نزدیک به نیم قرن میشود که افغانستان درگیر جنگهای ویرانگر است. 25 سال این جنگها با طالبان صورت گرفته است. گروه که با باورهای افراطی و برداشتهای خشک و خشن از دین با هرگونه آزادی افراد به ویژه آزادی بیان، اندیشه و عقیده سر دشمنی داشتند و دارند. یک هفته میشود که بحث صلح با طالبان کلید خورده است. هیأت مذاکره کنندهی جمهوری اسلامی افغانستان در دوحهی قطر حضور دارند و چند روز است که با گروه طالبان بر سر چگونگی تعین آجندا و شروع مذاکرات، به گونهی مشترک کار میکنند.
با شروع مذاکرات دو طرف، بحثهای فراوانی در میان شهروندان کشور و گروههای فعال در راستای حقوق بشر، حق شهروندی، آزادی افراد به ویژه آزادی بیان راه افتاده است. بحثها با بیم و امید به همراه است. زیرا هنوز شهروندان کشور از نتیجهی گفتوگوهای صلح هیچ تصویری ندارند. اما از باور و رفتار طالبان شناخت خوب دارند. طالبان در این 25 سال با آزادی بیان دشمنی آشکار داشتند. حتا در زمان حاکمیت این گروه در افغانستان، تلویزیونها شکستانده شد و هر گونه نشرات رسانهی که خلاف میل آنان بود، منع شد. همین اکنون نیز در مناطق تحت تصرف طالبان، شهروندان هیچگونه آزادی بیان و اندیشه ندارند و با نشرات رسانهها که از نظر آنان پسندیده نیست، مخالفت جدی دارند و از تماشای آن مردم را منع میکنند. این امر سبب شده است تا رسانهها و نهادهای مدافع رسانهای نگران سرنوشت آیندهی آزادی بیان و آزادی رسانهها شوند.
آزادی بیان در واقع اساس آزادیهای دیگر و یکی از اصلهای بنیادی نظامهای مردمسالار است. مقابل آزادی بیان؛ استبداد، اختناق و خودکامگی وجود دارد که دولتها و نظامهای مستبد و خودکامه با اعمال آن از هر گونه آزادی و حقوق اساسی شهروندان چشمپوشی میکنند. علیرغم این که کارگزاران و مسؤولان بلندپایهی نظام پساطالبان در افغانستان کمتر به صداهای اعتراضی شهروندان گوش دادهاند و محل معنادار آزادی بیان را حرمت گذاشتهاند، اما بیان آزاد اندیشه و باورهای شهروندان یکی از دستآوردهای نظام پساطالبان است. شهروندان و رسانهها در ابراز نظر و بیان اندیشه و باورهای شان در رابطه به موضوعات مختلف آزاد بودهاند.
جامعه که در آن آزادی بیان و اندیشه وجود نداشته باشد، در آن جامعه نظام مردمسالار پا نمیگیرد، حقوق شهروندی رعایت نمیشود، دروازهی پیشرفت و توسعهی دانش و معرفت بسته میشود. آزادی بیان، نظام مردمسالار و حق شهروندی آرمانی است که شهروندان آگاه، جریانها و گروههای آزادیخواه، حقطلب و عدالتمحور برای رسیدن به آن تلاش و مبارزه میکنند. زیرا استبداد، سانسور و عدم استقلالیت اندیشه و بیان، سبب رکود جامعه و شکلگیری یک نظام مستبد و خودکامه میشود که هیچ گونهی آزادی در آن وجود نخواهد داشت.
ما در عصر زندگی میکنیم که انسان امروز حقمحور است و به هیچ صورت زیر ستم نظامهای مستبد خاموش نمیمانند. ممکن نظامهای خودکامه و مستبد مدتی با استبداد حاکمیت کنند، اما در نهایت محکوم به شکست استند. زیرا آزادی، حق شهروندی، رعایت حقوق اساسی افراد اصلهای تغییرناپذیر و غیر قابل انکار انسان امروزی است. لذا انتظار میرود که در گفتوگوهای صلح به این اصل مهم توجه صورت گیرد و از هر گونه تلاش برای سانسور، اختناق و استبداد خود داری شود. وجود رسانههای آزاد و آزادی بیان منجر به شکلگیری جریانهای فکری انتقادی میشود که میتواند در جهت توسعه و تصحیح وضعیت اجتماعی، سیاسی، فکری-فرهنگی و همچنان در امر تحکیم و ثبات نظام مردمسالار کارا و مثمر واقع شود.