نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • چندرسانه‌یی
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

زنان و مشارکت سیاسی

  • نیمرخ
  • 12 میزان 1399

ویسنا سیدی


«ما به قيمت از دست دادن فرخنده‌ها و رخشانه‌ها و با قرباني آرزوهايي یک نسل توانسته‌ايم دايره‌ی را براي حضور خود در اجتماع ترسيم كنيم. ما مسيرهاي دشواري را پيموديم تا توانستيم خود را به عنوان نيم از پيكر اجتماع خلق كرد ثابت نماييم. ما براي داشتن يك زندگي اجتماعي، خود كفا و مترقي سر، دست و تن خود را قرباني نموديم، بيني‌هاي ما بريده شد، به آتش كشيده شديم، سنگسار مان كردند و دست و پاي ما با تيشه و تبر قطع شد تا توانستيم از لجن‌زار تيره روزي‌ها و از بن‌بست‌هاي تيره و تاري كه سرنوشت ما را به تباهي مي‌كشانيد، رهايي يابيم.»

بحث مشارکت سیاسی نخست در اثر سعی و تلاش مردان و زنان برای دست‌یابی به حقوق اساسی و سهم‌گیری شان در حکومت و تمام فعاليت‌هاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي شكل گرفته و امروز به يك پديده‌ی غير قابل انكار و نيز از جمله‌ی حقوق اساسي همه‌ی شهروندان كشورها؛ اعم از زنان و مردان مبدل شده است. اگر به تاريخ نگاه كنيم بحث مشاركت سياسي در زمان ارسطو مطرح بوده و تلاش‌هاي چشم‌گيري به خاطر سهيم‌سازي اتباع كشورها در قدرت، سياست و حق اشتراك در انتخابات (انتخاب شدن و انتخاب نمودن) صورت گرفته است. اما بحثي كه قابل تأمل و نيازمند مبارزات بيشتر بوده/می‌باشد؛ بحث مشاركت سياسي زنان و سهيم‌سازي آنان به صورت مساويانه در حكومت، قدرت و سياست است كه امروزه با وجود حمايت قانوني؛ جنجال برانگيز است.

در کشورهای مُدرن شروع حركت‌هاي سياسي زنان و حق مشاركت در امور سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي را مي‌توان در قرن هژده يافت كه پس از پيمودن فراز و نشیب‌هاي زيادي اكنون در حال گسترش و مرحله‌ی بهتري در جهان غرب مي‌باشد. اما در افغانستان با وجود حمايت قانون اساسي و تلاش‌هاي فعالان مدني و مدافعان حقوق زن، هنوز فضاي باز براي مشاركت سياسي زنان شكل نگرفته و زنان در اكثر روندهاي ملي و بين‌المللي نقش حاشيه‌اي و سمبوليك داشته‌اند. با توجه به اينكه قانون اساسي افغانستان جايگاه مشاركت سياسي زنان را در ماده ٤ خود اينگونه صراحت داده است: «حاكميت ملي افغانستان به ملت تعلق دارد كه به طور مستقيم يا توسط نمايندگان خود آنرا اعمال مي‌كند، ملت افغانستان شامل تمام افرادي است كه تابعيت افغانستان را دارا باشند» مي‌توان گفت كه زنان نيز در دايره‌ی مشاركت سياسي جايگاه خاص خود را دارا بوده و منحيث يك حق قانوني براي زنان در معتبر‌ترين سند ملي كشور تصريح گرديده است و صراحت می‌دهد که زنان به عنوان نيم از كُلِ نفوس كشور مي‌توانند از اين حق برخودار باشند، بخصوص زناني كه در طول دو دهه‌ی گذشته با تلاش‌هاي چشم‌گير و قابل لمس توانسته‌اند خود و اطرافيان شان را از دايره‌ی تبعيض و تعصب بيرون آورده و پا به پاي مردان در آبادي و ترقي سرزميني كه سخت زخمي و ويران بود، نقش‌ برجسته‌اي را ايفا كنند، زناني كه با قبول دشواري‌ها و تهديدهاي اطرافيان و حتا خانواده‌هاي‌شان توانستند نخستين گام‌ها را بسوي تغيیر سرنوشت هم نوعان شان و شكستن طلسم تبعيض و تعصب بردارند و فضا را براي حضور زنان در فعاليت‌هاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و حتا سياسي باز نمايند.

امروز با وجود تمامِ چالش‌ها و ممنوعيت‌هاي كه فرا راه حضور و نقش زنان در اجتماع وجود دارد، زنان جايگاه و مقام‌هاي برجسته‌ی را در حكومت اخذ نموده‌اند كه نتيجه‌ی تلاش‌هاي خستگي ناپذير و مبارزات سنگين شان در اين راستا مي‌باشد. نزده سال مبارزات نفس‌گير و پيمودن مسيرهايي كه به سادگي بسيار دشوار است، نزده سال جنگ با سنت‌ها، با قوانين ساخته شده در سایه‌ی رسم و رواج‌ها و عنعنات عقب مانده و متعصب و با جامعه‌ی مردسالاري كه زن را به عنوان ضعيفه و جنس دوم و خانم خانه مي‌شناسد و بس! ولي نزده سالِ پر از نتايج خوب و حدِ اقل قناعت‌بخش!

آنچه که امروز برای زنان و خصوصن نسلی که چشم به آینده‌های خوب و درخشنده دوخته‌اند، نگران کننده است؛ رفتن به گذشته و از دست دادن حقوق و دست‌آوردهایی است که در طی نزده سال پسین به دست آورده‌اند، اینکه آیا بهایی صلح در افغانستان دست‌آوردهای نزده ساله‌ی زنان خواهد بود و زنان دوباره قربانیان این روند خواهند بود؟ آیا برای رسیدن به صلح زنان قیمت خواهند پرداخت؟

ابدن؛ ما زنان قيمتي را كه براي به دست آوردن حقوق اساسي خويش، به دست آوردن حق مشاركت سياسي، حضور فعال خود در جامعه و حفظ جايگاه و نفش اساسي خود در نظام سیاسی افغانستان بايد مي‌پرداختيم، پرداخته‌ايم.

ما به قيمت از دست دادن فرخنده‌ها، رخشانه‌ها و با قرباني کردن آرزوهايي یک نسل توانسته‌ايم دايره‌ی را براي حضور خود در اجتماع ترسيم كنيم. ما مسيرهاي دشواري را پيموديم تا توانستيم خود را به عنوان نيم از پيكر جامعه ثابت نماييم.

ما براي داشتن يك زندگي اجتماعي، خود كفا و مترقي سر، دست و تن خود را قرباني نموديم، بيني‌هاي ما بريده شد، به آتش كشيده شديم، سنگسار مان كردند و دست و پاي ما با تيشه و تبر قطع شد تا توانستيم از لجنزار تيره روزي‌ها و از بن‌بست‌هاي تيره و تاري كه سرنوشت ما را به تباهي مي‌كشانيد، رهايي يابيم.

ما بهايي زيادي پرداخته‌ايم كه به ارزش زندگي هزاران انسان است. حالا دوباره بر نخواهيم گشت تا راه آمده را دوباره بياييم، ما صلح مي‌خواهيم ولي از حقوق اساسي خود كه حق مشاركت سياسي از جمله مهم‌ترين  حقوق ما است، به هيچ وجه نمي‌گذريم. صلح حق مسلم ما است و آنرا بی‌هیچ بهایی برای ما بیاورید!

همچنان بخوانید

کناره‌گیری جاسیندا آردرن و چالش‌های زنان قدرتمند

زنان در كجاى سیاست افغانستان قرار دارند؟

چرا مشارکت زنان در اعمار صلح افغانستان حیاتی است؟

بانوی آهنین اروپا کی بود؟

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: مشارکت سیاسی زنان
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
مادر-فرزند
هزار و یک شب

پسرم را از پدرش خریدم

3 دلو 1401

اواخر فصل زمستان، آن‌قدر برف باریده بود که هیچ راهی برای آب آوردن از چشمه نمانده بود. هیزم‌ تر و خشک را، کنار هم در دیگدان گلی روشن کردم، دیگ بزرگی را پر از برف کردم...

بیشتر بخوانید
کاش به جای 7 پسر یک دختر داشتیم
گوناگون

کاش به جای 7 پسر یک دختر داشتیم

9 دلو 1401

گل‌افروز صبح زود که از خواب بیدار شد به طویله می‌رود، به گاو و گوسفند آب و علف می‌دهد. سپس چای صبح را آماده می‌کند، داروهای پدر و مادرش را نیز برای‌شان می‌دهد. 

بیشتر بخوانید
جای خالی زهرا
هزار و یک شب

جای زهرا خالی بود

6 دلو 1401

برای آمادگی کانکور به مزار شریف رفتم. در مکتب آرزو داشتم که طب بخوانم و داکتر شوم. اوایل بهار بود که آمادگی کانکور را با اشتیاق تمام شروع کردم. همه‌چیز با شور و شوق پیش می‌رفت و ‌خودم...

بیشتر بخوانید
شبی که صنم سر قرار نیامد
هزار و یک شب

شبی که صنم سر قرار نیامد

2 دلو 1401

کتاب غزلیات حافظ در دستم از مدرسه برآمدم. باران می‌بارید، آب و هوای مطبوع و ملایم از رسیدن نوروز خبر می‌داد. به خانه رسیدم، دیدم که مهمان داریم، اما خواهرم با چهره‌ی گریان و اندوهگین در گوشه‌ای...

بیشتر بخوانید
زن چهارم
هزار و یک شب

روزی که زن چهارم پدرم پسر زایید

8 دلو 1401

پدرم پسر می‌خواست. او همیشه آرزو می‌کرد که پسردار شود. برای همین چهار بار ازدواج کرد. هیچ‌کس نمی‌توانست با او مخالفت کند. همین‌که حرفی می‌زدیم به دهان ما محکم می‌کوبید.

بیشتر بخوانید
نیمرخ
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل، بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

طراحی، برنامه‌نویسی و اجرای وبسایت  iNasri ⚒

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • چندرسانه‌یی