نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ
دختری که حکم اعدامش صادر شده بود: «جلوی ماشۀ تفنگ طالبان هم آواز می‌خوانم»

دختری که حکم اعدامش صادر شده بود: «جلوی ماشۀ تفنگ طالبان هم آواز می‌خوانم»

لطیفه سادات موسوی توسط لطیفه سادات موسوی
20 عقرب 1399
1
0
اشتراک‌گذاری‌ها
483
بازدید‌
Share on FacebookShare on Twitter

خدیجه‌یعقوبی بانوی 24 ساله از یک سال بدینسو در شهر نیلی مرکز ولایت دایکندی فعالیت‌های فرهنگی و هنری‌اش را آغاز نموده است. خدیجه هر ازگاهی در برنامه‌های فرهنگی و هنری در کنار دیگر آوازخوانان محلی با «دمبوره» و «ضرب» ظاهر می‌شود.

ضرب زدن و آوازخواندن او نشان دهنده‌ی یک روی سکه  از یک جامعه سنتی است که استعداد‌های پیدا و پنهانی را در عرصه‌های مختلف در خود جا داده است. این استعداد‌ها اکثر اوقات پیش از شکوفا شدن دفن می‌شود؛ چون هیچ جرأتی برای بروز آن پیدا نمی‌توانند. اما روی دیگر سکه نشان‌گر این است که در جامعه‌ی سنتی دایکندی و با تمام موانعِ سد راه هنر موسیقی و حساسیت‌های اجتماعی، خدیجه ‌یعقوبی موفق شده که در برنامه‌های بزرگ و محافل عمومی‌ ظاهر شود و هنرنمایی کند.

خدیجه ‌یعقوبی در سال 1375 خورشیدی در قریه‌ی لذیر از مربوطات شهر نیلی مرکز ولایت دایکندی به دنیا آمده است. او آموزش‌های ابتدایی خود را در «لیسه پسرانه‌ی لذیر » به پایان رسانیده است. خدیجه در سال 1394 برای فراگیری رشته‌ی زبان و ادبیات دری وارد دانشگاه خصوصی ناصر خسرو در دایکندی شد. او همزمان با تحصیل در دانشگاه، فعالیت‌های فرهنگی و هنری خود را آغاز کرده است. خدیجه مدت نُه سال است که در کنار فعالیت‌های فرهنگی و هنری در مکتب لیسه‌ی پسرانه‌ی لذیر به حیث معلم نیز کار می‌کند.

خانم یعقوبی در گفت‌وگو با هفته‌نامه نیم‌رخ در مورد انگیزه‌ی ورود خودش به دنیای هنر و موسیقی گفت: «حدود پنج سال پیش اولین فعالیت فرهنگی و هنری‌ام شروع شد. قرار بود در یک برنامه فرهنگی شعر بخوانم، اما در روز اجرا شرایط طوری شد که شعر من با نوازش دمبوره همراه شد و این اجرا واکنش‌های زیادی به همراه داشت. تا آن موقع فعالیت‌های من و خیلی از همنوعان من محدود بود. اجرای من با دمبوره دردسر‌های زیادی آفرید. اعضای خانواده‌ام که لقب جدیدی برایم انتخاب کردند و همه‌گی مرا «دمبوره‌چی» خطاب می‌کردند. به خاطر برخوردهای جامعه زجر‌های روحی و روانی زیادی را تحمل کردم.»

دمبوره‌چی در مناطق هزاره‌جات به کسی می‌گویند که دمبوره بنوازد، اما این لقب برای خدیجه از روی طعنه خطاب می‌شده، ولی هیچ‌گونه برخورد افراد جامعه نتوانسته میان خدیجه و موسیقی مرز بکشد. او می‌گوید بعد از اجرای اولین شعر با دمبوره در «جشنواره‌ی دمبوره» در ولایت بامیان نیز شرکت کرد، اما بعد ازآن زنده‌گی‌اش دچار یک تحول بزرگ شد: «وقتی از بامیان به دایکندی برگشتم واکنش‌ها درمقابل اجرای شعر و موسیقی من در بامیان چندین برابر شد. رییس شورای علما در مساجد شهر نیلی حکم تکفیرم را صادر کرد و اعدام کردن مرا جایز اعلام کرد. یک مدت اصلن از خانه بیرون نشدم و هیچ‌گونه فعالیتی نکردم. ازینکه در نزدیک شهر نیلی زنده‌گی می‌کنم و به خاطر حاکمیت بیشتر قانون و گشت‌وگذار پولیس، کسی نتوانست برمن آسیب بزند. اما یک تعداد بزرگان منطقه به شمول کارمندان کلیدی معارف بالای رییس معارف فشار می‌آوردند که مرا از وظیفه‌ معلمی‌ام منفک کنند؛ چون بدون هیچ دلیل و مدرک اقدام کردند، بازهم موفق به انجام این کار نشدند و من با مبارزه و تلاش‌های خودم توانستم به کارم ادامه دهم.»

خدیجه که مدتی از شرکت در محافل فرهنگی محروم شده بود پس از فروکش کردن تهدیدها و حساسیت‌ها به حمایت ریاست اطلاعات و فرهنگ دایکندی موفق شد که از موانع حساسیت‌های اجتماعی نیز عبور کند و به فعالیت‌های فرهنگی و هنری خود ادامه دهد.

خدیجه یعقوبی در حال هنرنمایی در دایکندی
خدیجه یعقوبی؛ خانم وسط، با گروه هنری‌اش در حال اجرای موسیقی در مراسم گرامی‌داشت از ارتقای دایکندی به عنوان ولایت درجه دوم

دختری که در جامعه سنتی مثل دایکندی حکم اعدامش صادر شده بود گام بزرگتری برداشت و «موسسه‌ی فرهنگی و هنری صدای دل» را ایجاد کرد. او در سال 1398 جواز فعالیت این موسسه را از وزارت اطلاعات و فرهنگ گرفت. اما هنوز نیاز داشت تا بیشتر بیاموزد. خدیجه به انستیتیوت ملی موسیقی افغانستان رفت تا نواختن ضرب زیربغلی و آوازخوانی را به گونه‌ی مسلکی بیاموزد.

خدیجه اکنون شهر نیلی را به مثابه پایگاه مبارزه‌ی خود انتخاب کرده تا حساسیت‌ها علیه هنر و موسیقی زنان را به چالش بکشد. او اکنون با 11 تن از محلی‌خوانان دیگر در موسسه فرهنگی و هنری صدای دل موسیقی سنتی و نوین هزاره‌گی را می‌خوانند که تاکنون موفق به بازخوانی و تولید 16 پارچه آهنگ هزاره‎‌گی شده‌اند.

«ازینکه حالا جای خالی هنرمند زن در ولایت دایکندی را پر می‌کنم خیلی خوشحالم و آرزو دارم فضای جامعه از هر نگاه برای اهل هنر امن شود. صلح بیاید، حساسیت‌های اجتماعی کم شود تا ما بتوانیم بدون هیچ دغدغه‌ا‌ی استعدادهای دیگری را در عرصه‌ی موسیقی شکوفا کنیم. اما در هر وضعیتی ما به کار مان ادامه می‌دهیم. تصور کنید اگر صلح هم نشود و تمام ماشه‌های تفنگ طالبان به سمت من کشیده شود بازهم می‌خواهم کنسرت موسیقی اجرا کنم. دلم نمی‌خواهد آزادی خود و همنوعان خودم را از دست بدهیم.»

اولین باری که مردم صدای خدیجه را در یک جمع شنیدند، او یک شعر عاشقانه را زمزمه می‌کرد: «خنده بر لبایت خیلی خوب می‌شینه/ سرمه به چیمایت خیلی خوب می‌شینه».

همچنان بخوانید

فقر و سرما باعث بیشترین میزان بیماری در کودکان کمتر از ۵ سال

فقر و سرما باعث بیشترین میزان بیماری در کودکان کمتر از ۵ سال

12 قوس 1402
از بابای آدم تا گنجشک‌های جنوب

از بابای آدم تا گنجشک‌های جنوب

10 قوس 1402

او هم‌چنان از دل و عشق و سرکشی می‌خواند تا این‌که آهنگ «بند دل» را به بازار موسیقی محلی دایکندی عرضه کرد. بند دل، از پرطرفدار‌ترین آهنگ‌های او و گروهش در شبکه‌های اجتماعی است.

تقلای این دختر جوان در ولایت مرکزی افغانستان بدون حمایت‌های مالی و تخنیکی کدام نهاد دولتی ویا هنری انجام می‌شود. در جغرافیای محدود، عقب‌مانده و محروم از امکانات مدرن آموزشی موسیقی و زیرساخت‌های لازم؛ فرصت‌ها محدود و محدودیت‌ها بی‌شمار. اما هنوزهم چشم به راه فرصت‌هایی است که وزارت اطلاعات و فرهنگ برای بهبود و رشد زنان در عرصه هنر و موسیقی در دایکندی، وعده داده بود.

به گفته این بانوی هنرجو، زنان هنرمند از سوی دولت افغانستان کم‌تر حمایت می‌شوند و توجهی برای بهبود وضعیت، تأمین امنیت و حمایت از زنان هنرمند وجود ندارد اما در دایکندی یک سری وعده و نوید‌هایی از سوی وزارت اطلاعات و فرهنک کشور دریافت کرده که امیدوار است آینده بهتری درانتظار او و هم‌مسلکانش باشد.

جایگاه زنان هنرمند در سطح افغانستان فقط در رسانه‌های تصویری و شنیداری قابل دید است. به دلیل حساسیت‌های اجتماعی، نبود امکانات و تجهیزات آزادانه نمی‌توانند فعالیت کنند. این حساسیت‌های اجتماعی ریشه‌های عمیق‌تری در سنت‌ دین‌مداری و عرف جامعه افغانستان دارد؛ در شهرها کم‌تر، در روستاها و ولایت‌های دوردست بیشتر.

به سراغ حسین سیرت، رییس اطلاعات و فرهنگ ولایت دایکندی رفتیم. او که پیش از این، باری به خدیجه کمک کرده بود تا از حاشیه‌نشینی دست بکشد و بدون درنظرداشت حکم‌های خودسرانه‌ی علما برای اعدامش، دوباره ضرب و دمبوره را گرفته به محافل فرهنگی برود و بنوازد. آقای سیرت هم دل خوشی از علمای دایکندی ندارد و ستیزه‌ی این عالمان دینی با هنر را کار پسندیده‌ای نمی‌خواند. ریاست اطلاعات و فرهنگ نهاد مسؤول دولتی است که باید از فرهنگیان و هنرمندان محلی به هرنحو ممکن حمایت کند. اما رییس اطلاعات و فرهنگ در گفت‌وگو با هفته‌نامه نیم‌رخ گفت: «به‌خاطر حمایت و تشویق جوانان هنرمند بارها از سوی شورای علما و رییس ارشاد حج و اوقاف ولایت دایکندی سخت مورد انتقاد قرار گرفته ام. در یک مجلس عمومی ‌رییس  ارشاد حج و اوقاف دایکندی موبایلش را از جیب خود کشید و عکسی را به اطرافیان خود نشان داده گفت که ببینید در این‌جا رییس اطلاعات و فرهنگ ما به ‌یک  دختر آوازخوان تقدیرنامه داده و می‌خواهد دمبوره را بین زنان و دختران ترویج نموده آن‌ها را گم‌راه کند.»

ظاهرن آقای سیرت به دلیل رسمی ‌بودن مجلس و دیگر حساسیت‌ها و مدیریت وقت به این بحث نپرداخته بوده، اما شنیدن این کلمات سخت او را  ناراحت کرده است. او حالا تصریح می‌کند که وظیفه‌ی اداره اطلاعات و فرهنگ  کشور حمایت و تشویق از جوانان هنرمند، ورزشکار، تجارت‌‎پیشه و دانشمند در زیر سایه‌ی پرچم و قانون کشور است، اما هنوزهم این‌ها حتا با تشویق این جوانان مشکل دارند.»

در یک چنین جامعه‌ی حساس و سنتی، خدیجه دست به یک تابوشکنی دیگر هم زده؛ پرداخت طویانه از جانب داماد برای خانواده عروس یکی از مشکلات سد راه ازدواج جوانان شمرده می‌شود. خدیجه برای کاهش حساسیت‌های اجتماعی با پسر مورد علاقه‌اش بدون طویانه و هزینه گزاف با حضور چند هنرمند محلی در دفتر موسیقی‌اش ازدواج نموده‌اند.

خدیجه یعقوبی و عصمت‌الله رمضانی در مرکز موسسه فرهنگی و هنری صدای دل
خدیجه یعقوبی و عصمت‌الله رمضانی در مرکز موسسه فرهنگی و هنری صدای دل

عصمت‌الله رمضانی، همسر خدیجه که از دانشکده‌ی خبرنگاری دانشگاه کابل فارغ شده، از مبارزه‌های همسرش برای حضور زنان در استیج موسیقی تقدیر می‌کند و می‌گوید او را در رفع محدودیت‌های اجتماعی، سنت‌ها و حساسیت‌هایی که مانع رشد موسیقی و هنر در این ولایت به شمار می‌رود، حمایت خواهد کرد.

مطالب مرتبط

فقر و سرما باعث بیشترین میزان بیماری در کودکان کمتر از ۵ سال

فقر و سرما باعث بیشترین میزان بیماری در کودکان کمتر از ۵ سال

12 قوس 1402
از بابای آدم تا گنجشک‌های جنوب

از بابای آدم تا گنجشک‌های جنوب

10 قوس 1402
قاتل سریالی دختران افغانستان فرهنگ سنتی است

قاتل سریالی دختران افغانستان فرهنگ سنتی است

9 قوس 1402

دیدگاه‌ها 1

  1. محمد دانش says:
    3 سال پیش

    [email protected]

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Nimrokh Logo

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
EN