نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

زنانِ افغانستانِ در حال گذار

  • نیمرخ
  • 13 میزان 1399

نجیبه حسینی


در زمینه‌ی حقوق زنان افغانستان و مسؤولیت کشورهای عضو ناتو در برابر آنها، در حال حاضر دو نقطه نظر برجسته قابل مکث است. اول؛ نظری که از سوی فعالان داخلی حقوق زن و حامیان بین‌المللی آنان مطرح شده و به مسؤولیت کشورهای غربی در قبال زنان افغانستان اشاره داشته و خواهان حمایت آشکار، محکم و دوامدار آنها در این عرصه است. دوم؛ اما تأکید می‌کند که تغییر باید از درون جامعه به وجود آید و اینکه بایستی محدودیت‌هایی در زمینه‌ی حمایت تمویل کنندگان اعمال شود. برخی دیگر حتا از این هم فراتر رفته و ادعا می‌نمایند که تمویل و حمایت آشکار غرب، می‌تواند در زمینه‌ی حقوق زنان و آزادی‌های آنها نتایج معکوسی داشته باشد.

من در این یادداشت تلاش می‌کنم تا به این گونه نقطه نظرات و ادعاها بپردازم و این نوشتار، خاطرنشان می‌سازد که اگرچه تمویل کنندگان در حال حاضر احتمالن تأکید دارند که تغییرات باید از درون نهادهای محلی به وجود آید، اما این مسأله آنها را از تعهدات اولیه‌ی شان در برابر زنان افغانستان رهایی نمی‌دهد. با این حال، ایجاد وضاحت در مورد اینکه چگونه می‌توانیم به پیشرفت دست یابیم، سازنده‌تر از این خواهد بود که فقط دولت‌های غربی را برای ناکامی شان در زمینه‌ی آوردن تغییراتی که در سال 2001 وعده آن داده شده بود، سرزنش کنیم. با تأکید بر اینکه راه‌های زیادی وجود دارد که دولت‌های غربی می‌توانند با توسل به آن به عنوان متحدان مفیدی برای فعالان حقوق زن در افغانستان کار کنند. اما بهترین شیوه برای برخورد با مسأله‌ی جنسیتی در افغانستان، بر این اصل استوار است که کمک‌های تمویل کنندگان، نمی‌تواند جایگزین مناسبی برای بسیج سیاسی داخلی باشد.

از سال 2001 تا به امروز، بسیاری از مسایل برای بخش عظیمی از زنان در افغانستان تغییر کرده است. به عنوان مثال می‌توان به دست‌آوردهای اساس  مانند دسترسی به آموزش، خدمات صحی، اشتغال رسمی و مشارکت سیاسی اشاره نمود. با این حال بسیاری از ارزیابی‌ها وقتی این دست‌آوردها را با تعهدات تمویل کنندگان در آغاز ماموریت ناتو در افغانستان مقایسه می‌کنند، واضح می‌شود که پیشرفت از سال 2001 تا حالا، اگر کاملن ناامید کننده نبوده، حداقل ناهماهنگ بوده است، چرا که هنوز هم میزان شمولیت دختران در  مکتب‌ها ‌کمتر از پسران است، مادران از لحاظ دریافت خدمات بهداشتی هنوز به سطح قابل قبولی نرسیده‌اند و دولت تمایل کمی برای تطبیق برنامه‌ها و پالیسی‌هایی از خود نشان داده است که برای محافظت از زنان در برابر خشونت و یا تغییر عمل‌کرد دولت در قبال زنان طراحی شده‌اند.

در جامعه‌ی که ما زندگی می‌کنیم با وجود تغییرات مثبتی که نسبت به گذشته اتفاق افتاده است، هنوز هم نابرابری‌هایی آزار دهنده در تمام بخش‌های اجتماعی وجود دارد. این رفتارهای نابرابرانه متأسفانه تنها در حریم خانواده وجود ندارد، بلکه نمونه‌های زیادی آن را می‌توان در محیط‌های اداری، آکادمیک و غیره نظاره نمود. برای احقاق حقوق زنان، تغییر در نگرش‌ها باید از اساس ایجاد گردد. تا زمانی که اساس فکری جامعه ما تغییر نکند، نمی‌توانیم به تغییرات صوری یا ظاهری که در برگیرنده‌ی ظهور تحولات در نمادهاست امیدوار باشیم. شاید امروز عده‌ای از مردان و حتا زنان کشور ما لباس‌های شان تغییر کرده و در نوعیت آرایش و استایل آنها تغییرات به وجود آمده باشد، اما این بدان معنا نیست که تفکر و سطح دیدگاه آنان نسبت به مسایل هم تغییر کرده است. اینکه ما نمی‌توانیم به تغییرات در نمادها امیدوار باشیم به این دلیل است که با تغییر شرایط حاکم، این نمادها نیز تغییرات را در خود ایجاد خواهند کرد. حفظ دست‌آوردهای سالیان اخیر، بیش از آنکه نیازمند بودجه و امکانات باشد، مستلزم تلاشی شگرف برای تغییر افکار عمومی جامعه است.

ایجاد تحول در افکار عمومی جامعه به این دلیل سخت است که تفکرات حاکم، یک شبه به وجود نیامده‌اند که بتوان یک شبه آن را تغییر داد. اگر به دنبال تحول در جامعه هستیم، دستیابی به این هدف، نیازمند توجه جدی به نحوه‌ی آموزش در مکتب‌ها، دانشگاه‌ها و نهادهای آموزشی است. تنها با آموزش صحیح می‌توان به تغییر افکار عمومی امید بست و امیدوار بود که دست‌آوردهای تمدنی امروز ما، برای سالیان سال حفظ خواهند شد.

موضوع دیگری که باید بیش از همه موارد دیگر به آن توجه کرد، مساله‌ی آموزش زنان و دختران است. متأسفانه امروز هم شاهد آن استیم که دختران کمتر از پسران به مکتب‌ها می‌روند و اگر از مکتب فارغ شده‌اند، کمتر کسی از آنها را می‌توان پیدا نمود که بدون دردسر وارد دانشگاه شوند. رسم معمول و ناخوشایندی است که عقیده دارند، تحصیل تا پایان دوره‌ی مکتب برای یک دختر کافی است و دیگر نیازی به تحصیلات عالی ندارد. چنین باورهایی را باید از لوح فکری جامعه بستانیم و به افرادی که این اندیشه را در ذهن می‌پرورانند بگوییم که دختران و زنان اگر با سواد و آگاه باشند، به همان اندازه می‌توانند جامعه را به سوی پلکان ترقی سوق دهند.

من یک معلمم، در سال‌ها تدریسم در مکتب‌ها، بارها شاهد حضور دخترانی بوده‌ام که استعداد و توانایی بسیار شگفت‌انگیزی از خود در صنف‌های من نشان داده‌اند، اما متأسفانه با گذر زمان و بالارفتن سن و مقطع تحصیلی شان، به یک باره مطلع می‌شدم که خانواده‌اش دیگر او را به مکتب نمی‌فرستد.

امورات فرهنگی ما، فعالیت‌های آموزشی و هر برنامه‌ی دیگری که برای تأمین منافع زنان در کشور روی دست گرفته‌ایم، باید بیش از هر موردی روی سیستم آموزشی متمرکز باشد تا بتوانیم با تغییر افکار جامعه، متضمن بقای دست‌آورده‌های خویش باشیم.

همچنان بخوانید

حقوق زنان

در سال گذشته چه بلاهایی بر سر حقوق زنان آمد؟

20 حوت 1401
فرمان‌های طالبان

فرمان‌های طالبان

16 حوت 1401
موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: حقوق اساسی زنان
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد
هزار و یک شب

 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد

27 حوت 1401

خاله‌ی صدیقه زمانی‌که متوجه شد میان صدیقه و شریف تفاوت‌های فکری وجود دارد و شریف اندکی از صدیقه ناراضی است، از این فرصت استفاده‌ کرد تا آن‌ها را از هم دور بسازد و این پیوند...

بیشتر بخوانید
فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود
هزار و یک شب

فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود

23 حوت 1401

یاسمن را به ظاهر دادند و در بدلش خواهر ظاهر را به برادر یاسمن گرفتند. هرچند یاسمن از بودن و ازدواج با ظاهر خوشحال بود، اما ظاهر از این ازدواج راضی نبود و یاسمن را نمی‌خواست. او...

بیشتر بخوانید
ازدواج اجباری در بدل قرض پدر
گزارش

پدرم مرا در بدل قرضش به شوهر داد

25 حوت 1401

پدرم بی‌کار بود، مدت‌ها می‌شد که کار نمی‌کرد و درآمدی نداشت. نه نفر در خانه نان‌خور بودیم و فقط پدرم نان‌آور بود. ما چهار خواهر و چهار برادر بودیم که با پدر و مادرم یک‌جا ده نفر...

بیشتر بخوانید
نامادری
هزار و یک شب

نامادری

2 حوت 1401

مادرم که فوت شد، پدرم ازدواج مجدد کرد. زندگی ما از این رو به آن رو شد. نامادری‌ام تا که اولاد‌دار نشده بود با ما خوب رویه می‌کرد. اولاددار که شد رویه‌اش تغییر کرد.

بیشتر بخوانید
ازدواج زیر سن
هزار و یک شب

در چهار سالگی مرا به شوهر دادند

15 حوت 1401

نمی‌دانستم که شوهر دارم. اولین بار پدرم برایم گفت که وقتی چهار ساله بودم او مرا به شوهر داده و به نام پسر کاکایم کرده است.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00