نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

زنان قربانی جنگ بودند، آیا قربانی صلح هم می‌شوند؟

  • یعقوب یسنا
  • 6 میزان 1399
زنان و جنگ و صلح (2)

طوری‌که مناسبات اجتماعی، فرهنگی و… در جامعه‌ی ما مردانه است، جنگ چهل ساله‌ی ما نیز جنگی برای منفعت و قدرت مردان جامعه است. کسانی‌که مستقیم درگیر جنگ استند و می‌خواهند برای تأمین منفعت و توسعه‌ی قدرت خود بجنگند، دچار تلفات می‌شوند، اما قربانی جنگ نیستند؛ زیرا آنها خود شان خواسته‌اند که جنگ کنند. کسانی‌که جنگ می‌کنند، پیامد جنگ برای آنها نسبتن قابل تصور است.

بنابراین قربانی جنگ کسانی استند ‌که در جنگ سهم ندارند، مستقیم درگیر جنگ نیستند و خواست شان جنگ نیست. اما برای منفعت و درگیری دیگران در جنگ آسیب می‌بینند. زنان و کودکان در افغانستان از قربانیان جنگ چهل ساله‌ی مردانه‌ی ما استند. زنان افغانستان در این جنگ چهل ساله، دخالتی نداشته و ندارند. زنان در این مدت آسیب جنگ را متقبل شده‌اند و قربانی جنگ مردانه شده‌اند. زنان نه‌تنها در جریان جنگ‌ها آسیب دیده‌اند و قربانی شده‌اند؛ شرایط بد بعد از جنگ را نیز متقبل شده‌اند.

دولت خلق و پرچم سقوط کرد، مجاهدان قدرت را گرفتند. بعد از سقوط دولت خلق و پرچم، طرف‌های درگیر جنگ، افغانستان را چور و چپاول کردند؛ رهبری طرف‌های جنگ در اثر چور و چپاول و گرفتن پول از کشورهای خارجی صاحب سرمایه‌های بزرگ در داخل و خارج کشور شدند. اما این جنگ تأثیر و پیامد مستقیم منفی بر زندگی زنان داشت. زیرا زنان نتوانستند درس بخوانند. از درس و از زندگی معمولی در جامعه دور شدند. مردان در هر صورت، خوب یا بد برای آموزش و تحصیل در مکتب و دانشگاه دسترسی داشتند. اما زنان نه‌تنها به آموزش دسترسی نداشتند، حتا انواعی از محدودیت‌ها و خشونت‌های رسمی بر زندگی شان نیز اعمال شد.

خشونت جنگ مجاهدان هنوز پایان نیافته بود که طالبان وارد عرصه شدند. طالبان در واقع آمده بودند که بر زنان امارت کنند و شریعت را بر زنان تطبیق کنند. طالبان شریعت منظور خود را بر زنان تطبیق کردند. زنان از حق آموزش محروم شدند. زنان از حق انتخاب همسر محروم شدند. زنان از خانه نمی‌توانستند بدون محرم شرعی بیرون شوند. زنان را در غازی استدیوم و جاهای دیگر به گلوله بستند و سنگسار کردند. زنان عروسک جنسی مردانی به‌ نام شوهران خود شدند که برای شوهران خود خدمات جنسی ارایه کند و فرزند، آنهم فرزند پسر بزایند. بنابراین زنان بخشی از اموال مردان شدند. انگار طالبان نازل شده بودند که زندگی زنان را مدیریت کنند و زنان را هدایت کنند. همه فکر و ذکر و تمرکز طالبان در حکومتداری سلطه و سیطره بر زندگی زنان بود.

اگر به این جنگ‌ها دقت کنیم، می‌توانیم این طور نتیجه بگیریم که مردان این جنگ‌ها را برای این انجام داده‌اند حق و اختیار زندگی زنان را تصرف کنند. اگر چنین نیتی هم وجود نداشته است، اما نتیجه‌ی جنگ‌ها در دوره‌ی طالبان این بود که امارت اسلامی‌ای برای انقیاد و به بردگی کشیدن زنان رویکار بیاید. مگر غیر از این بود؟ ویژگی حکومت طالبان غیر از به بردگی کشیدن زنان دیگر چه بود؟

اگرچه از سقوط امارت اسلامی طالبان تقریبن بیست سال می‌گذارد اما زنان هنوز رنج پیامد دوره‌ی طالبان را بر دوش می‌کشند. یعنی هنوز پیامد آفت امارت طالبان بر زندگی زنان قابل احساس است. در آن دروه زنان نتوانستند آموزش ببینند. زنان از آموزش باز ماندند. این بازماندن زنان آموزش طبعن بازماندن یک نسل از آموزش است. بازماندن یک نسل از آموزش پیامد منفی بشری خود را در قبال دارد. هنوز زنان از نظر دسترسی به توانایی‌های فردی و ظرفیت‌های بشری نتوانسته‌اند مشکلات دوره‌ی طالبان را جبران کنند. منابع بشری تحصیل‌کرده آن‌چنان‌که لازم است، در بین زنان به وجود نیامده است.

متأسفانه بعد از طالبان نیز رویکرد طالبانی نسبت به آموزش و تحصیل زنان در بخش‌هایی از کشور پا بر جا مانده است، حتا هنوز نیز ادامه دارد. در تعدادی از ولایات هنوز هم خانواده‌ها دختران خود را اجازه نمی‌دهند مکتب بروند. در این بیست سال نسبتن وضعیت زندگی زنان در شهرها تغییر کرد. این تغییر خیلی اندک است. فقط برخی از زنان نسبتن به ابتدایی‌ترین حقوق شان که حق آموزش، تحصیل و شغل باشد در شهرها دسترسی پیدا کردند. منظورم از برخی به این معنا است‌که حق آموزش، تحصیل و شغل زنان هنوز در اختیار خانواده‌ها و اعضای مرد خانواده‌ها است. از روستاها بگذریم، حتا اگر خانواده‌ها در شهرها نخواهند که دختران شان به مکتب بروند یا کار کنند، مانعی برای خانواده‌ها وجود ندارد که به خانواده‌ها گفته شود، این حق را ندارید.

اگرچه از نظر قانونی مانعی برای آموزش دختران وجود ندارد، اما بنابه ارزش‌های فرهنگی، اجتماعی و مذهبی، برخی از خانواده‌ها نمی‌خواهند دختران شان مکتب بروند. درصورتی‌که خانواده‌ها دختران شان را مکتب نگذارند، حکومت رسمن از حق این دختران حمایت نمی‌کند، حکومت حتا علاقه ندارد در این باره توجه کند که چقدر خانواده در ولایات نه در شهر کابل نمی‌خواهند دختران خود را به مکتب بگذارند.

در این جنگ چهل ساله، زنان نه تنها قربانی جنگ، بلکه مستقیم از طرف‌ حکومت‌ها از جمله از طرف حکومت طالبان به بردگی کشانده شده‌اند. متأسفانه پس از بیست سال باز انگار ورق سیاست تغییر می‌خورد. در این تغییر ورق سیاست بازهم قرار است در باره‌ی سرنوشت زنان طبق فکر طالبانی تصمیم گرفته شود. فکر طالبانی درباره‌ی زنان مشخص است. زنان در این چهل سال قربانی جنگ بودند، اما این بار قرار است زنان قربانی صلح و مصلحت مردانه‌ی افغانستان شوند.

جدا از مباحث دیگر در مذاکره‌ی صلح دولت و طالبان، بحث زنان یکی از مباحثی مورد مذاکره است. طالبان می‌خواهند حقوق فعلی‌ای که زنان طبق قانون دارد؛ این حقوق از زنان گرفته شود و محدودیت از نوع طالبانی بر این حقوق زنان وضع شود. درحالی‌که زنان طبق قانون فعلی فقط از ابتدایی‌ترین حقوق بشری برخوردار استند که داشتن حق آموزش و حق شغل است.

همچنان بخوانید

«طالبان شوهرم را کشتند و دختر یکساله‌ام را گرفتند»

«طالبان شوهرم را کشتند و دختر یکساله‌ام را گرفتند»

28 ثور 1402
رسمیت طالبان

پیامدهای سفیدنمایی و به رسمیت شناختن طالبان

21 ثور 1402

در زندگی معاصر داشتن حق آموزش و حق شغل مثل داشتن حق تنفس است. اگر انسانی در روزگار معاصر حق آموزش و حق شغل نداشته باشد، در واقع حق زندگی ندارد. زندگی در روزگار معاصر بدون آموزش و شغل سخت و دشوار است. افرادی‌که در این روزگار آموزش و شغل ندارند؛ اگر رسمن برده نباشند، به طور غیر رسمی برده استند و به بردگی کشانده شده‌اند. زیرا برای انسان آزاد، حق آموزش و حق شغل ابتدایی‌ترین حقوق است.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: صلحقربانیان جنگگروه تروریستی طالبان
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت
گزارش

پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت

13 جوزا 1402

گزارش از تمنا غفور فتانه هنگامی که تنها 16 سال سن داشت، عکس شخصی را در مقابل خودش می‌دید که به گفته دیگران قرار بود همسر زندگی‌اش شود. وی در آن سن درک واضحی از ازدواج و زندگی...

بیشتر بخوانید
زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 
هزار و یک شب

زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 

2 جوزا 1402

راهروها و سالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی و دولتی در شهر کابل؛ دو محیط متفاوت برای زنانِ متفاوت است.درسالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی انگار فقط زنان خوش شانسی توانستند راه یابند که از نظر اقتصادی مشکلات کم‌تری...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»
زنان و مهاجرت

«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»

6 جوزا 1402

دوهفته از آمدن مان به ایران می‌گذرد. افغانستان که بودم تصورم از زندگی در ایران چیز دیگری بود. اتاق‌های قشنگ و خوش منظر؛ صالون کلان با آشپزخانه‌ی مجهز و زیبا؛ حویلی کوچک اما با صفا و تمیز. بار...

بیشتر بخوانید
کشف هویت جنسی
هزار و یک شب

یاسمین: کشف هویت جنسی‌‌ام سخت، اما دل‌پذیر بود

14 جوزا 1402

«از زمانی که خیلی کوچک بودم یادم می‌آید وقتی در جمع پسرها قرار می‌گرفتم حس فرار به من دست می‌داد و فکر می‌کردم کسی در گوشم می‌گوید باید از این جمع جدا شوی. البته یک حس...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00