نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

جنسیت‌زده‌گی در ادبیات رسانه‌های افغانستان

  • حسین احمدی
  • 21 میزان 1399
جنسیت زدگی در رسانه های افغانستان

حتا اگر یک فرد به خاطر جنسیت‌اش قربانی می‌شود، نباید هویت فردی او نادیده گرفته شود. نسبت دادن افراد به یک آدرس جنسیتی، قومی، جغرافیایی، زبانی و فرهنگی باعث می‌شود که هویت فردی شخص زیر سوال برود. از میان برداشتن هویت فردی باعث می‌شود آدرس‌هایی که فرد سوژه‌ی خبر رسانه‌ها بدان نسبت داده می‌شود به عنوان یک مرز مطرح شود؛ مرزی میان همان فرد و همنوعانش با بقیه افراد جامعه. ایجاد و برجسته سازی این مرزها نه باعث تنوعی برای شناخت بلکه باعث تفاوتی برای اختلاف می‌شود و به سلامت یک جامعه آسیب می‌زند. از همین رو، جنسیت‌زده‌گی در ادبیات رسانه‌های افغانستان و رسانه‌های بین‌المللی فعال در کشور ممکن است به بدتر شدن وضعیت برای زنان منجر شود.


جنسیت‌زده‌گی؛ بحث کلانی که عامل تداوم خشونت علیه زنان و پایدار ماندن نظام مردسالاری شده است. جنسیت‌زده‌گی یا Sexism در هر امری از امور اجتماعی ممکن تبلور یابد؛ اما بحث فعلی ما جنسیت‌زده‌گی رسانه‌ها در افغانستان است. زمانی که بحث حق و آزادی زنان مطرح می‌شود، برخورد رسانه‌ها را چگونه می‌بینید؟ بسیاری از رسانه‌ها ظاهرن نگاه حمایتی دارند؛ چون آزادی زنان و آزادی رسانه‌ها به عنوان ارزش‌های نوین در افغانستان مطرح است. ارزش‌هایی که در اثر یک تحول تاریخی و یک فرصت طلایی به کشور آمد. این ارزش‌ها در اثر گسترش جنگ‌های داخلی و پالیسی سیاسی حکومت‌های وقت، محدود شده بود و توسط نظام امارت اسلامی‌ گروه طالبان کاملن از بین رفته بود. روی کار آمدن نظام دموکراسی مردم را متوجه یک مسأله‌ی جدید کرد. اینکه رسانه‌های آزاد و زنان آگاه می‌توانند در توسعه‌ی کشور نیروهای مؤثری باشند. از همین رو، در نخستین سال‌های پا گرفتن نظام جمهوری، صدها رسانه تصویری، صوتی و چاپی فعال شد و سپس رسانه‌های آنلاین نیز به‌این کاروان پیوست. عملکرد رسانه‌ها در مرور زمان فعال‌تر و تأثیرگذاری آن‌ها بر افکار عمومی، جهت‌دهی جریان‌های فکری جامعه، رویدادهای سیاسی و مشارکت مردم در پروسه‌های ملی بیشتر شد. رسانه‌ها که پس از قوه‌های مقننه، مجریه و قضائیه به عنوان رکن چهارم دموکراسی یاد می‌شوند، در افغانستان بیشتر از هر قوه‌ی دیگر تاثیرگذاری دارند. با ایجاد و رشد رسانه‌ها در کشور صدها خانم نیز وارد این عرصه شدند؛ رسانه‌ ایجاد کردند ویا شامل کار در بخش‌های رسانه‌ای شدند. اما نکته‌ای که هر روز به آن برمی‌خوریم این است که با وجود نزدیک به دو دهه فعالیت و حضور صدها زن در رسانه‌های کشور، هنوز جنسیت‌زده‌گی در رسانه‌های افغانستان در حد قابل ملاحظه‌ای وجود دارد که بیشتر متوجه جنسیت زن است. یعنی جنسیت‌زده‌گی در ادبیات رسانه‌ها یک مسأله‌ی عادی شمرده می‌شود نه یک مشکل فرهنگی. جنسیت‌زده‌گی در ادبیات ما در حقیقت یک مشکل فرهنگی است که رسانه‌ها عمیق‌تر و پایدارتر می‌سازد.

جنسیت‌زده‌گی نه تنها در افغانستان بلکه در بسیاری از کشورهای جهان یک بحث داغ است. تا آنجا که ‌این روزها در کشورهایی که مدافعان حقوق زن و فمینیستان کنفرانس‌ها و سیمینارهای متعددی در این مورد برگزار می‌کنند و برنامه‌های آموزشی برای از میان برداشتن آن دایر می‌کنند. چون در افغانستان تازه بحث حقوق و آزادی‌های زنان مطرح شده، دور از انتظار است که به زودی بتوان به برابری جنسیتی رسید و جنسیت‌زده‌گی را از میان برداشت. اما این کار ناممکن نیست. با نفوذ روز افزونی که رسانه‌ها در جامعه دارند، می‌توانند به جای ادبیات جنسیتی، ادبیات برابری را ترویج کنند.

جنسیت‌زده‌گی نیز به دو گونه است: جنسیت‌زده‌گی خصمانه (Hostile sexism) و جنسیت‌زده‌گی خیرخواهانه (benevolent sexism). این دو رویکرد در واقع 24 سال قبل از سوی دو استاد روانشناسی با نام‌های پیتر گلیک و سوزان فیسک مطرح شد. آن‌ها در سال 1996 میلادی در مقاله‌ای این بحث را مطرح کردند.

جنسیت‌زده‌گی خصمانه یک رویکرد آشکارا در ستیز علیه زن است و آن را جنس ضعیف می‌پندارد. اما جنسیت‌زده‌گی خیرخواهانه بیشتر رویکرد حمایتی دارد؛ حمایت از یک جنسیتی که مورد ستم و محرومیت قرار گرفته است. رویکرد خیرخواهانه زن را جنس لطیف و شکننده می‌داند که باید حمایت شود. ظاهرن در عملکرد این دو رویکرد تفاوت زیادی وجود دارد، اما به نظر گلیک و فیسک، این دو پروفیسور روان شناسی، هر دو رویکرد یک هدف را دنبال می‌کنند؛ «حفظ موقعیت برتر مردان در ساختار هرم قدرت اجتماعی».

زمانی که جنسیت‌زده‌گی شایع می‌شود ممکن است فرد جنسیت‌زده همزمان با هردو رویکرد عمل کند؛ یعنی هم خصمانه و هم خیرخواهانه. رویکرد خصمانه هم به طرد و محرومیت زن از کرسی صلاحیت و محور تصامیم جامعه منجر می‌شود و رویکرد خیرخواهانه نیز زن را برای محفوظ ماندن از آسیب‌های ریسک پذیری و به امید مصئونیت در محیط امن، حاشیه نشین می‌سازد.

هردوی این نگاه‌ها هم اکنون در جامعه افغانستان متبارز است. رویکرد خصمانه علیه زنان در هر بخشی از جامعه و فرهنگ و هنر و حتا موسیقی که خود زنان می‌خوانند، دیده می‌شود. رویکرد خیرخواهانه نیز به وفور احساس می‌شود که رسانه‌ها در پخش و نشر ادبیات جنسیت‌زده و ترویج جنسیت‌زده‌گی خیرخواهانه در افغانستان نقش به سزا دارند.

حمایت از حقوق زنان و دادخواهی برای کسب آزادی زنان در افغانستان پسا طالبان بازار گرمی‌داشته و تاکنون هم در محراق توجه مردم افغانستان و جهانیان است. بسیار پروژه‌های همکاران بین‌المللی دولت افغانستان مشروط به‌این بوده که زمینه‌ی رشد و ارتقای ظرفیت زنان فراهم شود و رسانه‌هایی نیز در کابل و ولایت‌ها ویژه‌ی زنان ایجاد شده و فعالیت دارند. از یک نگاه تمرکز رسانه‌ها بر موضوع زنان و وجود رسانه‌های ویژه‌ی زنان یک ضرورت است تا به محرومیت‌ها و ستم‌های تاریخی بر زنان نقطه پایان گذاشته شود. اما عملکرد رسانه‌ها نباید به گونه‌ای باشد که جنسیت را به عنوان یک دیوار-مرز در فرهنگ و ادبیات جامعه‌ ایجاد کند.

این روزها برخورد رسانه‌ها با رویدادهایی که در مورد زنان در افغانستان اتفاق می‌افتد، کاملن جنسیت زده است. تیتر معتبرترین رسانه‌های ملی و بین‌المللی فعال در افغانستان حاوی ادبیات جنسیتی و جنسیت‌زده‌گی است. به طور نمونه: چند هفته قبل یک دختر خانم مقام نخست کانکور عمومی‌افغانستان را به دست آورد، اما همه‌ی رسانه‌ها خبر نوشتند که «یک دختر اول نمره عمومی‌کانکور افغانستان شد» در حالی که همه ساله یک فردی اول نمره عمومی‌کانکور کشور می‌شود. پیش از این اکثریت رسانه‌ها همین خبر را با نام و ولایت فرد می‌نوشتند. اما امسال اول نمره شدن یک دختر در آزمون سراسری کانکور افغانستان تبدیل به یک رویدادی شده بود که تمامی ‌رسانه‌های داخلی و مطرح‌ترین رسانه‌های بین‌المللی بدان پرداختند. اما اکثریت مطلق رسانه‌ها با این خبر برخورد جنسیتی داشتند. این یک نمونه بارز است؛ اما رویدادهایی از این دست همواره رخ می‌دهد که رسانه‌ها موفقیت ویا قربانی شدن یک فرد را نه به خودش، بلکه به جنسیت‌اش نسبت می‌دهند.

حتا اگر یک فرد به خاطر جنسیت‌اش قربانی می‌شود، نباید هویت فردی او نادیده گرفته شود. نسبت دادن افراد به یک آدرس جنسیتی، قومی، جغرافیایی، زبانی و فرهنگی باعث می‌شود که هویت فردی شخص زیر سوال برود. از میان برداشتن هویت فردی باعث می‌شود آدرس‌هایی که فرد سوژه‌ی خبر رسانه‌ها بدان نسبت داده می‌شود به عنوان یک مرز مطرح شود؛ مرزی میان همان فرد و همنوعانش با بقیه افراد جامعه. ایجاد و برجسته سازی این مرزها نه باعث تنوعی برای شناخت بلکه باعث تفاوتی برای اختلاف می‌شود و به سلامت یک جامعه آسیب می‌زند. از همین رو، جنسیت‌زده‌گی در ادبیات رسانه‌های افغانستان و رسانه‌های بین‌المللی فعال در کشور ممکن است به بدتر شدن وضعیت برای زنان منجر شود. ارچند که ‌این رویکرد خیرخواهانه باشد، اما نفس ترویج و گسترش جنسیت‌زده‌گی برای زنان آسیب‌زا است. باید با رویدادهایی مربوط به زنان به نحوی برخورد شود که هویت مستقل افراد زیر سوال نرود و مرز جنسیتی در جامعه را بیش از این برجسته نسازند؛ زیرا هم اکنون زنان در افغانستان قربانی جنسیت شان اند. بنابراین برای رسیدن به یک جامعه برابر و از میان برداشتن جنسیت‌زده‌گی رسانه‌ها می‌توانند با استفاده از نفوذ شان بر افکار عمومی، استفاده‌ی مثبت هم بکنند.

همچنان بخوانید

نظام صحی افغانستان

بحران در نظام صحی افغانستان و افزایش مرگ‌ومیر زنانِ باردار 

2 میزان 1402
تراژدی چهار‌بُعدی؛ 25 سال اسارت یک زنِ افغانستانی به‌دست برادرش

تراژدی چهار‌بُعدی؛ 25 سال اسارت یک زنِ افغانستانی به‌دست برادرش

2 میزان 1402
موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
کودک همسری
هزار و یک شب

خاطرات عروس 11 ساله

5 حوت 1401

قسمت اول‌ |‌ روزی که عروس شدم هنوز به بلوغ نرسیده بودم. پوشیدن پیراهن «خال سفید» و چادر سبز گلدار مرا از بقیه متفاوت نشان می‌داد، به همین خاطر حس غرور داشتم و خود را از همه برتر...

بیشتر بخوانید
هبوط در تاریکی
هزار و یک شب

هبوط در تاریکی؛ روایت دردناکِ مینه از کودکی تا بزرگ‌سالی

30 سنبله 1402

مینه (مستعار) دختری ۲۸ساله است که خاطرات زنده‌گی‌اش از کودکی تا بزرگ‌سالی، چیزی جز پژواکِ درد و مظلومیت نیست. او از کودکی، مورد سوءاستفادۀ جنسی شوهرعمه‌اش قرار می‌گیرد و این اتفاق، سرآغازی برای سقوط ممتدِ...

بیشتر بخوانید
تراژدی چهار‌بُعدی؛ 25 سال اسارت یک زنِ افغانستانی به‌دست برادرش

تراژدی چهار‌بُعدی؛ 25 سال اسارت یک زنِ افغانستانی به‌دست برادرش

2 میزان 1402

«نیک‌بخت، یک زن افغانستانی که 25 سال پیش توسط برادرش در دخمه‌یی تاریک زندانی شده بود، بالاخره توسط مأمورانِ طالبان آزاد می‌شود و درحالی‌که در بدترین وضعیت صحی قرار دارد، برای برادرش مجازات نمی‌خواهد.» 

بیشتر بخوانید
طوق تلخِ نازایی بر گردنِ شیرین
گزارش

طوق تلخِ نازایی بر گردنِ شیرین

28 سنبله 1402

شیرین نام دارد اما در تمام دوران‌ زنده‌گی‌اش طعم شیرینی را نچشیده و همیشه با اتفاقات تلخِ زنده‌گی همدم بوده است.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
EN