارهم ایستادهاند، دیگر صرف یک نیروی واکنشی به تغییرات نیست، بلکه عامل تغییر و تصمیمگیری محسوب میشوند. حضور زنان در سطوح رهبری دولت، موفقیتهای زنان در عرصه اقتصادی و تجارت خصوصی، کارآفرینی و خدمات عامه، گواهی براین مدعاست. پس در مسایل مهم و سرنوشتساز مثل صلح و انتخابات که در واقع برآیند این رویدادها هرچه باشد بر کل کشور تأثیر خواهد گذاشت؛ نباید نگران باشیم. چون امروز حکومت، جوانان، قشر دانشآموختهی کشور همگی همسو با زنان استند و زنان نیز به یک نیروی غیرقابل انکار و غیرقابل حذف از عرصههای سیاست، اجتماع، فرهنگ و اقتصاد مبدل شدهاند.