نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • چندرسانه‌یی
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

تغییر در اعدام‌گاه زنان

  • حسین احمدی
  • 7 میزان 1399

همین دو سه روز پیش بود که دور نهم لیگ برتر فوتبال افغانستان در کابل افتتاح شد. مراسم گشایش لیگ برتر فوتبال افغانستان بیش از هر دوره‌ی دیگری شور و هیجان داشت. مراسم با ساز و سرود هنرمندان و سخنان سیاسی مقام‌های حکومتی برگزار شد. رسانه‌ها، اما بیش از فوتبال بر حضور زنان در ستدیوم ورزشی تمرکز کردند. دلیل این نگاه ویژه‌ی رسانه‌ها به زنان هویداست. رسانه‌های ملی و بین‌المللی از این رو بر حضور زنان در ستدیوم ورزشی اهمیت دادند که تا نزده سال قبل این میدان ورزشی به عنوان اعدام‌گاه زنان استفاده می‌شد. یک تغییر رژیم سیاسی میدان ورزشی غازی ستدیوم را از اعدام‌گاه زنان به میدان حضور و نمایش‌های هنری زنان مبدل کرد.

در مراسم گشایش نهمین دور لیگ برتر فوتبال افغانستان شماری از هنرمندان زن به گونه‌ی زنده موسیقی اجرا کردند و صدای اعتراض علیه استبداد تاریخ بلند کردند. جان کلام زنان این بود که مجاهدان و گروه طالبان به عنوان جنگسالاران بنیادگرا با حضور زنان در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، هنر و ورزش مشکل داشتند؛ اما نظام دموکراسی دوباره این فرصت را به زنان بازگرداند تا از کورسوهای خانه به متن رویدادهای جامعه نفوذ کنند. رسانه‌ها در بازتاب این پیام به گونه‌ی فعال و مسؤولانه نقش بازی کردند. ارچند این بار نخست نبود که زنان بر کرسی‌های دور این مستطیل سبز نشستند و هرکدام برای پیروزی تیم مورد علاقه شان هورا کشیدند. بلکه در یک دهه‌ی اخیر در اکثر میدان‌های ورزشی زنان نیز حضور داشتند؛ خواه به عنوان ورزشکار ویا تماشاگر صحنه. اما حضور فعلی زنان جنبه‌ی اعتراض و ایستادگی دارد. اعتراض علیه سرکوب و ستمی که طی سال‌های متمادی از جانب مردان و حتا خود زنان در چارچوب نظام مردسالاری، پدرسالاری و تحجر فرهنگی و بنیادگرایی دینی بر آنان اِعمال شده است.

اگر عمر نزده ساله‌ی زنان افغانستان در دوره‌ی پساطالبان را مطالعه کنیم، چند کلیدواژه‌ی زیر ما را با فراز و نشیب زندگی آنان به درستی آشنا می‌سازد. اعتراض، دادخواهی، آگاهی و توانمندی. زنان در هر جامعه‌ای به مثابه‌ی نصف نفوس مطرح است، اما بدون درنظرداشت گرایش‌ها و تعلقات قومی، نژادی، زبانی، مذهبی و جغرافیایی؛ زنان به عنوان یک قشر جنسیتی مورد ستم و خشونت قرار می‌گیرند و یا هم حمایت می‌شوند. در افغانستان نیز سرکوب و ستم جامعه را همه زنان تجربه کردند و از نظام‌های سیاسی مجاهدان و امارت طالبان زجرهای فراوانی را متحمل شدند. ولی روی کار آمدن نظام جمهوری به زنان حق آزادی بیان داد تا علیه خشونت و ستم اعتراض کند، از محرومیت‌ها بگویند و برای حل چالش‌ها تلاش کنند.

نافذ شمردن آزادی بیان به عنوان یک حق شهروندی در قانون اساسی افغانستان فرصت ظهور و رشد رسانه‌های آزاد را فراهم ساخت. همه‌ی اقشار جامعه از این فرصت برای دادخواهی و اعتراض استفاده کردند. در اوایل رسانه‌های خارجی و سپس رسانه‌های داخلی مسأله‌ی حقوق و آزادی زنان در افغانستان را به عنوان یک بحث اساسی در جامعه پیگیری کردند. در واقع این رسانه‌ها بود که صدای زنان معترض را به حکومت و مردم می‌رساند تا زمینه‌ی دسترسی به عدالت و حقوق اساسی شان را فراهم کنند. با درک این اهمیت رسانه‌ها، در پایتخت و چندین ولایت کشور رسانه‌های ویژه‌ی زنان ایجاد شود. این رسانه‌ها که بیشتر از سوی خود زنان برای زنان ایجاد شده است، فرصت آگاهی‌دهی از حقوق، خواست‌ها، دست‌آوردها و برنامه‎‌های زنان را فراهم کرده و تاحدودی مؤثر عمل کرده‌اند.

دادخواهی‌های زنان افغانستان تازه دارد منسجم، هدفمند و و بر روی موضوعات اساسی و سرنوشت‌ساز متمرکز شده است. پیش از این طی یک و نیم دهه نخست دوره‌ی جدید دموکراسی، دادخواهی‌ها در همین حد بود که از دولت بخواهند بودجه بیش‌تری برای توانمندسازی زنان اختصاص دهند. اما ظرفیت مصرف مفید این بودجه وجود نداشت. حالا این ظرفیت به وجود آمده و دادخواهی‌های زنان از هویت تا حقوق اساسی و سرنوشت سیاسی شان را پوشش می‌دهد. این رویکرد نشان می‌دهد که زنان به انسجام فکری و ظرفیتی دست یافته‌اند که اساسی‌ترین و مهم‌ترین مسایل تأثیرگذار بر زندگی کنونی و آینده‌ی شان را درک کرده به دنبال راه حل برای چالش‌ها برآیند.

توانمندی زنان در حدی که بتوانند حزب و جریان‌های سیاسی تشکیل دهند، گروه‌های اجتماعی-مدنی و بنیادهای فرهنگی ایجاد کنند، رسانه‌های و دانشگاه‌های خصوصی و شرکت‌های تجارتی به راه اندازند، این همه نتیجه‌ی تلاش خود زنان بوده؛ البته که حمایت‌های جامعه‌ی جهانی و تسهیلات دولت نیز مؤثر عمل کرده است. اما یک موضوع مهمی که بر توانمندسازی زنان بسیار مفید بوده و باعث شده امروز زنان در اعدام‌گاه نمایش هنری و موسیقی اجرا کنند، وجود رسانه‌ها و رویکرد حمایت از زنان بوده است. ناممکن به نظر می‌رسد که یک جامعه بدون حضور و فعالیت نصف نفوسش به جایگاه برتری و ترقی دست یابد. از همین رو فرصت‌ها و امکاناتی لازم است تا زمینه‌ی حضور و فعالیت آنان را فراهم کند. رسانه‌ها افغانستان را به جهان وصل کرد. امکانات رفاهی، تمدن و تکنولوژی جهان مدرن را به مردمی نشان داد که کلیدی‌ترین واژه‌های زندگی شان جنگ، بزرگ‌ترین آرزوی شان صلح و خواست اساسی شان نان و نفس زندگی بود. فعالیت رسانه‌های چاپی، شنیداری و دیداری اما یک شبه تغییراتی به وجود آورد که امروز همه مردم افغانستان به ویژه زنان به فرصت‌های بیشتر، زند‎‌گی بهتر و آرزوهای متفاوت‌تری فکر کنند. بازتاب یافتن نفس حضور شماری از زنان در عرصه‌های سیاست، اجتماع، فرهنگ، هنر و ورزش انگیزه‌بخش واقع شد تا نسل جدید با ارزش‌های مدرن آشنا شوند. این یک فرصت عالی هم بود؛ زیرا کارها، دست‌آوردها و برنامه‌های زنان از طریق رسانه‌ها در سراسر جامعه بازتاب داده می‌شد و حلقه‌های زنجیر سنت‌ و محدودیت‌ها یک به یک می‌شکست و مردم به توانمندی زنان باورمند می‌شدند.

از همین رو می‌توان گفت که نقش رسانه‌ها در بازتاب دادن صدای اعتراض، همگانی شدن آگاهی، هدفمندشدن دادخواهی و رشد توانمندی زنان مؤثر عمل کرده است. تا جایی که امروز زنان بتوانند در میدانی حضور یابند که همین چند سال قبل اعدام‌گاه شان بود. امروز آن رژیم سرکوب و ستم حاکمیت ندارد و جامعه به سوی تحقق برابری جنسیتی در حرکت است. شاید حرکت این کاروان بطی باشد؛ اما امیدوارکننده است. ایستادگی و تلاش زنان ما را باورمند می‌سازد که حتا اگر مردان این جامعه به زودی به برابری جنسیتی باورمند نشوند و برای محدود نگه داشتن زنان تلاش کنند، بازهم نسل جدید زنان افغانستان متوقف شدنی نیست و پس از این مدام در اعدام‌گاه پیشیین زنان موسیقی خواهند خواند.

همچنان بخوانید

اولین زنانی که به مجلس نمایندگان راه یافتند

کاش به جای 7 پسر یک دختر داشتیم

سه سال زندگی در کاهدان

تداوم زن‌ستیزی؛ اشتراک دختران در امتحان کانکور دانشگاه‌های خصوصی منع شد

موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
مادر-فرزند
هزار و یک شب

پسرم را از پدرش خریدم

3 دلو 1401

اواخر فصل زمستان، آن‌قدر برف باریده بود که هیچ راهی برای آب آوردن از چشمه نمانده بود. هیزم‌ تر و خشک را، کنار هم در دیگدان گلی روشن کردم، دیگ بزرگی را پر از برف کردم...

بیشتر بخوانید
کاش به جای 7 پسر یک دختر داشتیم
گوناگون

کاش به جای 7 پسر یک دختر داشتیم

9 دلو 1401

گل‌افروز صبح زود که از خواب بیدار شد به طویله می‌رود، به گاو و گوسفند آب و علف می‌دهد. سپس چای صبح را آماده می‌کند، داروهای پدر و مادرش را نیز برای‌شان می‌دهد. 

بیشتر بخوانید
جای خالی زهرا
هزار و یک شب

جای زهرا خالی بود

6 دلو 1401

برای آمادگی کانکور به مزار شریف رفتم. در مکتب آرزو داشتم که طب بخوانم و داکتر شوم. اوایل بهار بود که آمادگی کانکور را با اشتیاق تمام شروع کردم. همه‌چیز با شور و شوق پیش می‌رفت و ‌خودم...

بیشتر بخوانید
شبی که صنم سر قرار نیامد
هزار و یک شب

شبی که صنم سر قرار نیامد

2 دلو 1401

کتاب غزلیات حافظ در دستم از مدرسه برآمدم. باران می‌بارید، آب و هوای مطبوع و ملایم از رسیدن نوروز خبر می‌داد. به خانه رسیدم، دیدم که مهمان داریم، اما خواهرم با چهره‌ی گریان و اندوهگین در گوشه‌ای...

بیشتر بخوانید
زن چهارم
هزار و یک شب

روزی که زن چهارم پدرم پسر زایید

8 دلو 1401

پدرم پسر می‌خواست. او همیشه آرزو می‌کرد که پسردار شود. برای همین چهار بار ازدواج کرد. هیچ‌کس نمی‌توانست با او مخالفت کند. همین‌که حرفی می‌زدیم به دهان ما محکم می‌کوبید.

بیشتر بخوانید
نیمرخ
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل، بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

طراحی، برنامه‌نویسی و اجرای وبسایت  iNasri ⚒

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • چندرسانه‌یی