«مستندسازیهای کمیسیون نشان داده که ناامنترین جای برای زنان در افغانستان «خانه» است. بیشترین تعداد قضایای خشونت علیه زنان در خانه اتفاق میافتد؛ امسال بیش از 95 درصد خشونتها با زنان در خانه رخ داده است. این مایهی نگرانی و مایهی شرم برای جامعه است. درخواست و امیدم این است که همگی تلاش کنیم تا خانههای مان را به محیط امن برای زنان و کودکان مبدل کنیم.»
گفتوگو با شهرزاد اکبر، رییس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان
خانم شهرزاد، در این فرصت ما و شما روی حقوق بشر در افغانستان و وضعیت زنان گفتوگو خواهیم کرد. در ابتدا بگویید از زمانی که شما به کمیسیون آمدید چه تغییری در وضعیت حقوق بشر در کشور به وجود آمده است؟
وضعیت حقوق بشری در کشور را به صورت موردی بررسی کنیم، نظر به آماری که در دسترس کمیسیون است، طی شش ماه اول سال 2020 نظر به شش ماه نخست سال گذشته میزان تلفات افراد ملکی کاهش یافته بود؛ اما آمار نیمهی دوم سال هنوز جمعآوری نشده، ولی چند ماه گذشته بسیار خونین بود. از همین رو با قاطعیت نمیتوان گفت که تلفات افراد ملکی نظر به سال گذشته بیشتر است یا کمتر. میزان قتلهای هدفمند افزایش یافته است. این امر میزان ترسی را که ایجاد میکند و تأثیری را که بر فضای مدنی میگذارد بسیار عظیم است. در مورد وضعیت دسترسی کودکان به صحت و آموزش چند روز قبل گزارشی را منتشر کردیم که بر مبنای آن شیوع ویروس کرونا در سراسر کشور بر عرضه خدمات صحی و آموزشی تأثیر گذاشته است. در سال جاری میلادی دسترسی کودکان به آموزش کاهش یافته و برنامههای تدریس آنلاین نیز موفق نبوده است. قضایای خشونت علیه زنان که در نه ماه اول سال 2020 ثبت شده نظر به سالهای گذشته کاهش یافته است. کاهش ثبت رویدادها ناشی از محدودیتهای کرونایی و غیرفعال بودن ادارهها بوده و رقم دقیقی از خشونتها علیه زنان در دست نیست. آمار جهانی نشان میدهد که خشونت علیه زنان در دورهی کرونا افزایش یافته، اما در افغانستان به خاطر عدم مراجعه و اینکه دسترسی زنان به نهادهای عدلی و قضایی محدود شده بود، آمار ثبت خشونتها کاهش یافته است. در کل، تا زمانی که مشکل منازعه حل نشود، وضعیت حقوق بشری در افغانستان بهبود قابل توجه نخواهد داشت. چون وضعیت حقوق بشری در افغانستان متأثر از جنگ است. به طور نمونه: جنگ در هلمند باعث بیجاشدن هزاران نفر شد و یک گروه تازهای از شهروندان به جمع بیخانمانها و بیجاشدگان داخلی پیوست که به خدمات صحی و آموزشی کمتر دسترسی دارند.
شما گفتید وضعیت حقوق بشری متأثر از جنگ است. بربنیاد گزارشهای خود شما از سوی کمیسیون، طالبان عامل اصلی نقض حقوق بشر و جنایتهای جنگی به شمار میرود. ولی همین گروه امروز قرار است از طریق پروسه صلح سهیم قدرت شود. آیا کمیسیون به عنوان نهاد حامی حقوق بشر همانند دیگر نهادهای داخلی و بینالمللی صرف وقوع رویدادها را با نشر یک اعلامیه محکوم میکند و دادخواهیهایش را در سطوح ملی کافی دانسته؟ چرا از طالبان در مراجع بینالمللی به شکل رسمی شکایت نمیکنید؟
طبق وظیفه کمیسیون، ما نقض حقوق بشر و نقض حقوق بشردوستانهی بینالمللی را مستندسازی میکنیم؛ خواه عامل این رویدادها طالبان، دولت افغانستان، نیروهای خارجی ویا گروههای نامعلوم باشد. ضمن مستندسازی، ما دادخواهی میکنیم. حکومت یک بورد تلفات افراد ملکی دارد. ما در این بورد دادخواهی میکنیم تا برای پیشگیری از حملات بر افراد ملکی و جلوگیری از تلفات افراد ملکی جدیتر عمل کند. در کنار آن ما در مجامع بینالمللی مثل شورای امنیت ملل متحد، دیگر نهادهای حامی حقوق بشر، رسانههای بینالمللی و جامعهی دیپلماتیک دادخواهی مشخص در مورد آتشبس داریم. از نظر ما تا زمانی که طرفین آتش بس نکنند، میزان خشونتها به شکل قابل توجه پایین نخواهد آمد. اکنون فضایی به وجود آمده که هیچ کس مسؤولیت نمیگیرد، ولی افراد ملکی هر روز قربانی میشوند.
روی بعضی مسایل به صورت مشخص تأکید داریم. به طور نمونه: از جامعهی بینالمللی میخواهیم که بر طالبان فشار بیاورند تا گروه طالبان از ماینگذاری کنار جاده دست بردارند. ماینهای کنار جاده عامل عمده تلفات ملکی است. استفاده از ماینهای کنار جاده یک تاکتیک جنگی غیرقانونی است؛ چون تفکیک نمیکند که فرد ملکی قربانی میشود یا نظامی. برای حفاظت از مراکز آموزشی، مراکز تجمع افراد ملکی و اقلیتهای قومی-مذهبی نیز نباید حمله شود. برای این کار تلاش داریم تا تعهدات مشخصی را از همکاران بینالمللی بگیریم تا افراد ملکی هدف حملات قرار نگیرند. بر حکومت نیز فشار میآوریم که نتایج تحقیقات خود را علنی بسازد و عاملان جنایتهای ضد بشری را محاکمه کند تا قربانیان به عدالت دست پیدا کنند.

اما حکومت تاهنوز نتایج هیچ تحقیقی را منتشر نکرده و عاملان جنایتها نیز از زندان رها میشوند.
در مورد آزادی زندانیان شما شاهد بودید که کمیسیون یگانه صدا بود؛ چون نهادهای بینالمللی در این مورد سکوت کردند. ما مشخصن دادخواهی کردیم و از حکومت خواستیم که اطلاعات را در اختیار مردم قرار دهید؛ چون کسانی را که مرتکب جنایتهای جنگی و جنایت علیه بشریت شده، حکومت از نگاه قانون نمیتواند آنها را ببخشد. این کار از صلاحیت حکومت و مجازات قابل بخشش نیست.
هزاران زندانی داخلی به عنوان زندانیان متعلق به گروه طالبان رها شدند تا این گروه صلح کند، اما فعلن رییس جمهور غنی حکم داده تا زندانیان پاکستانی که توسط امنیت ملی به جرم حملات تروریستی بازداشت شده بودند نیز رها شود؛ موضع کمیسیون چیست؟
بسیار زیاد مهم است که حکومت تمام معلومات را در اختیار مردم قرار دهد. کسانی که رها میشوند آیا دورهی حبس شان کامل شده یا نه؟ چند سال از دورهی حبس شان مانده؟ به کدام جرایم اینها به زندان رفتهاند؟ آیا پروسههای محاکمه شان تکمیل شده یا نه؟ لیست مشخص افراد و زندانیانی که قرار است رها شوند پیش ما نیست. چون حکومت در این مورد هیچگونه اطلاعاتی را ارایه نکرده، نمیتوانیم بگوییم که حتمن این فراد مرتکب جنایتهای جنگی و جنایت علیه بشریت شده، ولی اگر مرتکب شده باشند حکومت صلاحیت ندارد اینها را آزاد کند.
یکی از موضوعات مهم حقوق بشری بحث عدالت انتقالی است که در افغانستان تاهنوز جدی گرفته نشده؛ ما بارها از رییس پیشین کمیسیون حقوق بشر پرسیدیم که چرا پروندههای ناقضین حقوق بشر و کسانی که متهم به جنایت جنگی استند بررسی نمیشود؟ آیا دلیلش این است که برخی از این افراد چهرههای شاخص سیاسیاند؟
برای رسیدگی به پروندههای تمام متهمان جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت، حکومت مسؤولیت دارد که در مورد تحقیق کند و نهادهای عدلی و قضایی پرونده را تعقیب کند. در جریان تحقیق اگر کمیسیون اطلاعاتی در مورد پروندهها داشته باشد همکاری میکند. همانطور که در یک روند تحقیق جنایت جنگی در استرالیا به راه افتاد، کمیسیون همکاری کرد. اما اینکه چنین اتهاماتی وارد است یا نه؛ وظیفه ما نیست. ما فقط وقایع و شکایتها را مستندسازی میکنیم. پیگیری عدلی و قضایی آنها وظیفه نهادهای عدلی و قضایی است. ما مشخصن کدام لیستی را نداریم، یعنی تاهنوز کمیسیون کدام لیستی را برای من نداده که کمیسیون این افراد را متهم به جنایت جنگی و جرایم علیه بشریت میداند. ولی اگر نهادهای عدلی و قضایی به خاطر پروندههای خاصی به کمیسیون مراجعه کند و ما در مستندسازی خود اطلاعاتی در مورد پروندهها داشته باشیم در اختیار مراجع عدلی و قضایی قرار میدهیم.
و حالا منحیث کسی که سالها در عرصههای مختلف کار کردید و شناختی از وضعیت زنان دارید. به نظر شما در گیرودار جنگ و صلح و چنین وضعیت حقوق بشری در کشور، اوضاع زنان چگونه است؟
با وجود اینکه موضوع زنان یکی از تعهدات اصلی حکومت به مردم افغانستان و جامعه جهانی بوده، ولی هنوز زنان با چالشها و تبعیض جدی روبهرو استند. زنان در دسترسی به آموزش، دسترسی به خدمات صحی و دسترسی به فرصتهای شغلی با چالشها و موانع فرهنگی مواجهاند که حمایتهای لازم خانواده را ندارند و هم با موانع ساختاری مواجهاند. تعداد مکاتب و استادان برای دانشآموزان دختر و تعداد مراکز صحی برای زنان و مادران کافی نیست. با آنکه حکومت هرسال تلاش دارد تا فرصتهای شغلی برای زنان را افزایش دهد، اما در این مورد موانع فرهنگی نیز برای زنان وجود دارد. میزان حضور زنان به عنوان نیروی کار در ادارهها کمتر از آن است که ما باید ببینیم. برعلاوه، وقتی زنان در محیط کاری میروند نیز با چالشهای ویژه روبهرو استند. از آزار و اذیت در محیط کاری تا اینکه برای مادران شیردِه در محیط کار امکانات و تسهیلات کافی نیست و حمایت لازم وجود ندارد. با وجود همه اینها، غیر قابل انکار است که در سالهای گذشته تغییرات کلان اجتماعی رخ داده؛ میزان حمایت مردم از حقوق زنان و سهمگیری زنان در مسایل اجتماعی-سیاسی افزایش یافته است. من زنانی را میشناسم که مادران شان بیسواد بودند ولی آنها به مکتب و دانشگاه رفتند و امروز به جایگاهی رسیدهاند. زنان امروز در تمامی عرصهها حضور دارند ولی سرعت رشد ما کافی نیست، حمایتهایی که وجود داشته باشد نیز به اندازهی کافی نیست. چالشهای اجتماعی-فرهنگی بسیار زیاد کلان است.

شرایط رشد برای زنان بهتر شده، اما زنان بازهم با چالشها و موانع متعددی مواجهاند. در چنین شرایطی نقش و مسؤولیت زنانی که به جایگاهی رسیده چیست تا به عنوان الگو و حامی دختران جوان و زنان روستایی عمل کنند که کمتر از مزایای این فرصتها برخوردار بودهاند؟
این تنها مسؤولیت زنان نه، بلکه مسؤولیت همه کسانی است که در موقعیتهایی قرار دارند و میتوانند مردم را کمک کنند و وضعیت شان را بهبود ببخشند. برای بهبود شرایط باید به قشرهای آسیبپذیر اولویت بدهند؛ به افراد دارای معلولیت، کودکان و زنان به عنوان قشرهایی که نیازمند توجه جدیتر استند. حمایت از قشر آسیبپذیر مسؤولیت مرد و زن است. اگر من وزیر صحت ویا وزیر معارف باشم، اولین توجه من به دختران و زنان خواهد بود؛ چون تعهد کنونی حکومت و کمیتههایی که در این عرصه وجود داشته همین است. مسؤولیت همه کسانی که در موقعیتهای عرضه خدمات قرار دارند این است که برای حمایت از زنان توجه ویژه داشته باشند.
خانم شهرزاد، موضوع مهمی که بر سرنوشت جمعی مردم به ویژه زنان تأثیرگذار خواهد بود، پروسه صلح است. عملکرد زنان برای دفاع از حقوق و آزادیهای شان را چگونه بررسی میکنید؟ آیا دادخواهیهای زنان تأثیری بر سیاستهای جهانی دولتهای همکار دخیل در این پروسه و سیاست کلی حکومت افغانستان و دیگر جوانب دخیل در پروسه خواهد داشت؟
منسجمترین دادخواهی در مورد روند صلح که از سوی یک قشر صورت گرفته، برنامههای دادخواهی بوده که از سوی زنان صورت گرفته است. اقلیتهای قومی-مذهبی که تحت تهدید استند و جوانان که گروه کلان اجتماعی در افغانستان استند دادخواهی شان به اندازه دادخواهی زنان منسجم نبوده؛ یعنی برنامههای دادخواهی زنان برای دفاع از حقوق و آزادیهای شان در سطح ملی، منطقهای و بینالمللی بسیار منسجم است. تا اکنون قدرتمند هم ظاهر شدهاند. بحثهایی که در سطح بینالملل و شورای امنیت ملل متحد، کشورهای منطقه و دیگر مجامع در مورد وضعیت افغانستان مطرح میشود، روی موضوع حقوق زنان تأکید ویژه دارند. نتیجهی همین تلاشهای زنان است که بر حفظ دستآوردها در عرصه حقوق زنان تأکید میشود. دادخواهی و در کل جنبش زنان در روند صلح موفق و تأثیرگذار بوده چون زنان از سراسر ولایتها و ولسوالیهای کشور در این پروسه سهیم شدهاند.
و در آخر اگر حرف و پیامی در مورد حقوق بشر یا موضوع زنان دارید بگویید!
به مناسبت آغاز کمپاین منع خشونت علیه زنان میخواهم بگویم: مستندسازیهای کمیسیون نشان داده که ناامنترین جای برای زنان در افغانستان «خانه» است. بیشترین تعداد قضایای خشونت علیه زنان در خانه اتفاق میافتد؛ امسال بیش از 95 درصد خشونتها با زنان در خانه رخ داده است. این مایهی نگرانی و مایهی شرم برای جامعه است. درخواست و امیدم این است که همگی تلاش کنیم تا خانههای مان را به محیط امن برای زنان و کودکان مبدل کنیم. خشونت در برابر زنان هیچگونه توجیهی ندارد. در امور اخلاقی و دینی نیز هیچ جایی برای خشونت علیه زنان نیست. وقتی خانه برای زنان و کودکان امن نباشد، فرزندان ما در محیط با اختناق بزرگ میشوند و آسیب میبینند؛ آنها نیز نمیتوانند زندگی سالم داشته باشند. خشونت در برابر یک زن در خانواده به مثابهی خشونت در برابر همه اعضای خانواده است و این یک اثر بسیار بد بر کل جامعه میگذارد. امیدوارم خانوادهها، علمای دین و متنفذان محل برای کاهش خشونتها علیه زنان در خانه، تبلیغ کنند تا جامعهی امنتری داشته باشیم.