سمیه رامش
یادوارهای برای پروانهها
شصت سال قبل از امروز در بیست و پنج نوامبر چه اتفاقی افتاد که در تقویم جهان از این روز به عنوان یک تاریخ مهم یادآوری و گرامی داشت به عمل میآید؟
بیست و پنج نوامبر با حماسه و مبارزهی عدالت خواهانهی خواهران میرابال گره خورده است. مبارزهای که با آگاهی شروع شد، برای عدالت اجتماعی و برابری کوشید و موجی دیگری از مبارزات زنان را به میان آورد. مبارزات حق طلبانهای که عدالتخواهی را با از خود گذشتگی رقم زد و میراث جاودانهای از حضور معنادار زنان را در مبارزات سیاسی و اجتماعی به جا گذاشت.
سه خواهرمیرابال به نامهای مینروا، پاتریا و ماریا اهل جمهوری دومنیکن بودند .زنان مبارزی که برعلیه دیکتاتور زمان خود، علیه نابرابری، خشونت و ستمهای اجتماعی جنگیدند، اما تن به خواری، ذلت و قبول خفت و بردگی ندادند. آنها نماد آزادگی بودند و نه تنها برای آزادی زنان و برای رسیدن به حقوق برابر مبارزه کردند، بلکه مبارزات فمنیستی را با حرکتهای وسیع مردمی علیه ستم جمعی گره زدند.
خواهران میرابال با نام سازمانی پروانهها شناخته میشوند و این نام تا به امروز به مبارزهی بیدریغ و شجاعانهی آنها پیوند دارد. خواهران میرابال پروانههای آهنینی بودند که در راه مبارزه ابتدا پدر را از دست دادند، روال معمول زندگی شان برهم خورد، زندانی و شکنجه شدند و از دست دادن مال و اموال نیز بخش دیگری از مبارزات شان بود، اما با همهی اینها در نهایت دولت و دستگاه دیکتاتور که تاب مقابله با پروانهها را نداشت، مرگ را برایشان رقم زد. عشق، آزادی و شجاعت میراث پروانههایی است که در بیست و پنج نوامبر سال 1960 از جانهای خود برای مبارزهای تاریخساز گذشتند.
بیست و پنچ نوامبر در تقویم کنونی
سازمان ملل متحد در بیست و پنج نوامبر سال 1999 این تاریخ را برای یاد بود از مبارزات خواهران میرابال به عنوان روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان تصویب کرد. مجمع عمومی سازمان ملل متحد خشونت علیه زنان را (هرگونه عمل خشونتآمیز بر پایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی، جنسی یا روانی زنان بشود) تعریف کرده است که شامل انواع خشونتهای پیدا و پنهان در جامعهی بشری میشود. این خشونت ممکن است توسط افرادی از همان جنس، اعضای خانواده و جامعه اعمال شود.
افغانستان نیز از جمله کشورهایی است که این روز را همراه با کمپاین شانزده روزهی منع خشونت علیه زنان تجلیل میکند. هرچند شیوه و شکل این تجلیلها در افغانستان به گونهای است که از گستردگی و عمق خشونت علیه زنان در کشور نکاسته است و تا به امروز نتوانسته برنامههای موثری در جهت رفع انواع و اشکال خشونتها علیه زنان به همراه داشته باشد، اما بازهم میتوان این تاریخ را به مثابهی یک فرصت برای نگاهی دوباره به وضعیت زنان در کشور و تاریخی برای اعتراض به گستردگی خشونتهای آشکار برعلیه زنان برشمرد.
از آنجاییکه بیست و پنج نوامبر در تاریخ مبارزات زنان جهان یک روز مهم و تأثیرگذار است و بخشی از یک تاریخ انکار نشدنی از تلاش و مبارزات زنان، علیه ستم و خشونت است؛ به این اساس نمیتوان به عنوان یک روز معمولی از آن گذر کرد. این روز میتواند برای زنان در هر کجا و در هر دورهی از تاریخ نماد مبارزه و تلاشی برای رسیدن به زندگی انسانی و بدون خشونت باشد.
مبارزات زنان افغانستان از حاشیه به متن
مبارزات عدالت خواهانهی زنان در افغانستان فراز و فرودهای بسیاری داشته است. زنان افغانستان در هر مقطع تاریخی تلاشهایی را برای رسیدن به حقوق برابر، آزادی و عدالت داشتهاند. اما این تلاشها هرگز به یک حرکت فراگیر تبدیل نشده است و در بحران ناشی از سیاست در کشور همیشه در حاشیه مانده است. حتا میتوان گفت حرکتهای زنانه در افغانستان تا به امروز مستقلانه نیز نبوده است و این سیاست حاکم در کشور بوده است که به مبارزات زنان در افغانستان سمت و سو داده است. طوریکه در دورههای مختلف سیاسی کمیت و کیفیت حضور زنان را گاه سلیقه، گاه ایدولوژی و گاه جبر تعیین کرده است. به همین اساس در دهههای دموکراسی، در نظامهای چپ، در نظامهای راستگرا و همچنان در دورهی سیاه طالبان که در کل حضور زنان در اجتماع منع شد، هر دورهی برای زنان افغانستان میراثی از خشونت، جبر، سازش، ستم و نابرابری را با خود داشته است و در این میان هر وقت شرایط سیاسی کشور نسبتن موافق با آزادی و عدالت برای زنان بوده است با توطیه چینی یا برنامههای عقبگرایانهی ضد زن به چالش کشیده شده است.
امروز هم در افغانستان خلا و فقدان یک حرکت، جنبش و مبارزات جمعی مستقل و خودجوش زنان احساس میشود. فضای حاکم در افغانستان به شدت فضای جنسیت زده و تبعیضآمیز است و نمیشود انکار کرد که خشونت یک روی سکهی زندگی زنان در کشور شده است. زنان در ردههای مختلف اجتماعی همه روزه خشونت را لمس میکنند، در خانه یک نوع و در اجتماع نوعی دیگر!
پس باید گفت؛ بیست و پنج نوامبر نباید در میان شعار زدگی ماهیت اصلی خود را از دست بدهد. روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان میتواند چون رهنمودی زنان را به سمت مبارزهای هدفمند سوق دهد، مبارزه برای رفع همهی خشونتهای ساختارمند سیاسی و اجتماعی که همه روزه بر زنان تحمیل میشود. مبارزهای که زنان را از حاشیه و حصار سایههای سنگین ناامیدی و ناتوانی به سوی آگاهی، بیداری جمعی، اتحاد زنمحور و سپس پیکاری دوامدار و ارادهای راسخ سوق دهد و از دل تمام دردهای مشترک زنان یک قدرت، همبستگی و اتحاد شکشتناپذیر را به وجود بیاورد. قدرتی که پیله را میشکافد و پروانه را به سمت آزادی میبرد و یا هم مبارزهای ققنوسوار که از خاکستر خود دوباره متولد شدن است!