بیست سال پسین فرصت استثنایی و ویژه برای زنان بود تا در عرصههای مختلف هویت و جایگاهشان را تثبیت کنند. زیرا تاریخ زن در افغانستان، تاریخ درد و رنج بیپایان است. تاریخ که روایت کنندهی جایگاه فرودست و انکار هویت نیمی از پیکر جامعه است. این شرمنامهی تاریخی با فرصت استثنایی 20 سال پسین، قابل تغییر بود. اما آیا زنان در جایگاه استند که باید میبودند؟ آیا زنان در این 20 سال پسین این تغییر را آوردهاند؟ آیا سرنوشت زنان و موضوعات زنانه تبدیل به گفتمان قابل تأمل در جامعهی ما شده است؟
پرسشهایست که با احتیاط باید به آن پرداخت. اینکه زنان در 20 سال پسین حضور چشمگیری نسبت به قبل در اجتماع پیدا کردند انکارناپذیر است. دختران زیادی وارد مکتبها و دانشگاهها شدند، بانوان سیاستگر، تجارتپیشه، ورزشکار، هنرمند و نقشآفرین در عرصههای مختلف عرض اندام کردند، بیانگر تغییر وضعیت زنان در جامعهای است که نگاه بدبینانه نسبت به زن و انکار هویت زنان وجود دارد. این تغییر و تحول را نمیشود نادیده گرفت. اما واقعیت این است که با توجه به فرصتهای که وجود داشت، سرنوشت زنان تغییر چندان نکرده است.
اکثریت مطلق زنان در روستاها و مناطق اطراف زندگی میکنند. آنان حتا از حقوق و آزادیهای ابتدایی یک انسان که دارای حقوق و آزادی برابر با مرد است برخوردار نیستند. هنوز تفکر حاکم در روستاها و جامعهی روستایی افغانستان و همان تفکر سنتی است که بر انکار حضور و نقش زنان و حتا هویت زنان تأکید میکند. تفکر که زنان را جنس دوم میشمارد و آنان را در جایگاه فرودست قرار میدهد. این یعنی در این بیست سال هیچ اقدام سرنوشتسازی برای تغییر وضعیت آنان نشده است.
حتا زنان که در عرصههای مختلف فعال استند اقرار میکنند که در این 20 سال فرصتهای زیادی را از دست دادهاند و هنوز بر همین شیوه روان استند. آنچه که حتا خودشان نیز رضایت ندارند و باید تغییر کند. اما چگونه؟ پرسشیست که بانوان خود باید به آن پاسخ دهند. هرچند بانوان در حکومت، در پارلمان، در صفوف نیروهای امنیتی و حتا در دستگاه قضایی حضور دارند. اما نقش تعیین کننده در تحولات کلان کشور ندارند. بحث صلح که یک موضوع داغ و مهم برای کشور است، مثال خوب بر این ادعاست. نقش تعیین کنندهی زنان در بحث صلح چیست؟ در دیگر مباحث و تحولات کلان کشور نیز نقش و جایگاه زنان همینگونه است.
آیا وقت آن نرسیده است که زنان تلنگر به خود بزنند و راهی، روشی یا مسیری تازهی را در پیش گیرند. برنامه و جریان تازهی راه اندازند و فکر دقیق و عمیقتری بر وضعیت زنان بکنند. ادامهی این وضع با توجه به تحولات پسین که دیگر نه از آن فرصتهای خوب چند سال گذشته خبری است و نه از امکانات و حمایتهای گسترده و بیدریغ جامعهی جهانی، شرایط را به برای زنان دشوارتر خواهد کرد.