شمیم فروتن
هرچند در جهان کنونی در بارهی حقوق زنان بسیار سخنها گفته شده و کتابها نوشته شده است؛ اما واقعیت این است که در جهان متمدن کنونی نیز حقوق زنان به گونههای مختلفی پامال میشود. وقتی چگونگی حقوق زنان را در جامعهی افغانستان از گذشته تا امروز مختصر مورد بررسی قرار بدهیم، دیده میشود که اگر امروز از تساوی حقوق زنان سخن به میان میآید؛ ظاهرن این همه در حد چند جملهای است که با اصل موضوع کاملن در تناقص قرار دارد و با دریغ که فرهنگ مردسالاری در ذهن زنان از گذشته تا امروز باقی مانده است.
زنان در جامعهی سنتی ما فقط توانستهاند که نقش یک مادر، خواهر و یک همسر خوب را ایفا کنند. اگر اندیشههای مردسالاری و دیدگاههای منفی در بارهی زنان ادامه پیدا کنند، این روند باعث کمرنگ شدن حضور زنان در گفتوگوها و تصمیمگیریها شده، باعث عمدهترین چالشها در افغانستان خواهد شد.
در جامعهی مردسالار که ما زندگی میکنیم بیشتر شاهد زندگی غمانگیز زنانی هستیم که فقط برای درد و اندوه آنها اشک میریزیم، در حالیکه زنان نباید برای زنان قربانی شدهی سر زمین شان اشک بریزند؛ بلکه برای همدیگرشان بشتابند و دستگیر یکدیگر شان باشند و به تابوهای فرهنگی پوسیدهی گذشته پشت پا بزنند و با توانایی مطلق شان طوری بیایستند و ارزشهای مهم خودشان را طوری تبارز دهند که تولد دختر در هیچ خانوادهای ننگین شمرده نشود.
در حقیقت یکی از عقب ماندگیهای افغانستان را همین نادیده گرفتن زنان تشکیل میدهد؛ زیرا همین آسیبپذیریهای زنان است که سبب آسیبپذیری جامعه شده است. فعالیتهای زنان میتوانند نقش مهمی برای افزایش مشارکت آنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی ایفا کنند و زنان در هر گوشه و کنار افغانستان، برای برقرای صلح و حل منازعهها در سطح ملی مشارکت کنند و شمولیت زنان در این پروسهها سبب میشود که دستآوردهای آنها نادیده گرفته نشوند.
اگر برای زنان افغانستان که همواره حقوق شان پامال شده است، زمینهی توانمندسازی فراهم شود، آنها با مقاومت خستگیناپذیرشان میتوانند با گامهای بلندی در عرصههای تصمیمگیریهای سیاسی کنار هم و کنار مردان بیایستند. در عصر کنونی که آقای اشرف غنی دیدهگاهای را در مورد زنان مطرح میکند و به قول خودش برای مردان و زنان زمینهی استفاده از شرایط را فراهم میکند و ما امروزه شاهد مشارکت نسبی ملی زنان هستیم، نباید به این روند که فقط جنبهی تشریفاتی دارد خوشبین باشیم.
زنان که نیمی از پیکر اجتماع را تشکیل میدهند، باید نقش اساسی و کلیدی در تعیین سرنوشت سیاسی کشور داشته باشند. زنان میتوانند بدون تفاوت جنسیتی، شایستگیای را که مستحق آن هستند به دست بیاورند. راهکارهای توانمندسازی زنان با آنکه همیشه برای شان محدود بوده؛ با آنهمه محدودیتها اکثریت زنان توانستهاند نقش فعال و موثری در عرصههای مختلف ایفا کرده و چالشهای مختلفی را تجربه کنند.
ما در جامعهی خود زنان شجاع و قدرتمندی داریم که درد و اندوه را در رگ و خونشان احساس میکنند و با مسؤولیت، تعهد میتوانند درد اجتماع را درد مشترک خودشان دانسته و در مشارکتهای ملی نقش ارزنده را ایفا کرده و به حل مشکلات جامعه و مردم خود بپردازند.
زنان افغانستان میتوانند دست به دست هم داده و به دور از تزلزل و دوگانگی فکری و اجتماعی، تنها به زن بودن خود به حیث جنس دوم پشت پا زده و با مجزاسازی هویت آشکار خود، تمام عرصهها را برای خود شان فراهم کرده، و مسؤولیت سنگین شان را خود به دوش بکشند و با هویت مشخص در جامعهی افغانستانی در مشارکت ملی و سیاسی جایگاه و اعتمادشان را چندین برابر کنند.
زنان به عنوان نیروی بالقوه در آیندهی سیاسی یک جامعه جایگاه ویژهای را برخوردار میباشند. هر قدر میزان مشارکت زنان و حضور آنان پررنگتر باشند، به همان اندازه پروسههای سیاسی و اجتماعی جامعهی افغانستان فعال و گسترده خواهد شد.