فرشته محبوبی
کارشناسان میگویند: امروزه تمایل جوانان به زندگی مجردی در جامعه به دلایل مختلفی بسیار افزایش یافته است، اما باید بدانیم زندگی مجردی خوب است یا بد و چرا جوانان پس از ازدواج، زندگی مجردی را از جمله روزهای پادشاهی فکر میکنند؟
بعضی از این محققان باورمند هستند که بسیاری از جوانان به دلیل اینکه مادر و پدر شان از همان کودکی تا بزرگسالی او با یکدیگر اختلاف و دعوا داشتند وآرامش و آسایش او را سلب نمودهاند، این سبب شده تا آنان تمایل به تنها زندگی کردند پیدا کنند.
بیاد داشته باشید همین دعواهای داخل خانه سبب میشود تا جوانان از زندگی متاهلی دست بردارند، چونکه آنان همهای زندگی پس از ازدواج را در آینهای، زندگی مادر و پدر خود میدانند.
بعضی از خانوادهها خواسته یا ناخواسته شرایط زندگی را برای جوانان شان تنگ میکنند وآنان را از دوران کودکی الی نوجوانی تحتکنترول خود میداشته باشند. آنها این شیوه را درستترین قاعده برای زیر نظرداشتن اولادهای شان میدانند بیخبر از اینکه مرحله انتظار و کنترول فرزندان، وابسته به یکزمان مشخص است، پس از آن میتوان جوانان رابه حالت خودشان گذاشت.
زندگی مجردی خوب است یا بد؟
سوالی که ذهن خیلی از جوانا را درگیر خود کرده است، دانشمندان در پاسخ این پرسش میگویند: دو دنیای متفاوت که هرکدام مسؤولیتها، مزایا و معایب خود را دارند. نمیتوان زندگی مجردی را مطلقن بد یا خوب شمرد. چنانچه این بخش از نمناک گفته اگر جوانی که زندگی به تنهایی را برگزیده تمام اصول اخلاقی را رعایت کند و پایبند به قانونها و ارزشها باشد و دست از پا خطا نکند، زندگی مجردی به او آسیبی نمیرساند، اما اگر با برگزیدن زندگی مجردی متمایل به کسب تجربه در تمام زمینهها باشد و در خانه خودانواع ناهنجاریها مانند ارتباط نامناسب باجنس مخالف، استعمال دخانیات، مواد مخدر، مشروبات الکلی و… را تجربه کند دچار مشکل خواهد شد و سقوط خواهد کرد. زندگی مجردی نزد بسیاری از افراد جامعه مترادف با بیبندو باری است، اما همه یکسان نیستند.
اختلاف بین والدین چه تأثیر منفی، بالای عقیده جوانان برای ازدواج دارد؟
اکثریت اختلافات زناشوییرا امر طبیعی وپیش پا افتاده فرض میکنند، اما این اختلافات چه کمرنگ وسطحی باشد وچه عمیق و خشونتآمیز، تأثیرات زیانباری حتا در مسیر رشد اطفال الی ذهنیت جوانان از باز ماندن ازدواج دارد.
کشمکشهای داخل خانوادهها عوامل است که عقیده جوانان را به دو راهی قرار میدهند که آیا سر انجام تمامی ازدواجها به همین نکته پایان مییابد؟ یا فقط جنگ وجدال در میان خانوادهی آنان نفسگیر است؟
هنگامیکه جوانان در همچو حالات قرار میگیرند احساس نا امیدی بیشتر را از زندگی زناشویی میکنند. هر صدایی بلند که فضاییخانه را مخطل میکند نه تنها آرامش خانه را برهم میزند، بلکه یکنوع بیم و وحشت را در ذهن جوانان شان بجا میگذارند.
تحلیل دانشمندان!
یونس نوابی جامعهشناس، خشونتهای خانوادگی را یک معضل بزرگ برای نوجوانان دانسته، گفته است اکثریت پدرها برخورد خشن وناسالم با فرزندان شان و حتا همسر خود دارند که دلیل آن برمیگردد به همان نسلهای گذشته و این نوع رفتارهای نا مناسب شکل ارث را به خود گرفته که سینه به سینه در حال منتقل شدن است که می شود گفت این رفتارها باعث شده تا جوانان از ازدواج دستبکشند.
انیسه محبی وکیل مدافع، در پیوند به این موضوع میگوید: بیشتر آدمها هیچ وقت از شرایطی که دارند راضی نیستند، آنها هر وقت به چیزی میرسند باز هم افسوس گذشته را میخورند یا نگاهشان به داشتههای دیگران است. پس وقتی از ازدواج و تجرد هم حرف میزنند دچار همین حس میشوند. برای همین است که حرف آدمها در مورد این دو دوره از زندگی را نمیتوان ملاک قضاوت صد درصدی قرار داد ولی فارغ از این بحثها آنچه که نمیشود در آن شک کرد مزایایی است که به واسطه ازدواج سهم آدمها میشود و محدودیتهایی که پس از ازدواج دستوپای آدمها را میبندد.
دیدگاه جوانان!
حمیرا هوتک دانشجوی دانشگاه باور دارد که «ازدواج اصل زندگی برای فرد فرد جامعه است. وقتی ازدواج میکنیم رابطه مان را با کسی که به او عشق میورزیم دایمی و همیشگی میکنیم و همین میتواند ما را از استرسها و تنشهای یک رابطه عاشقانه نجات دهد. با ازدواج رابطه ما از آن چه که هست استوارتر میشود.»
سیر وفا کارمند شرکت شخصی میگوید: «ازدواج بیشتر از هر پیوند دیگری بین انسانها، در خوشبختی آنها نقش دارد.» اومعتقد است که ازدواج است که به زندگی افراد معنا میدهد و میگوید خوشبختترین افراد دنیا از میان افرادی هستند که ازدواج کردهاند.
درست است که ازدواج یکی از بهترین تصمیماتی است که شخص میتواند بگیرید. اما اگر این عمل به دلایل اشتباهی صورت گیرد، میتواند در آینده مشکلاتی ایجاد کند و شخص را از ازدواج کردن پشیمان کند.
اندیشمندان اسلامی هم گفتهاند: ازدواج نخستین سنگبنای تشکیل خانواده، جامعه و اجتماع است و میزان اندیشه و تدبر در آن در میزان پیشرفت یا انحطاط و صعود یا سقوط جامعه تأثیر دارد. از این رو اسلام آن را نه تنها کاری محبوب و مقدس دانسته، بلکه جوانان را موکدن بدان توصیه کرده است. هر ازدواجی دارای اهداف خاص خود است، ولی در این میان، برخی از اهداف کمارج و کماهمیت و در نتیجه ناپایدارند و نمیتوانند برای همیشه و یا حتا مدتی دراز خوشبختی زوجین را تضمین کنند، ازدواج قراردادی رسمی برای پذیرش یک تعهد متقابل به منظور تشکیل زندگی خانوادگی است تا طرفین ازدواج در سایه آن، در خط سیر معین و شناخته شدهای از زندگی قرار گیرند. این قرارداد با رضایت و خواسته زن و شوهر و بر مبنای آزادی کامل دو طرف منعقد میگردد و در پرتو آن روابطی بس نزدیک بین آن دو پدید میآید.
راه حل!
پژوهشگران معتقد هستند، اگر جوانان تجربهی خوب از خانواده و رفتار میان والدین خود داشته باشند، دلچسپی آنان به تشکیل خانواده بیشتر شده و زندگی را با نگاه مثبت آن پیشبین هستند یعنی آنان میآموزند، مثلن: طریقهی درست خانهدارشدن، حرمتگذاری به همسر و جاری نمودن محبت و صمیمیت در میان خانواده این همه را آنان در اولویت شرایط ازدواج قرار میدهند.
امروزه ازدواجها به صورت شتابزده انجام میشود و چون انسانها در برخوردهای اول رفتار و واقعیت وجودی خود را بروز نمیدهند، پس از ازدواج، رفتارهای نمایشی همچون پردهای کنار میرود و رفتارها و چهرهی واقعی دو زوج نمایان میشود.
در پهلویی آن اگر از زندگی مجردی ذکر شود، جوانهایی که زندگی مجردی را انتخاب میکنند دو دسته هستند. آنها که سن ازدواج را تکمیل کردهاند، اما با آن هم هراس از مسؤولیتهای ازدواج دارند، به نوع فرار میکنند و ضروریات خود را از طریق درست یا نادرست تکمیل میکنند.
نوع دوم آن اهداف فروانی دارند و تمایل به ازدواج ندارند. دوست دارند تنها دور از همه زندگی کنند و فقط توجه آن به پلانهای که پیش خود چیدهاند میباشد و فکر میکنند ازدواج مانع اهداف آنها میشود.
نتیجه این که دانشمندان، خانواده را ستون فقرات یک جامعه میدانند، در واقع آن را نمونهی کوچکشده یک جامعه قلمداد میکنند، اما سوی دیگر قضیه این است که جوانان کمتر توجه به زندگی متاهلی دارند دلایل آن برمیگردد به رفتار داخل خانواده که این عملکرد آنان یا این قشر مهم اجتماع را به ازدواج نزدیک میکنند یا با یکتغییر فکری وارد جامعه میکنند!