قسمت هفدهم از سلسله نوشتههای حسین رهیاب بلخی با عنوان «زنان در مسیر تاریخ»
وضعیت زنان در دورهی پدرسالاری
مردان با تلاش بسیار در طول سالیان متوالی توانستند کشاورزی را به دست گرفته و موفق به تولید انبوه و ذخیره کردن مواد غذایی گردیدند و با متراکم شدن ثروت، قدرت را که قبل از آن به قبایل و حد اکثر قریه محدود میشد، به جامعه کشیده شد. مردان بعد از تثبیت قدرت خود در میان خانه و قبیله، کوشیدند قبایل همجوار را نیز مطیع ساخته و به تشکیل حکومت و امپراتوری روی آورند.
در دنیای اساطیری (ما قبل تاریخ) در ابتدا همهی موجودات مطیع انسان بود و سپس حاکمیت انسان بر انسان محدود گشت و با گسترش جهان، اقلیمهای چندگانه پدید آمد و انسان کوشید بر زمین و آسمان فرمان براند. اما در جهان تاریخی حاکمیت و قدرت با غذا و اقتصاد پیوند همه جانبه دارد. فرمانروایی زنان زمانی از دست رفت که آنها اقتصاد را از دست دادند و مردان زمانی موفق به تحکیم پایههای قدرت خود شدند که اقتصاد را به دست گرفتند.
سلطه مردان بر زنان و اعمال قدرت آنان در منزل در طول این دورهی طولانی تاریخی، به اشکال گوناگونی تجلی یافته است که مردان آن را «حفاظت از حریم زنان» مینامند و زنان البته برداشتهای خود را دارند. برخی معتقدند که مردان برای منافع خود زنان را در حریمهای بسته پنهان کردهاند، برخی آن را متناسب با شخصیت و کرامت زن دانسته و برخی نیز مردان را قربانی زنان میپندارند و تصور میکنند که زنان از این حس توجه مردان لذت برده و برای تیز کردن و توجه بیشتر آنها میکوشند و از کشته شدن مردان برای به دست آوردن و نگهداشتن زنان، به خود میبالند.
بدون توجه به بررسی مفاهیم، آثار و عوارض قدرتیابی مردان و نتایج تأسفبرانگیز محصورشدن زنان، نمیتوان منکر شد که در جوامع پدرسالار، زنان ناتوانتر، ضعیفتر و بیشخصیتتر از مردان به حساب آمده و در موارد بیشماری، رفتار با آنان همچون حیوانات میباشد. مطالعه در شکلهای گوناگون رفتارهای مردانه نشاندهنده یک نوع تحقیر مداوم است که مردان برای رسیدن به منافع خود در مورد زنان اعمال کردهاند که در این بخش به چند نمونه اشاره میشود:
- زنان، قربانیان فجایع جنگی
قدرتیابی اقتصادی مردان عامل مهمی در جنگطلبی آنان برای رسیدن به سلطهطلبی به شمار میآید، مردان در طول تاریخ کوشیدهاند با حمله به دیگران امپراتوری خود را توسعهداده و به منابع بیشتری دست یابند. در این توسعهطلبی مداوم و بیانتها معمولن قربانیان کسانیاند که نقش و نفعی در آن ندارند. زنان و کودکان در تمام بلایا و جنگها سپر حوادث قرار گرفته و از بین میروند و به این صورت آنان با پرداخت بهای بسیار گزافی، تاوان قدرتطلبی مردان را پس میدهند و با اسارت، بردگی و تحمل تجاوز مردان پیروز، قربانیان اصلی فجایع جنگی به حساب میآیند. سراسر تاریخ بشریت نشاندهنده جنگهای بیشماری است که برای زنان نتیجهی جز «اسارت»، «بردگی» و «تجاوز» نداشته است: «شمشير گرفت و مردان را كشت و زنان را اسير كرد و شهر را آتش زد و موضع مخصوص زنان را (كه تصريح بآن مخالف ادب است) با شمشير پاره كردند و شكمهاى آنها را دريدند.» (کامل، ابن اثیر، ج20، ص143) «دستور داد تا بتوانند بكشند و اسير زن بگيرند و كام از آنها بردارند و غارت كنند و آتش بزنند…» (همان، ص149).
2-زنان، رفتار غیر انسانی
رفتار دوستانه و محبتآمیز زنان با مردان در دورهی مادرشاهی، میتوانست الگوی مناسبی در رفتار مردان با زنان به حساب آید، اما منابع قدرت باعث شد که مردان با تغییر نگرش در رفتار خود، فرهنگ رفتاری جدیدی پدید آورند که بر اساس آن زنان نه فقط شهروندان درجه دو به حساب آمدند که علاوه بر آن وظیفه نوکری و خدمت به مردان را نیز در منزل به دوش گرفتند. در این فرهنگ جدید، خودکامگی مردانه یک نوع اصالت ذاتی شمرده میشود که اگر مردی فاقد آن باشد، مردانگیاش به راحتی زیر پرسش میرود. در جوامع معمولن اصطلاحاتی چون «زنچه»، «زن صفت»، «زن باره» و… اشاره به مردان ضعیفی دارد که عرضهی در بند کشیدن و سروری بر زنان خود را ندارند: «در بعضی از جزایر سلیمان اسرای انسانی، مخصوصن زنان را مانند خوک میپروردند و برای کشتن در روزهای جشن و مهمانی آماده نگاه میداشتهاند.»
«ضيزن را دخترى بود نضيره نام كه چون خون زنانه ديد از شهر بيرونش كردند. با زنانى كه خون مىديدند چنين مىكردند. وى از زيباترين زنان روزگار خود بود.» «امر حيض و زن حايض در نزد ايشان سخت است و بايد كه از زنان كناره بگيرند و جامه زن حايض و ظرف او و هر چه بدان دست زده باشد نجس است و بايد كه شسته شود و اگر زن حايض به گوشت قربانى دست بزند بايد آن را بسوزانند.»
3-زنان، ایجاد حریم
ایجاد حریم و جداسازی زنان، اولین قدم برای محدود کردن زنان به شمار میرود و انجام این اقدام مهم و تأثیرگذار، به راحتی ممکن نشده است. مردان برای رسیدن به این مرحله از قدرت تأثیرگذار تولید مثل به خوبی بهره گرفته و به مرور زمان توانستند، این باور را به زنان انتقال دهند که آنان دارای شأن، حرمت و کرامتیاند که حفظ آن به دوری زنان از اجتماع بستگی دارد. در این نگاه، فعالیت بیرونی زنان متناسب با کرامت آنها نبوده و دوری از مردان توام با حضور در منزل میتواند به حفظ موقعیت زنان کمک کند. ایجاد حریم میان زن و مرد یک باور و پدیده عامیانه قدیمی است که در جوامع امروزی نیز از جایگاه محکمی برخوردار میباشد و دنیای مدرن نتوانسته به اصل آن خدشهای وارد کند.
«…در واقع در ميان طبقات متوسط شهر هاي بزرگ باستان است كه كه مفهوم و رسم «اندروني» پديدار مي شود…» «زنان را از بيرون آمدن از خانه منع ميكرد و هر زنى كه از خانه بيرون ميشد او را مىكشت…» «به مردم امر كرد آنچه در بازارها فروخته ميشود به در خانه زنان برده به آنها بفروشند و دستور داد فروشندگان (مرد) بايد با خود ابزارى مانند: چمچمه داشته باشند كه شي مطلوب را در آن نهاده و به زن كه در پشت در است دراز كرده بدهند و در آن آنچه دلخواه اوست خريدارى كند، هر گاه راضى شد و خريد بهاى آن را در همان ظرف گذاشته و شي مطلوب را برداشت و اين همه به خاطر اين بود كه روى زن را كسى نبیند و مردم از اين كار دچار دشوارى بزرگى شدند.»
ادامه دارد…