نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

راه دشوار، اما ممکن | گفت‌وگو با روشن غزنوی، فعال حقوق زن

عادله آذین توسط عادله آذین
11 دلو 1399
1
0
اشتراک‌گذاری‌ها
403
بازدید‌
Share on FacebookShare on Twitter

عادله آذین


گفت‌وگو با روشن غزنوی، فعال حقوق زن


در  ۱۳۷۳ در غزنی زاده شد و نامش را روشن گذاشتند، روشن غزنوی اکنون به عنوان مدافع حقوق بشر و حقوق زنان فعالیت می‌کند. می‌گوید دوساله بوده است که خانواده‌اش ناگزیر شده تا غزنی را به قصد کابل ترک کند. سال‌های که طالبان مسلط بودند و مردم بیش‌تر در زیر خط فقر به سر می‌بردند.

«من دوـسه سال در حکومت طالبان زندگی کردم. کم‌تر می‌توانستیم برای چراغ خانه تیل بخریم و کم‌تر می‌شد غذای خوب و میوه استفاده کنیم. کابل مانند زندانی می‌ماند که همه شهروندانش درآن زندانی بودند و آزادانه در شهر گشت‌و‌گذارنمی‌توانستند. در یکی از روزها پدرم تازه سرش را تراشیده و بیرون رفته بود که طالبان او را گرفته و زندانی‌اش کردند و پدرم دو ماه در زندان طالبان ماند و به اندازه‌ای شکنجه شده بود که انتظار نداشتیم زنده بماند.»

بانو غزنوی به پاسخ این پرسش که از روزهای فروپاشی نظام طالبان چیزی به یاد دارد؟ می‌گوید؟ زمانی‌که نیروهای امریکا پس از رخداد یازدهم سپتامبر به کابل آمدند همه چیز دگرگون شد. صدای هلی‌کوپترها برای ما تازه و جالب بود. مردم به همه چیز امیدوار شده بودند. در روزهای نخست براندازی رژیم طالبان از رادیو بی.بی.سی شنیدم که گفت: (یک دختر بیست و شش ساله‌ی آمریکایی چند پاسگاه طالبان را بمبارد کرده است) این خبر آن قدر برایم تکان دهنده بود که مدت‌ها درگیر آن شدم. درگیر این که آیا یک دختر می‌تواند این اندازه جرات و نیرو داشته باشد؟ این خبر جهشی را در وجودم زنده کرد و مرا از یک جهان به جهان دیگر برد. جهان آرمانی و رویایی. یک باره ذهنیت و تصورم را در مورد خودم دگرگون کرد. در زمانی که حتا مکتب رفتن برای دختران ننگ پنداشته می‌شد. ارزش دختران و زنان نظر به دید رادیکالی طالبان بر بنیاد مالکیت مردان و میزان سودآوری آنان سنجیده می‌شد.

روشن غزنوی به عنوان یک فعال مدنی در همایش‌ها و دادخواهی‌ها برای زنان در پایتخت کشور نام آشنایی دارد.
روشن غزنوی به عنوان یک فعال مدنی در همایش‌ها و دادخواهی‌ها برای زنان در پایتخت کشور نام آشنایی دارد.

روشن غزنوی می‌افزاید که من سال‌های پایانی حضور طالبان را خوب به خاطر دارم. سال ۱۹۹۸ بود و هفت ساله شده بودم و باید مکتب می‌رفتم. در وجودم همیشه یک اشتیاق بود. اشتیاق رفتن به مکتب. اما آمیخته با حس ناامیدی. چون می‌دانستم قرار نیست شامل مکتب شوم و این رویا برایم دست نیافتنی‌ترین بود. خوش بختانه در سال ۲۰۰۱ با ورود امریکا و سقوط رژیم طالبان دروازه‌ی مکتب‌ها باز شد و من توانستم شامل صنف چهارم شوم چون در خانه توانسته بودم خواندن و نوشتن را بیاموزم. در مکتب آن‌قدر با کمبود مواجه بودیم که از خشت چوکی می‌ساختیم و کتابچه‌هایم هم بازیافت کتابچه‌های خواهر و برادر بزرگ‌ترم بود. من صنف یازدهم مکتب بودم که آغازبه گزارش‌نویسی و کارهای اجتماعی را شروع کردم با آن‌که با مخالفت خانواده روبه‌رو می‌شدم تا این که با سختی‌های فراوان توانستم راهی دانشگاه شوم و حقوق بخوانم.

روشن غزنی روزهای دشواری را سپری کرده است تا از میان جامعه‌ی نابرابر قامت بلند کند و صدای باشد برای زنان و بانوان این سرزمین. می‌گوید از کودکی محرومیت‌ها و محدودیت یک دختر را با تمام وجود حس کرده بودم و این امر وامی‌داشت تا باید برای حقوق بشر به ویژه حقوق زنان فعالیت کنم. خودم را مسئوول می دانستم تا صدای از صداهایی باشم که در راستای دادخواهی برای زنان و در کل برای شهروندان کشور باشم. همین بود که در جنبش‌ها و جریان‌های فراوانی چون: جنبش فرخنده، جنبش تبسم و جنبش روشنایی با تمام نیرو شرکت کردم.

خانم غزنوی می‌گوید: خوشحالم از این که برای دست‌یابی به قانون خانواده، قانون منع خشونت در برابر زنان، قانون اطفال و جهت ثبت نام مادر در شناسنامه‌های کشور تلاش کرده‌ام و یک شهروند خنثا نبوده‌ام. با آن‌که بنیان‌گذار چندین نهاد بوده‌ام و اکنون سخن‌گوی حزب موج تحول هستم؛ دوست دارم در موقعیتی قرار بگیرم که بتوانم موثرترین کار در بخش زنان انجام دهم و می‌دانم تا این که قدرت سیاسی نداشته باشیم قادر به تحقق رویاهای بزرگ مردمی مان نمی‌شوم.

خانم غزنوی می‌گوید برای این‌که زنان بتوانند به جایگاه دلخواه شان برسند باید به شکل نیروی فعال عمل کنند و دیگر هیچ زنی شهروندی با رویکرد خنثا در قبال رویدادهای جامعه نباشد.
خانم غزنوی می‌گوید برای این‌که زنان بتوانند به جایگاه دلخواه شان برسند باید به شکل نیروی فعال عمل کنند و دیگر هیچ زنی شهروندی با رویکرد خنثا در قبال رویدادهای جامعه نباشد.

از بانو غزنوی در باره‌ی صلح پرسیدم و این که آیا صلح با طالبان تأثیری بر وضعیت زنان دارد؟ در پاسخ می‌گوید: قطع جنگ، قطع خشونت، سالم برگشتن پسرش از جبهه‌ی جنگ، سالم برگشتن شوهرش از کار، سهیم بودن در تصمیم‌های بزرگ سیاسی، سهیم بودن در آبادانی کشورو داشتن حق تحصیل و کار از مهم‌ترین خواست‌های زنان است و در واقع صلح برای زنان این است که نسبت به سرنوشت خود تصمیم‌گیرنده‌ باشند و حق انتخاب شدن و انتخاب کردن را داشته باشند.

او در باره‌ی وضعیت فعلی زنان می‌گوید: حالا که نظام جمهوری حاکم است و زنان در وضعیت مطلوب‌تری به سر می‌برند، خوش‌حالم. از این که زنان در پست‌های بلند دولتی به کار گماشته شده‌‌اند و توانایی و دانش کسب کرده اند زنان معلم، مدیر، خبرنگار، هنرمند، بازرگان و وزیر و رییس داریم؛ از دست‌آوردهای بیست سال پسینند که هرگز نمی‌توان کوچکش خواند.  می‌گوید: زمانی که از راه می‌گذرم و انبوهی از دختران را می‌بینم که از مکتب رخصت شده‌اند، ذوق‌زده می‌شوم و گاهی گریه‌ام می‌گیرد که ما تا چند سال پیش این را نداشتیم.

همچنان بخوانید

عید زنان

مردان عید دارند و زنان پاک‌کاری

5 حمل 1402
خودکشی خواهرم باعث بیداری خانواده شد

خودکشی خواهرم باعث بیداری خانواده شد

5 حمل 1402

بانو روشن غزنوی می‌گوید من مانند: هر شهروند کشور رویای برقراری صلح را دارم. البته که جای چهار دهه جنگ و کشمکش‌های بزرگ کشوری به این زودی‌ها صلح نخواهد گرفت. ما راه طولانی ولی سنجیده‌ای را پیش رو داریم که مسؤولیت هر یک ماست که در تحقق آن تلاش کنیم. من هم خودم برابر هم‌وطنانم مسؤول می‌دانم و پیروزی من و هم‌قطارانم مرا به مبارزه‌های بیش‌تر تشویق می‌کند. من هیچ گاه خسته نخواهم شد و همیشه تا نهایت توان کار خواهم کرد. باز هم همه‌ی کامیابی‌های کوچک و بزرگ زندگی‌ام را مدیون همان خبری بی.بی.سی می‌دانم که گفته بود دختری بر موضع طالبان حمله کرده و به آنان ضربه زده است.

مطالب مرتبط

عید زنان

مردان عید دارند و زنان پاک‌کاری

5 حمل 1402
خودکشی خواهرم باعث بیداری خانواده شد

خودکشی خواهرم باعث بیداری خانواده شد

5 حمل 1402
سیاست خارجی فمینیستی آلمان

سیاست خارجی فمینیستی آلمان در عمل به چه معناست؟

4 حمل 1402

دیدگاه‌ها 1

  1. عبدالمجیب مهدی says:
    2 سال پیش

    سلام خدمت دستندرکاران روزنامه نیمه رخ !
    امید صحتمند، سرفراز و موفق باشید
    من سه ساله بودم که پدرم شهید شد و در دور ترین منطقه افغانستان در سخت ترین شرایط و فقر و بدبختی کلان شدم و درس خواندم که حالا ماستری میخوانم و از زندگی پر فراز و نشیب که سپری کردیم میخواهم یک گذارش کوتاه نشر کنید تا همه کسانی که میگویند فقر مانع تحصیل ام شد یک پند و یک الگو باشد.
    اگر موافق بودید با من در تماس شوید
    شماره تماس: 0766400005

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00