نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • چندرسانه‌یی
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

فاجعه‌ی دانشگاه کابل؛ آخرین پیام که هرگز خوانده نشد!

  • ملک مبارز
  • 17 عقرب 1399

تصمیم داشتم به نمایشگاه کتاب افغانستان-ایران که قرار بود در دانشگاه کابل برگزار شود، بروم. تازه از خانه بیرون شده بودم و در فیس‌بکی خواندم که در دانشگاه کابل تیراندازی شده است. ایستادم و اندکی صبر کردم. با گذشت چند دقیقه‌ خبرهای نگران کننده‌ای از وقوع رویداد هراس‌افگنانه‌ در دانشگاه نشر شد. خبر حمله‌ی گروه از مهاجمان که وارد دانشگاه شده‌ بودند و شماری از دانشجویان را گروگان گرفته‌اند، همه جا نشر شد. با خرد سازگار نیست. مهاجمان تروریست، دانشگاه، دانشجو و فاجعه‌ی کشتار دانشجویان!

سوگمندانه این اتفاقی بود که افتاد. دانشجویان پسر و دختر، فجیعانه از سوی هراس‌افگنان به رگبار خشم و خشونت و جهل و جنایت بسته شدند. گلوله‌های کور جهل که بر رهروان دانایی و دانش شلیک شدند! هر گلوله حکایت از یک فاجعه‌ی بزرگ داشت. فاجعه‌ی کشتار جوانان که به جرم آموختن دانش کشته ‌شدند. سرنوشت دردناک انسان افغانستانی!

به قول شاملو:

«روزگار غریبی است نازنین

آنکه بر در می‌کوبد شباهنگام

به کشتن چراغ آمده است

نور را در پستوی خانه نهان باید کرد»

با گذشت هر ساعت عمق فاجعه ژرفای بیش‌تر می‌گرفت. تصاویر قربانیان این رویداد هراس‌افگنانه در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها پخش شد. ژرفای فاجعه بیرون از بیان است. دختری که تلاش داشت حتا از پنجره‌ی منزل دوم ساختمان خودش را در فضای مرگ و زندگی رها کند تا مگر شانس یارش باشد، اما نیم قد به گلوله بسته شده بود و پیکر بیجان و بی‌گناهش روی پنجره داد از درد مظلومیت می‌زد. بانوی دیگری کنار دستش روی فرش سرخ‌رنگ صنف که از خون مظلومیت و کشتار دانشجویان هموار گشته بود، زمین‌گیر شده بود. همین‌گونه تصویرهای وحشت‌ناک از دانشجویان دیگر که اشک را در چشم خشک و بغض را در گلو گره می‌کرد. روزِ دشوار و تحمل‌ناپذیر بود.

اما درد بزرگ انتظار مرگبار خانواده‌های بود که فرزندان دلبند شان برای فراگیری دانش به دانشگاه رفته بودند تا فردای خود و کشور شان را با قلم و قدم دانش‌ و بینش رقم بزنند. آنهای که دیگر هرگز برنگشتند. دانشجویان که نمی‌دانستند چه سرنوشتی در کمین شان است و هیولای جهل و اهریمن‌زادگان قرن با آنان چه می‌کنند؟ در این میان پیام پدری بود که پس از بارها تماس و عدم دریافت پاسخ از سوی فرزندش نوشته بود: «جان پدر کجاستی؟» آخرین پیام که هرگز از سوی فرزندش خوانده نشد. پیام که قلب آدم را آتش می‌زند و بیانگر لحظه‌های دشوار انتظار است. وای از آن لحظه که پدران و مادران دانشجویان از کشته و زخمی شدن فرزندان شان شنیدند!

حکومت اما برای هم‌دردی با خانواده‌های قربانیان و احترام به دانشجویان که در آن روز دسته جمعی به رگبار بسته شدند، فردای آن روز را ماتم ملی اعلان کرد. ماتم ملی! آنهم در افغانستان، جغرافیای جرایم و جنایت‌های سازمان یافته، جغرافیای که هر روز مرگ انسانیت را شاهد است. جغرافیای که زنجیره‌ی کشتار درازتر و گلیم سوگ با گذشت هر روز پهن‌تر می‌شود. جغرافیای که باشندگانش در کام فجایع غیر قابل تصور فرو رفته‌‌اند و هر روز شاهد یک رویداد جان‌کاه و غیر قابل تحمل هستند. اما مسؤولان نظام خمی به ابرو نمی‌آورند. کسی استعفا نداد، مسؤولی برکنار نشد و این رویداد مثل همه‌ی رویدادهای وحشت‌ناک دیگر فراموش خواهد شد!!!

همچنان بخوانید

اورژانس اجتماعی و بازگرداندن بازماندگان فاجعه به زندگی

سالی که نکوست از بهارش پیداست؛ 2021 با قتل شش زن آغاز شد

مسابقه انسان‌کشی در افغانستان

روز جهانی حقوق بشر و روز ملی یادبود قربانیان جنگ با تأکید بر آتش‌بس گرامی‌داشت شد

مسؤولان نظام با نشر اعلامیه‌های رسانه‌ی این رویداد را محکوم کردند. مشاور شورای امنیت ملی شام آن روز به محل رویداد رفت و با جمعی برای گرامی‌داشت از قربانیان این حادثه شمع افروخت. واقعن نمی‌دانم، شمع افروختن چه دردی را درمان می‌کند. مسؤولان امنیتی باید شمع بیفروزند!؟ تنها امرالله صالح معاون ریاست جمهوری گفت که وقوع این رویداد یک ناکامی استخباراتی بود. آره ناکامی استخباراتی بود. آنهم در اوج کَش رسانه‌ی آقای صالح.

آقای صالح از سه هفته به این سو، مسؤولیت رسیدگی به مشکلات امنیتی کابل را عهده‌دار شده است. با جلسه‌های شش و نیم او آَشنا استید. در این جلسه‌ها خبر از تغییر وضعیت و صفرساختن جرایم بود. اما یک باره جنایت رخ می‌دهد که برای مسؤولان امنیتی ننگ بزرگ و شرم عظیم است. اما برای شهروندان اندوه بی‌پایان و سرنوشت دردناک و پرسش‌های زیادی که بی‌پاسخ مانده‌اند! اینکه چگونه یک گروه تروریست با این همه جنگ‌افزار وارد شهر کابل و سپس وارد دانشگاه می‌شوند؟ آیا مهاجمان قبل از آن روز وارد دانشگاه شده بودند، اگر چنین بود توسط چه کسانی؟ نهادهای کشفی و استخباراتی چرا از وقوع این رویدادها جلوگیری نمی‌توانند؟ چرا دانشگاه؟ کشتار دانشجویان به چه جرمی؟ این جنایت از سوی چه کسانی انجام می‌شود به چه هدفی؟

اما دو روز بعد آقای صالح در گزارش 6 و نیمش نوشت که از ما انتظار معجزه نداشته باشید. آقای صالح چه کسی از شما انتظار معجزه دارد؟ معجزه یعنی چه؟ شما که داد از مدیریت می‌زنید و همه را تشویق می‌کنید که به اطلاعات استخباراتی تان شک نکنند، همین است نتیجه‌ای اطمینان بخشیدن تان! باز به چه روی می‌آیی و می‌گویی: از ما معجزه نخواهید؟ هیچ کسی از شما معجزه نخواسته است. تنها خواست شهروندان ستم‌کشیده و قربانیان شرایط دشوار که شما حاکم کردید این است که نهادهای حکومتی از تصرف آدم‌های ناکاره و مفسد رها شوند. خویش‌خوری، رابطه‌سالاری و تقسیم کرسی‌ها برای هم‌پارتی‌ها متوقف شود. شایسته‌سالاری حاکم و پاسخ‌دهی و پاسخ‌گویی ترویج گردد. این مگر معجزه است؟ وقت مشاور شورای امنیت ملی یک کشور که تا گلو در جنگ و ناامنی غرق است، فردی باشد که الف‌بای جنگ را نداند، چه معجزه‌ی از شما باید بخواهیم؟! مشاور امنیت ملی افغانستان کامپیوتر ساینس خوانده است! این معجزه است، آقای صالح! آره، معجزه این است که چنین آدمی باید در رأس نهادهای امنیتی قرار گیرد. اگر نمی‌دانی بدان!

اما چرا دانشگاه؟ کشتار دانشجویان به چه جرمی؟ هدف گرفتن دانشگاه که یک نهاد غیر امنیتی است و کشتار دانشجویان چه پیامی را می‌رساند. از نظر من پیام واضح دارد و این جنایت معنادار و هدفمند است. آره، پیام از دشمنی آشکار با دانش و دانشجو دارد. در جغرافیای که جهل و انکار حاکم است، تحمل و پذیرش روشنایی دانش و دانشجو دشوار است. پیام که مبارزه‌ی درازمدت می‌طلبد. نبرد جهل و انکار علیه دانش و دانایی. ما در این نبرد قربانیان بی‌شماری داده‌ایم. تعجب نمی‌کنیم. مکتب‌ها به آتش کشیده می‌شوند، دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌ها هدف قرار می‌گیرند. دانشجویان ما را قتل عام می‌کنند و هر روز خون بیش‌تر می‌ریزند و جنایت فزون‌تر می‌کنند، آره، دژخمیان زمان تاب دیدن دانش و دانشجو و رونق گرفتن مکتب‌ها، آموزشگاه‌ها و دانشگاه‌ها را ندارد.

اما فراموش نکردیم که چند وقت پیش در همین دانشگاه بیرق ننگین طالب بلند شد و شماری از استادان و دانشجویان این دانشگاه به جرم همکاری با داعش و طالب بازداشت شدند. مردم ما باید هشیار باشند. افراطیت، تروریزم و پدیده‌ی ترور به هیچ فرد و گروهی رحم نمی‌کند. باید در برابر این تبار سیه‌دل و جنایت‌کار مقابله کرد. تنها راه پیروزی، از مسیر دانشگاه می‌گذرد. با فراگیری دانش و تخصص می‌شود به افراطیت و جهل پایان بخشید.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: قربانیان جنگ
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
مادر-فرزند
هزار و یک شب

پسرم را از پدرش خریدم

3 دلو 1401

اواخر فصل زمستان، آن‌قدر برف باریده بود که هیچ راهی برای آب آوردن از چشمه نمانده بود. هیزم‌ تر و خشک را، کنار هم در دیگدان گلی روشن کردم، دیگ بزرگی را پر از برف کردم...

بیشتر بخوانید
کاش به جای 7 پسر یک دختر داشتیم
گوناگون

کاش به جای 7 پسر یک دختر داشتیم

9 دلو 1401

گل‌افروز صبح زود که از خواب بیدار شد به طویله می‌رود، به گاو و گوسفند آب و علف می‌دهد. سپس چای صبح را آماده می‌کند، داروهای پدر و مادرش را نیز برای‌شان می‌دهد. 

بیشتر بخوانید
جای خالی زهرا
هزار و یک شب

جای زهرا خالی بود

6 دلو 1401

برای آمادگی کانکور به مزار شریف رفتم. در مکتب آرزو داشتم که طب بخوانم و داکتر شوم. اوایل بهار بود که آمادگی کانکور را با اشتیاق تمام شروع کردم. همه‌چیز با شور و شوق پیش می‌رفت و ‌خودم...

بیشتر بخوانید
شبی که صنم سر قرار نیامد
هزار و یک شب

شبی که صنم سر قرار نیامد

2 دلو 1401

کتاب غزلیات حافظ در دستم از مدرسه برآمدم. باران می‌بارید، آب و هوای مطبوع و ملایم از رسیدن نوروز خبر می‌داد. به خانه رسیدم، دیدم که مهمان داریم، اما خواهرم با چهره‌ی گریان و اندوهگین در گوشه‌ای...

بیشتر بخوانید
زن چهارم
هزار و یک شب

روزی که زن چهارم پدرم پسر زایید

8 دلو 1401

پدرم پسر می‌خواست. او همیشه آرزو می‌کرد که پسردار شود. برای همین چهار بار ازدواج کرد. هیچ‌کس نمی‌توانست با او مخالفت کند. همین‌که حرفی می‌زدیم به دهان ما محکم می‌کوبید.

بیشتر بخوانید
نیمرخ
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل، بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

طراحی، برنامه‌نویسی و اجرای وبسایت  iNasri ⚒

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • چندرسانه‌یی