قسمت سیزدهم از سلسله نوشتههای حسین رهیاب بلخی با عنوان «زنان در مسیر تاریخ»
8- ازدواج در دوران مادرشاهی
ازدواج به مفهوم عمومی آن، از دورهی انسان بدوی وجود داشته ولی در طول تاریخ روند بسیار متغیری را پیموده است. ازدواج در نزد مردمان اولیه شاید چیزی جز آمیزش جنسی در جهت تکثر و باروری نبوده و سپس در طول تاریخ با توجه به شرایط و نیازهای موجود، دگرگون شده و صورتهای گوناگونی یافته است. از شواهد موجود بر میآید که اولویت زنان در زندگی طبعن و به طریق اولی شامل ازدواج نیز میشده است. در قبایل بدوی آفریقا، پسر مجبور است داماد سر خانه باشد: «اقتدار شوهر در این قبیله عملن بیارزش بوده و شخصیت مهم در خانه برادر ارشد زن به حساب میآید… پسر جوان که تازه ازدواج کرده است نزد خانواده زن خود بسر برده زمینهای پدر زن خویش را شخم زده حاصل برداری میکند.»
همچنان تحقیقات نشان میدهد که در گذشته چیزی به نام وابستگی زناشویی-چنانکه امروزه شاهد هستیم وجود نداشته و وابستگی زنان به اقوام خود بسیار قوی بوده است: «بستگی زن بهخانواده و خویشاوندانش بهمراتب مهمتر و اساسیتر از بستگی وی بهشوهرش تلقی میشد تا آنجا که در هنگام بروز خصومت و جنگ در میان دو خانواده، زن میبایستی به خویشاوندانش بپیوندد و جانب آنان را بگیرد…»
گرچه احتمال دارد که ادعای زیر مقرون به صحت نباشد، اما تردیدی وجود ندارد که زنان مصری از عظمت و جایگاه فوقالعادهای برخوردار بودهاند در حدی که ملکه آن سرزمین لاجرم باید همخون پادشاه میبود و به این طریق ازدواج نیز به صورت انحصاری در آمده و به اقتدار بیشتر ملکه میانجامید: «در مصر قدیم ضمن قباله ازدواج قید میشد که مرد باید از زن خود اطاعت کامل بنماید.»
قبایلی که همچنان رسوم کهن اجدادی را پاس داشته و به حفظ عادات و سنتهای گذشتگان وفادار بودند، تلاش میکردند با ترویج روحیه همگرایی، آزادی افراد را نیز محترم شمارند. این سنت ممکن است با زندگی «مدرن» جوامع فعلی سازگار نباشد، اما یقینن با «کرامت انسانی» افراد پیوند بیشتری دارد: «در هنگام ازدواج جوانان [بومی آمریکای شمالی] هیچ قرار و قانونی آنها را ملزم نمیساخت که در محل معینی زندگی کنند بلکه هر زوج تازه عروسی کرده مختار بود که بهخانواده و زادگاه عروس بپیوندد و یا با خانواده داماد شریک زندگی شود.»
9- زنان و توان جسمانی
در دنیای «مدرن» به نظر میرسد که زنان موجوداتیاند ضعیف، ناتوان، ظریف و لطیف، کم بنیه و کوچک اندام و… و به همین علت مردان احساس میکنند به طور کلی زنان نسبت به مردان ضعیفتر بوده و از تواناییهای کمتری نیز برخوردار میباشند. چنین تصوری خود به خود عامل مهمی در ضعف زنان محسوب میشود خصوصن با توجه به این نکته که در جامعه زنان نیز این یک امر بدیهی به شمار میرود و آنها به اموری تمایل نشان میدهند که به قوت و قدرت کمتری نیاز دارد. این حقیقت را نمیتوان منکر شد که در شرایط کنونی زنان از لحاظ جسمانی با مردان تفاوت زیادی دارند، اما باید پذیرفت که نحوهی زندگی افراد در طول قرون متمادی در نحوهی پرورش آنان تأثیر داشته و باعث تغییرات گوناگون در سختار بدنی آنان شده است:
«اختلاف مقاومتي كه اكنون ميان زن و مرد ديده ميشود، در آن روزها چندان قابل ملاحظه نبوده است… در آن هنگام زنان، از حيث بلندي قامت و بردباري و چاره انديشي و شجاعت، دست كمي از مرد نداشته… بلكه موجودی بوده است نيرومند كه ميتوانسته ساعات درازي به انجام كارهاي دشوار بپردازد…»
گروههای فمینیستی اعتقاد راسخ دارند که زنان در گذشته به اندازهی مردان قوی بوده و بر اثر تربیت و خانهنشینی این قدرت جسمانی از آنان سلب و بر اثر تسلط مردان به موجودات ضعیف و ناتوان تبدیل شدهاند. این افراد معتقدند که: «مردها بیش از چهل تا شصت پاوند وزن را نمیتوانستند بلند کنند در حالی که زنها صد پاوند یا بیشتر را حمل میکردند…»
شاید این گفته ویل دورانت، در صورتی که بتوانیم آن را به دیگر مناطق نیز تسری دهیم و یا نمونههای مشابه آن را در کشورهای دیگر بیابیم تا حدود بسیاری موید نظریهی بالا باشد: «زنان روستایی [چینی] در قوت به پای مردان میرسند، ولی زنان طبقات بالا ظریف و لطیفند و به چهرهی خود پودر میمالند.»
در برخی از مناطق جهان همچون: استرالیا، زلاند نو و آفریقا که هنوز هم در میان بومیان زندگی بدوی قبیلهای کم و بیش جریان دارد، زنان نیز مانند مردان قوی و زورمندند و میتوانند در انجام کارهای سخت و طاقتفرسا دوشادوش مردان فعالیت کنند: «يكي از روساي قبيله چيپوا گفته است كه: «زن براي كار آفريده شده و ميتواند به اندازه دو مرد بار ببرد يا بكشد…»
10- مردان و آرایش زنانه!
امروزه آرایش کردن به مفهوم وسیع آن عملی است زنانه و در عمل شاهد هستیم که زنان سعی میکنند با استفاده از امکانات جدید و بهرهبرداری از وسایل مدرن، در پیرایش خود کوشیده و به این وسیله به موقعیتهای جدیدی دست یابند. در دنیای جدید آرایش، مد و زیبایی که به این صورت ترویج میشود، عاملی است برای گرداندن و چرخاندن شریانهای اقتصادی جوامع صنعتی، فریب افکار عمومی و سرگرم کردن آنها و از آنجا که انسان فطرتن طالب زیبایی و دوری از ناپاکی و آلودگی است، هیچ کسی نمیتواند مخالف آرایش و پیرایش باشد. اما بررسی اوضاع و احوال جوامع اولیه نشان میدهد که در آن روزگار، بر عکس امروز این مردان بودند که برای جلب توجه بیشتر، به آرایش خود اهمیت قایل شده و از انواع وسایل موجود برای آراستن بدن شان بهره میگرفتند:
«در میان ملتهای ساده مرد است که خود را میآراید. در استرالیا تقریبن تزیین و خودآرایی منحصر به مردان است. همینگونه است حال در ملانزی، گینه جدید، کالدونی جدید، برتانی جدید، هانوور جدید و در میان هندیشمرگان آمریکای شمالی… یک بومی استرالیایی همیشه همراه خود مقداری رنگهای زرد، سرخ و سفید دارد تا گاهبهگاه در زیبایی خود دستکاری کند.»
«حتا در اوایل دورهی عظمت کیوتو مردان والا مقام به روی خود پودر میمالیدند، گونهها را سرخ میکردند، به جامههای خود عطر میپاشیدند و هرجا که میرفتند آیینهای با خود میبردند.»
ادامه دارد…