نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

چرا دختران بعد از عروسی تخلص شان را تغییر می‌دهند؟

  • نیمرخ
  • 9 قوس 1399

لطیف آرش


چندی قبل یکی از بانوان شاغل که تا سطح ماستری در یکی از کشورهای بیرونی درس خوانده است، در شبکه اجتماعی فیسبوک پرسیده بود؛ «چرا دختران بعد از عروسی تخلص شان را تغییر می‌دهند؟ آیا این کار را به دل خود انجام می دهند و یا در اثر فشار شوهر تن به این کار می‌دهند؟»

این پرسش مرا به فکر واداشت که واقعن چرا دختران چنین می‌کند و آیا این کار در اثر فشار شوهر و خانواده شوهر صورت می‌گیرد یاهم دختران به رضایت خود تن به چنین کاری می‌دهند؟ زمانی می توانیم به پاسخ این پرسش دست یابیم که فرایند آغاز زندگی مشترک را در افغانستان مرور کنیم.

زمانی که خانواده‌ی پسرتصمیم می‌گیرد فرزند شان عروسی کند و یاهم یک پسر تصمیم می‌گیرد که با یک دختر ازدواج کند، از اولین روزی که به خاطر خواستگاری می‌روند، روند مصرف پول یک جانبه از سوی خانواده پسر آغاز می‌گردد. در اولین روز خواستگاری باید خانواده پسر دو و یا چندین قسم میوه‌ی تازه و یا خشک «نظر به فصل سال» به خانواده دختر ببرند و این روند تا زمانی اخذ شرینی ادامه می‌یابد. روزی که مراسم اخذ شیرینی فرا می‌رسد، مصراف این روز نیز باید از سوی خانواده پسر پرداخت شود ولو اگر دختر شاغل باشد و از درآمد خوبی نیز برخوردار باشد.

بعد از ختم مراسم اخذ شیرنی تا دادن دستمال کوچک و بزرگ و در نهایت شیرینی خوری باز هم مصارف اقتصادی به شکل انحصاری به دوش خانواده پسر است و این پسر است که باید تمام دغه دغه زندگی‌اش در جریان نامزدی و تا پایان یافتن مراسم عروسی پیدا کردن پول برای مصارف مراسم گوناگون را داشته باشد. در محفل شیرنی خوری و عروسی هم تمامی مصارف از پول آرایشگاه عروس و خانواده عروس و خریدن طلا گرفته تا لباس عروسی، خرچ محفل عروسی و… همه و همه به دوش خانواده داماد است.

بعد از ختم محفل عروسی نیز این خانواده پسر و یا داماد است که باید مصرف مراسم تخت جمی را بپردازد و برای خانواده عروس لباس و هدیه بخرد. روند مصرف پول یک جانبه بعد از عروسی هم چنان به دوش داماد و یا شوهر است. زنان که در دوران مجردی–نامزدی و بعد از عروسی شاغل هستند حاضر نیستند که پول شان را در دوره‌ی نامزدی ویا محفل عروسی مصرف کنند و این روند بعد از عروسی نیز ادامه پیدا می‌کند. زنان که شاغل هستند و درآمد مناسبی هم دارند حاضر نیستند که در چرخه اقتصادی خانواده و زندگی مشترک سهیم شوند، حالا وقتی از آغاز تا ختم همه مصارف یک پروسه به دوش یک طرف از قرارداد اجتماعی «ازدواج» قرار داشته باشد به آن نمی‌توان زندگی مشترک گفت، بلکه این یک پروسه خرید است که به شکل دیگری انجام می‌گردد. زمانی که از روز خواستگاری الی ختم عروسی تمام مصارف را شوهر می‌پردازد، در حقیقت وی این زن و یا خانمش را خریده است و به وی به حیث یک امتعه نگاه می‌کند، از همین رو بعد از عروسی و بدون تلف کردن وقت تخلص وی را تغییر می‌دهد، نه تنها تخلصش را تغییر می‌دهد که سکان زندگی وی را به دست می‌گیرد. این شوهر است که تعیین می‌کند زنش کجا برود و کجا نرود، چگونه لباس بپوشد و با که معاشرت کند و یاهم نکند. برای حل این معضل اجتماعی یک راه وجود دارد و آن این که دختران شاغل در مصارف پروسه عروسی سهم بگیرند و درصورت که دختر درآمد نداشته باشد، جلو مصارف کمر شکن که از سوی خانواده‌اش بالای خانواده داماد تحمیل می‌شوند، بگیرند.

همچنان بخوانید

نگاهی به شکل‌گیری هویت جنبش زنان در دوره‌ی جمهوریت

نگاهی به شکل‌گیری هویت جنبش زنان در دوره‌ی جمهوریت

3 دلو 1400
هویت زن به مثابه حربه سیاسی

هویت زن به مثابه حربه سیاسی

5 جدی 1400
موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: هویت زنان
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
ازدواج اجباری در بدل قرض پدر
گزارش

پدرم مرا در بدل قرضش به شوهر داد

25 حوت 1401

پدرم بی‌کار بود، مدت‌ها می‌شد که کار نمی‌کرد و درآمدی نداشت. نه نفر در خانه نان‌خور بودیم و فقط پدرم نان‌آور بود. ما چهار خواهر و چهار برادر بودیم که با پدر و مادرم یک‌جا ده نفر...

بیشتر بخوانید
 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد
هزار و یک شب

 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد

27 حوت 1401

خاله‌ی صدیقه زمانی‌که متوجه شد میان صدیقه و شریف تفاوت‌های فکری وجود دارد و شریف اندکی از صدیقه ناراضی است، از این فرصت استفاده‌ کرد تا آن‌ها را از هم دور بسازد و این پیوند...

بیشتر بخوانید
نامادری
هزار و یک شب

نامادری

2 حوت 1401

مادرم که فوت شد، پدرم ازدواج مجدد کرد. زندگی ما از این رو به آن رو شد. نامادری‌ام تا که اولاد‌دار نشده بود با ما خوب رویه می‌کرد. اولاددار که شد رویه‌اش تغییر کرد.

بیشتر بخوانید
ازدواج زیر سن
هزار و یک شب

در چهار سالگی مرا به شوهر دادند

15 حوت 1401

نمی‌دانستم که شوهر دارم. اولین بار پدرم برایم گفت که وقتی چهار ساله بودم او مرا به شوهر داده و به نام پسر کاکایم کرده است.

بیشتر بخوانید
صابره
هزار و یک شب

سرنوشت صابره؛ از میز مطالعه به دود آشپزخانه

2 حمل 1402

صابره، 17 ساله، تازه امسال مکتب را به پایان رسانده است. در حالیکه هنوز با اعتماد به نفس می‌گوید لیسانس خود را از یک دانشگاه معتبر بین‌المللی خواهد گرفت، احساس می‌کند وضعیت کشور او را به سوی قفس تنور و آشپزخانه می‌راند.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00