نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

بانوان شاغل در دایکندی تا دفتر کاری‌شان روزانه تا چهار ساعت هم پیاده‌‍روی می‌کنند

لطیفه سادات موسوی توسط لطیفه سادات موسوی
3 عقرب 1399
0
0
اشتراک‌گذاری‌ها
115
بازدید‌
Share on FacebookShare on Twitter

شهر نیلی مرکز ولایت دایکندی با ظاهر روستایی، هنوز از خدمات اساسی شهری برخوردار نیست. سرک‌های کاملن خاکی داخل شهر، عدم صنف‌بندی دکان‌ها و مراکز تجارتی، نبود خدمات آبرسانی و برق رسانی و سیستم نامنظم ترانسپورتی از مشکلات اساسی این شهر به شمار می‌رود.

در این میان زنان و کودکان برای گشت و گذار در داخل شهر از نبود ترانسپورت بیش‌تر رنج می‌برند و زنان شاغل برای رفتن به دفترکاری شان روزانه باید چندین ساعت راه را پیاده طی کنند. بی‌نظیر حسینی یک بانوی کهن سال و تجارت پیشه که در داخل شهر نیلی یک دکان صنایع دستی دارد می‌گوید: روزانه یک ساعت راه را طی می‌کند تا به دکانش برسد و شب نیز با طی نمودن راه دور یک ساعت دیگر را در بر می‌گیرد تا به خانه برسد. هر ازگاهی مجبور می‌شود که از موترسایکل‌های که برای انتقال مسافران در سطح شهر بازار گرم دارند، استفاده کند.

«هر روز یک ساعت پیاده روی می‌کنم تا به اینجا بیایم، خودم وسیله ندارم شب‌ها اگر نا وقت شد مجبور می‌شوم یک موتر سایکل را به 30 افغانی کرایه کنم و تا خانه بروم یک چند تاکسی که اینجا ایستاد است، تاخانه مه به 400 افغانی می‌برد و من توان پرداخت کرایه تاکسی را ندارم.»

از سوی هم زنان شاغل در ادارات دولتی نیز روزانه راه‌های طولانی را با پای پیاده طی می‌کنند تا به دفتر کاری شان  برسند. آنها می‌گویند فقط آمرین و روسای ادارات به موتر دسترسی دارند که آن هم از سوی اداره برای شان داده می‌شود، اما برای مأموران بست‌های پایین با وجود معاش کم شان هیچ‌گونه وسیله‌ی ترانسپورتی در نظر گرفته نمی‌شود.

مریم( نام مستعار) کارمند بست پنج در ریاست معارف دایکندی است. او می‌گوید هر روز به خاطر دیر رسیدن به اداره غیر حاضر می‌شود. «از خانه من تا اینجا دونیم ساعت راه است، روزانه هرچه تلاش می‌کنم زودتر بیایم نمی‌رسم یا زیاد خسته می‌شوم یا ازخانه تا کارهای خانه خود را جمع می‌کنم دیر می‌شود، خانه حاضری من هر روز قید می‌شود با رییس اداره‌ی خود صحبت کردم می‌گوید: کاری از دست من ساخته نیست، من می‌گویم اگر من راهم دور است زود رسیده نمی‌توانم، شما می‌توانید برای من و چند تن دیگر که خانه‌های شان دور است موتر تهیه کنید، اگر موتر تهیه نمی‌توانید، حد اقل خانه حاضری ما را قید نکنید با اینقدر معاش کم نصفش به خاطر غیر حاضری کم می‌شود .» مریم می‌گوید بارها به این فکر افتاده است که خانه نشینی را به خاطر نبود ترانسپورت از وظیفه ترجیح بدهد، اما به خاطر نداشتن همسر و سرپرست درخانواده مجبور است که کارکند.

دانشجویان دانشگاه دایکندی بخصوص دختران از نبود سیستم ترانسپورت شهری بیش‌تر رنج می‌برند، تعمیر دانشگاه دایکندی با فاصله‌ی نزدیک به دوساعت از مرکز شهر دور واقع شده است. دانشجویان پسر می‌توانند با استفاده از موترسایکل خود را به دانشگاه برسانند که البته این برای همه یکسان نیست، چون اکثر خانواده‌ها به خاطر فقر حاکم بر جامعه دایکندی توان خریدن موتر سایکل را هم ندارند. اما در این میان دختران دانشجو برای رفتن به دانشگاه روزانه حداقل چهار ساعت رفت و آمد می‌کنند.

محدثه دانشجوی ساینس در دانشگاه دایکندی می‌گوید که با تحمل سختی‌های زیاد در امتحان کامیاب شد تا در دانشگاه درس بخواند، اما دوری راه دانشکاه ممکن است او را از تحصیل بازدارد.  «دریک دشت خشک و بی‌آب و علف، دانشگاه ساختند. نه خانه پیدا می‌شود که آدم کرایه بگیرد و نه هیچ موتری به آنجا رفت و آمد می‌کند که از آن استفاده کنیم. می‌ترسم به همین خاطر نتوانم ادامه‌ی تحصیل بدهم.»

به همین ترتیب دیگر زنان و کودکان که در شهر نیلی زندگی می‌کنند نیز برای گشت و گذار در داخل شهر پیاده می‌روند. فقط یک تعداد محدودی از باشندگان نیلی از وسایط نقلیه شخصی استفاده می‌کنند.

قابل یاد آوری است که در داخل شهر نیلی هیچ سیستم ترانسپورتی برای گشت و گذار وجود ندارد و جای خالی این را موتر سایکل‌های مسافر بری پر کرده است و این روزها  بازار موترسایکل‌های مسافر بری گرم است، اما زنان و کودکان از آن بهره‌مند شده نمی‌توانند. تنها سکتور خصوصی شامل چند تاکسی در سطح شهر فعالیت می‌کنند، اما به دلیل نرخ بلند آن هیچ کسی قادر به استفاده از آنها نمی‌باشد. به دلیل نبود سرک معیاری هیج شرکت خصوصی مسافربری در سطح شهر فعالیت نمی‌کنند. تنها شرکت‌های خصوصی در لین نیلی و والسوالی‌های دایکندی فعالیت دارند که در اسرع وقت پاسخگوی نیازمندی‌های مردم نمی‌باشد و هزینه‌ی زیادی را نیز در بر می‌گیرد که هرکسی توان پرداخت آن را ندارد.

همچنان بخوانید

تداوم ستیز با آموزش؛ آخرین چراغ‌ها خاموش می‌شود

تداوم ستیز با آموزش؛ آخرین چراغ‌ها خاموش می‌شود

18 جوزا 1402
«به خاطر فقر و درمان مادرم، مجبور به ازدواج شدم»

«به خاطر فقر و درمان مادرم، مجبور به ازدواج شدم»

18 جوزا 1402

مطالب مرتبط

تداوم ستیز با آموزش؛ آخرین چراغ‌ها خاموش می‌شود

تداوم ستیز با آموزش؛ آخرین چراغ‌ها خاموش می‌شود

18 جوزا 1402
«به خاطر فقر و درمان مادرم، مجبور به ازدواج شدم»

«به خاطر فقر و درمان مادرم، مجبور به ازدواج شدم»

18 جوزا 1402
نسا محمدی: تابوانگاری بدن و قواعد طالبان صحت زنان را تهدید می‌کند

نسا محمدی: تابوانگاری بدن و قواعد طالبان صحت زنان را تهدید می‌کند

18 جوزا 1402

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00