فرشته محبوبی، فعال رسانهای و فعال حقوق زن
من دربارهی این امر بارها با اطرافیانم صحبت کردم. تجربهی آزار جنسی، از آزار کلامی تا آزار فزیکی و تعرض و تجاوز، آنقدر زیاد است که وقتی دور هم مینشینیم، میتوانیم ساعتها در مورد تجربه و مشاهدات شخصی خودمان صحبت کنیم.
با بحثهای متفاوتی مقابل شدم، در این جمع اکثریت این بانوان، یکی از مهمترین دلایل پنهانکاری اذیت جنسی را از خانوادههای خود، کمباوری آنان به خود شان میدانند و میگویند خانوادهها به این باورند که منشاء اصلی و دلیل آزار جنسی به خود فرزندان شان بر میگردد.
آیا دلیل پنهان نگهداری اذیت جنسی همیناست؟
«نمیتوانستم به خانوادهام بگویم»
این جملهای است که در مورد بسیاری از آزاردیدگان جنسی مصداق دارد؛ چونکه آنان تجربهی تلخی از شریک ساختن این مسأله با خانوادهایشان دارند. به نقل قول از تمنا حیدری دانشجوی دانشکدهی ژورنالیزم دانشگاه کابل که میگفت: «خُرد بودم از راهی مکتب تا خانه پیاده میرفتم، یک بچه که شاگرد مستری بود همیشه آزارم میداد حتا یگان وقت به مه نزدیک میشد. از او بسیار میترسیدم بالاخره به مادرم گفتم، مادرم سرم قهر شد گفت: هزار دختر از مکتب خانه خود میروند تمام آنها را بچههای کوچه یا مستری آزار میته؟ تو حتمن در راه خنده و مزاق همرای صنفیهایت میکنی یا چادرت در سرت نمیباشه که او بچه پشتت را گرفته… بعد از همین موضوع دیگر جرأت نکردم هر نوع آزار واذیت بیرونی را با فامیل در جریانبگذارم.»
ما چه انتظاری از خانوادههای خود داریم؟
فرد آزاردیده دوست دارد و یا انتظار دارد که خانواده از حرفهایش تعبیر بدی نکند. او را مقصر فکر نکند و هر چی زودتر اقدام به حل مشکل کند. هستند خانوادههایی که بالای فرزندان خود کم باوراند و همواره به شکل مخفی آنان را تحت کنترول دارند. اگر فرزندان شان ساعتها به تلفن چسپیده باشند، پدران و یا مادران شان نگران شده، پرسشهای گوناگونی از آنان میکنند. به عنوان مثال: همرای که هستی؟ چرا سر خود میخندی؟ چرا زیاد تلفن در دستت است؟ چرا در این روزها فکری هستی؟ چرا در این وقتها به سر و صورتت زیاد میرسی؟ و… محققان به این سبک پیش گرفتن خانوادهها را با چند دلایل رد و همچنان یک تعداد آن را میپذیرند.
این دسته از پژوهشگران این روش خانوادهها را با یک سن مشخص نسبت میدهند، هنگامی که سن فرزندان رو به بلوغ رسید و پدران و مادران هنوز هم به سبک چند سال قبل بود، اینجاست که یک عقدهی شدید میان فرزندان و والدین ایجاد میشود که مقصر اصلی آن خود پدرها و مادرها هستند.

نقل قولها
وحیده خرمی میگوید: «خُرد بودم. ایور خالهام به خانه ما رفت و آمد داشت. مادرم خیلی دوستش داشت. مثل برادر کوچک خود فکر میکرد. همینطور ما هم ماما صدا میکردیم. او هم ما را دوست داشت و همیشه که خانه ما میآمد با خود بازیچه و خوردنی میآورد و بانوازش زیاد ما را شیفته خود کرده بود. من که در کودکی نسبتن زیبا بودم مرا بیشتر میبوسید. از چشمانم شروع الی لب و ذنخم و گاه از فرصت استفاده میکرد دست به دیگر اعضای بدنم میزد. اوایل عادت کرده بودم و دوست داشتم همیشه به من نزدیکی کند. حتا نزد اعضای خانوادهام، اما او انتظار یک فرصت را میکشید، یعنی تنهایی را بیشتر ترجیح میداد. آهسته آهسته پی بردم که حتمن این کارش زشت است که نزد باقی اعضای خانوادهام به من نزدیک نمیشود. کم کم که بزرگ شدم، احساس کردم این عمل و کردارش مرا اذیت میکند. حتا از بوی سیگار دستانش متنفر بودم. وقتی خانه ما میآمد، من پنهان میشدم. حالا که سنم از ۲۰ گذشته، وقتی دوران کودکیام به یادم میآید، بیشتر از خودم از او متنفر میشوم . تا امروز به هیچکس این سرگذشت تلخ زندگیام را شریک نکردم، چون میدانستم همه مرا دوشی قرار میدهند.»
ثریا امرخیل میگوید: «در یک دفتر شخصی کار میکنم. خیلی به سر و صورتم نمیرسم، ولی هستند همکارانم با وجود که از لحاظ سنی با من فرق بیشتر دارند و بعضیهای شان حتا از قبل ازدواجکردهاند ولی با آن هم نگاههای شان اذیت کننده است. نحوه برخورد، نحوه همکاریهای شان متفاوتتر از باقی همکارانم است. بعضی شان همواره با سوالات شخصی سر صحبتها را باز میکنند .یعنی: آیا ازدواج کردی؟ کسی است در زندگیت؟ چگونه همسر میخواهی در آینده؟ چند سالت است؟ و هزارویک مشکل دیگری که همه روزه با آن برمیخورم. ولی جرأت شریک کردنش را با هیچ یک از اعضای خانوادهام ندارم. چون در قدم نخست مرا مقصر فکر میکنند و میگویند: چرا با همکارانت تا این حد صمیمی هستی که آنها به خود جرأت میدهند تا اینگونه سوالات را از خودت بپرسند… و بعد اگر قناعت حاصل کردند مانع کار کردنم در بیرون میشوند.»
آگاهان ميگویند: تاریخ شاهد است؛ بوی گند آزار واذیت جنسی همواره از سرک و بازار بلند نمیشود، این بوی ناخوش گاهگاه از درِ خانه الی مسجد، مکتب و دانشگاهها نیز بلند شده؛ استفاده جنسی فقط دنبال یکجنس(مؤنث) نبوده اين هوس و شهوت از طايفهی مرد هم قربانی گرفته است.
عقاید
داوود عدالتخواه، جامعهشناس و استاد در یک دانشگاه خصوصی است. آقای عدالتخواه میگوید: «در واقع اذیت جنسی همان خشونت علیه یک انسان است که در انواع کلامی و یا رفتاری ظاهر میشود. در این مبحث، تجاوز به عنف به عنوان بدترین و خشنترین نوع اذیت جنسی قرار دارد. وقتی یک فرد جامعه در دایرهی اذیت جنسی قرار میگیرد، بعد از آن عمل شخص از نظر خود و جامعه صدمه بیشتری را متحمل میشود.»
فرشته ندا، روانشناس در شفاخانههای دولتی میگوید: «در بدن انسان جاهایی وجود دارد که فقط خود همان انسان محرم آن است. اگر متوجه شده باشید پس از یک سنی کودکان احساس شرم میکنند، هنگام که پدر و یا مادر شان در حمام آنان را تمیز میکنند، این کودکان اجازه نمیدهند والدین شان به شرمگاه شان حتا نگاه کنند. پس فکر کنید وقتی همان کودک در جامعه به یک فرد کامل تبدیل شود و جامعه در برابر آن با نقاب گرگان تشنه ظاهر شوند، آیا این فرد دوباره همان انسان چند سال قبل باقی میماند؟ نه، چون پس از استفادههای زیاد او خودش را فقط اسباب بازی دور و پیشش فکر کرده باور دارد که یک شخص روسپی است.» همچنان شواهد نشان میدهد، دلیل اذیت جنسی در جامعه کنونی فقر علم و عدم آگاهی از حقوق شهروندی نیز گفته شده است.
پیامد آزار جنسی
کارشناسان معتقدند، اذیتی که انسان متقبل میشود مهم نیست بچه اذیت شونده است یا دختر. هنگامی که در ساحهی آزار و اذیت جنسی قرار میگیرند آسیب درمانناپذیری روحی را متحمل میشوند. این دسته از افراد چند نوع هستند؛ یک عده آنان دفاع کننده خود و دیگران هستند، یعنی زمانی که آزار جنسی را حس میکنند دست به پرخاشگری زده به نوعی اذیتکننده را مورد توهین و تحقیر قرار میدهند. عدهای دیگر آن خصلت آرام دارند و وقتی با همچون حالت مقابل میشوند، فقط تحمل میکنند، چون جرأت نشان دادن عکسالعمل منفی را ندارند و به این باورند که اگر حالتی از خود نشان بدهند، جامعه چه برداشت خواهد داشت؟.
حرف متأثر کننده این است که یک عده از این قشر آسیبدیده پس از تجربه چند بار آزار جنسی، معتاد به این اذیت شده و دوست دارند کسی باشد که جدا ازگفتن متلک، تماسی به دست و پا و حتا شرمگاه شان داشته باشند که این طبقه افراد بیشتر آنان کودکان روی سرک و بازارند.
راه حل
پزشکان میگویند: اذیت جنسی شکل خشونتهای جنسی را بخود میگیرد. هنگامی که یک فرد اذیت میشود، نباید اجازه دهد تا مراحل ابتدایی آن طولانیتر شود .در اینجا منع اذیت جنسی کودکان ربط بیشتر به خانوادهها دارد، آنان در برابر کودکان شان باید زیادتر باریکبین بوده، به چند نکتهی مهم کوشا باشند.
چرا کودکان شان از یک عضو خانواده دوری و یا بیشتر نزدیکی میکنند؟ هنگامی که اطفال شان با همسالان خود بیرون میروند، خانوادهها باید هر زمان آنان را نظارت کنند و متوجه رفتار آنان باشند. خانودهها نبایدکودکان شان را در عدم موجودیت خود، خانهی اقارب و نزدیکان شان بمانند. پس از یک سن مشخص کودکان نباید همانند یک سال یا دو سال قبل با همسن و سالان خود نزدیک باشند؛ این تفکیک پسر و دختر را فقط فامیلها میتوانند در ذهنيتهای شان جا دهند.
نتیجهگیری
چرا اذیت جنسی؟ این سوال بر میگردد به اذیتکنندهگان. باید باور کرد که امروز اگر ما با یک ذهنیت آلوده به کودک، دختر، همسر و یا پسر کسی نزدیک میشویم، تاوان این عملکرد ما را، یک نسل از رگ و خون خود مان جواب خواهد داد. هنگامی که فردی اذیت میشود، چند روز همان عمل زشت را در ذهن خود تکرار میکند و آهسته آهسته از جنس مخالف خود دلگیر و متنفر میشود. اینجاست که دیدگاه تاریک عقدهای در برابر انسانها دریافت کرده و همه را آلوده فکر میکند. به طور مثال اگر کسی با لباس نسبتن متفاوت روانهای دانشگاه یا دفتر شود، فکر میکند این شخص بداخلاق است ویا اگر کسی در رستورانت تنها جایی نشسته باشد، فکر میکند انتظار کسی را دارد. باید یادآور شد که گاه اذیت شونده، این عمل اذیت جنسی را دوست دارد تا از دیگران تجربه بگیرد، شاید در اوایل برایش سخت و توهین کننده باشد، بعدها عادی و لذتبخش میشود. اگر جلوی این عمل زشت گرفته نشود، باید بدانیم که روزانه هزاران فرد آلوده تقدیم جامعه میشود.
دیدگاهها 1
تا جایی این بحث ها درست است اما یکی از دلایل مهم و قابل بحث این جاست که اغلب کودکان هیچ نو شناخت ندارند و نا آگاه هستند بزرگ ترین ضربه ایی که آنان میخورند از این جهت است زیرا ناخواسته و ندانسته از انان سوی استفاده صورت میگیرد