در اوایل سال 2020 میلادی شیوع ویروس کرونا جهان را شوکه کرد. ویروس خطرناک و کشنده؛ با قدرت شیوع بسیار بالا و سریع. بیش از هفت میلیارد انسان با تهدید مرگ مواجه شدند. دولتها و ملتها یک اولویت مشترک داشتند؛ حفظ سلامت انسانهای کرهی زمین. بسیج همگانی شکل گرفت و تمام قدرتها و تکنولوژیهای مدرن جهان حاضر شدند که به خدمت نظام پزشکی قرار بگیرند. از ارتش مسلح تا نظام ترانسپورتی، میدانهای ورزشی و تعمیرهای مراکز آموزشی؛ همه در اختیار نظام پزشکی دولتها قرار گرفت تا به هر قیمتی که شده جان انسانها را از شر ویروس کرونا نجات دهند. ویروس کرونا خطرناک است؛ موج اول آن حدود شصت میلیون انسان را مصاب کرد و بیش از یک میلیون نفر را به کام مرگ فرستاد. موج دوم شیوع ویروس کرونا در زمانی رو به گسترش است که بزرگترین لابراتوارهای جهان به خدمت گرفته شده تا واکسن ضد این ویروس را تهیه کنند. این نخستین بار نیست که جهان برای مبارزه در یک سنگر بسیج میشود. مثل حالت جنگی، همه دولتها کل نیرویش را برای محافظت از مردم خود به خرج میرساند. ما داریم یک بسیج همگانی در سطح جهان را تجربه میکنیم که برای محافظت از جان انسانها شکل گرفته است. این یک کمپاین فراگیر است. نزدیک به یک سال است که ما شاهد همبستگی جهانی برای محو یک پدیدهی نامطلوب هستیم. طی یازده ماه گذشته هر فردی در گوشهگوشهی جهان به اندازهی توانش در محو این ویروس تلاش کرده؛ ماسک پوشیده، دستهایش را شسته، در خانه نشسته، تا حد ممکن اصول قرنطین را رعایت کرده و یا به دیگران آموزش داده که چگونه در برابر این دشمن مشترک انسانها مبارزه کنند.
و حال یک پرسش: آیا تنها دشمن مشترک انسانها در جهان ویروس کرونا است؟ کووید-19 هفتمین نوع ویروسهای تاجدار در تاریخ است که در بدن انسانها شیوع یافته، ایبولا در سال 2016 شوک عظیمتری در سطح جهان ایجاد کرده بود، اما جهان موفق شد آن را مهار کند. آنچه جان انسانها را در یک مقیاس عظیمتر به خطر میاندازد ویروسهای طبیعی و یا احتمالن لابراتواری نیست؛ بلکه پدیدههایی است که توسط خود بشر به وجود آمده، رویدادهایی است که توسط خود بشر به راه میافتد و مدیریت میشود. جنگ بارزترین نمونهای است که تلفات جانی، مالی و آسیب بزرگ روانی به انسانها وارد میکند.
جهان همواره درگیر جنگ است. جنگی ناتمام که گویا همزمان با شکلگیری جوامع و مبارزهی انسان برای اطعام و زنده ماندن بنیانگذاری شده است. انسانهای اولیه در عین حالی که برای زنده ماندن خود مبارزه میکردند تا از گوشت حیوانات و ثمر نباتات استفاده کنند، به نحوی در حق دیگر زندهجانها خشونت روا میداشتند. کشتن و خوردن حیوانات به تعبیر انسانهای گیاهخوار، بارزترین نوع خشونت است که به انسانها اجازه و جرأت میدهد تا همین فعل کشتن و خوردن را در حق همنوعان خود هم روا بدارند. اینگونه است که ما جنگ را منحیث یک پدیدهی واقعی در زندگی خود پذیرفتهایم.
جنگ در واقع نوعی از خشونت است؛ خشونت حاد با پیامدهای مرگبار که خسارهی آن نظر به شدت جنگ، تعداد افراد دخیل در جنگ، وسعت جغرافیا و ابزار جنگ متغیر است. اما یک خشونت سراسری، یک ویروس کشنده، یک جنگ تمام عیار و متداوم در سراسر جهان و در درون هر خانه وجود دارد که ما آن را منحیث یک پدیدهی واقعی در زندگی خود پذیرفتهایم. خشونت علیه زنان شبیه یک جنگ مرگبار است، شبیه یک ویروس فراگیر است و قدرت شیوع دارد.
خشونت با زنان گستردهترین نقض حقوق اساسی در جهان است. آمارهای (احتمالی) جهانی که از سوی سازمان ملل متحد نشر شده نشان میدهد که تنها در شش ماه نخست سال 2020 میلادی بیش از 31 میلیون قضیه خشونت با زنان در سراسر جهان رخ داده است. این رقم را طی یک سال مقایسه کنید! بیش از 62 میلیون زن در یک سال خشونت را تجربه کنند! ولی دولتها و ملتها همچنان به کار عادی و زندگی شان ادامه میدهند. ویروس کرونا طی یک سال حدود شصت میلیون انسان را مصاب کرد، کارخانهها خوابید، آموزشگاهها بسته شد، جادهها خالی از آدم و فروشگاهها خالی از مواد غذایی شد، بازارهای بورس جهانی به شدت آسیب دید و شرکتهای خرد و بزرگ با بحران اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند. رقم قضایای خشونت با زنان طی یک سال نیز به بیش از 60 میلیون مورد میرسد، ولی این یک تهدید جهانی شمرده نمیشود، همبستگی جهانی برای آن الزامی نیست، قدرت و بودجهی دولتها برای مهار آن اختصاص نمییابد. در حالی که خشونت با زنان به اندازهی هر ویروسی کشنده و زیانبار است، به پیمانهی هر جنگی آسیب روانی میزند و مانند هر نوع خشونت دیگری که ممکن در جوامع بشری رخ دهد خطرناک است.
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، سازمان جهانی صحت و سازمان ملل متحد دو سال قبل آمارهایی را ارایه کردند که نشان میدهد در 49 کشور جهان خشونت فزیکی با زنان جواز دارد. در این گزارشها آمده بود: خشونت مردان با زنان چهار برابر نسبت به خشونتی که بین مردان صورت میگیرد کشنده است.
خشونت با زنان مثل خانوادهی ویروسهای تاجدار دارای قدرت شیوع است؛ عادت به خشونت علیه زن زمینهی شیوع این پدیدهی بد به سراسر جوامع را فراهم میسازد و همانند خواص ژنتیک به نسلهای بعدی انتقال مییابد؛ البته نه از طریق ژن، بلکه از طریق آموزشدهی غیر پلان شده. هیچ جامعه و هیچ خانوادهای به صورت نظاممند و برنامهریزی شده نمیخواهد خشونت با زنان را به فرزندان و نسلهای بعدی آموزش دهد، اما تکرار عملهای خشن در قالب گفتارها و رفتارهای افراد آموزش داده میشود.
بررسیهای نهادهای داخلی مثل وزارت امور زنان، کمیسیون مستقل حقوق بشر و نهادهای عدلی و قضایی کشور نشان داده است که بیش از 95 درصد خشونتها با زنان در افغانستان در داخل خانه صورت میگیرد و عامل خشونتها نیز مردان اند. همه ساله به طور میانگین بیش از پنج هزار واقعه خشونت با زنان در نهادهای عدلی و قضایی و نهادهای حمایت از زنان برای دادخواهی ثبت میشود. اما هیچ آمار واقعی از رقم خشونتهایی که با زنان در سراسر کشور صورت میگیرد و دادگاهی نمیشود وجود ندارد. عین مقیاس افغانستان را نظر به نفوس در کل کشورهای جهان سوم و جوامع عقبمانده و یا «کشورهای خطرناک برای زنان» مثل هند سنجش کنید. خشونت با زنان مثل محیط زیست، مثل ویروس کرونا، مثل مبارزه با تروریزم، مثل فساد یک پدیدهی جهانی است که هر دولت و ملتی برای بهبود وضعیتشان باید جدی بگیرد.
از سال 1999 میلادی به بعد یک کمپاین جهانی برای آگاهی مردم از پدیدهی خشونت با زنان، آگاهی زنان از حقوق شان و تلاش مشترک برای منع خشونت با زنان به راه افتاده است. دو دهه است که همه ساله از 25 نوامبر(روز جهانی منع خشونت با زنان) تا 10 دسامبر(روز جهانی حقوق بشر) در اکثریت کشورها کمپاین شانزده روزهی منع خشونت با زنان جریان دارد. راهاندازی این کمپاین تنها تلاش مشترک جهانی و نمونهای از بسیج همگانی برای مبارزه با خشونت علیه زنان است. این یک برنامهی دادخواهانه است که هر سال با شعار مشخصی از سوی سازمان ملل متحد راهاندازی میشود. در افغانستان، اما این مناسبت تنها در حد یک فرصت جمعآوری و نشر آمار ثبت خشونتها تنزل یافته است. کمپاین جهانی شانزده روزهی منع خشونت با زنان امسال با شعار «جهان را نارنجی کن: تأمین بودجه، پاسخدهی، پیشگیری و جمعآوری دادهها» آغاز شده است. نارنجی رنگ و نماد مبارزه با خشونت علیه زنان است. تأمین بودجه برای خودکفایی اقتصادی زنان، پاسخدهی برای تطبیق عدالت در حق قربانیان خشونت، پیشگیری از طریق آگاهیدهی و جمعآوری دادهها برای مستندسازی و ثبت قضایای خشونت با زنان مهمترین مأموریتهایی است که تا یک سال دیگر همه دولتها و نهادهای ملی و جهانی در سراسر دنیا باید برای کاهش و محو خشونت علیه زنان انجام دهند.
همهی برنامهها برای این است که زنان در جامعه مصؤون بمانند؛ یعنی مردان با زنان خشونت نکنند. خشونت زن علیه زن نیز وجود دارد ولی براساس آمارهای منتشر شده در داخل کشور و به همین مقیاس در سطح جهان، اکثریت مطلق خشونتها با زنان از سوی مردان صورت میگیرد. به ویژه خشونتهای حاد مثل قتل، تجاوز جنسی، اختطاف و تحمیل خودکشی. ارچند آگاهیدهی برای مردان بخشی از برنامههای کمپاین جهانی منع خشونت با زنان است. ولی مسأله این است: در فرصتها و مناسبتهای مثل این کمپاین جهانی و روز جهانی زن، بهتر است مردان فکر کنند که زنان خانواده مثل همسر، مادر، خواهر و دختر در خانه برای تحمل خشونت با آنان زندگی نمیکنند. این یک فرصت مناسب برای خودآگاهی و تفکر مردان است تا دست از خشونت با زنان بردارند.
گفتارها و رفتارهایی مثل توهین، تحقیر، تجاوز، لتوکوب و وضع محدودیت بر زنان که تبدیل به بخشی از سنتهای ناپسند جوامع بشری میشود، مثل شیوع ویروسهای خطرناک و گسترش جنگ، زندگی امروز ما و امنیت جانی-روانی نسلهای آینده را تهدید میکند. تحقیقات مشترک پزشکان و روانشناسان در اواخر قرن نزدهم میلادی ثابت کرده است: خشونت با زنان حامله سبب کاهش رشد ذهنی و جسمی در جنین و تبارز خشونت در رفتار کودکان میشود که در نتیجه میزان ارتکاب جرم در جامعه را ازدیاد میبخشد. پیامد رفتارهای خشن فردی را تصور کنید که در سطوح تصمیمگیری سیاسی و یا سمت فرماندهی نیروهای مسلح یک کشور قرار داشته باشد؛ بدون شک پیامد ناگواری برای بخشی از یک جامعه و یا چندین دولت خواهد داشت. بهتر است در کمپاینهای منع خشونت علیه زنان به برنامههای آگاهیدهی به مردان بیشتر تمرکز شود و مردان جامعه نیز به جهان عاری از خشونت علیه زنان فکر کنند که چگونه داشتن خانهی امن، زندگی آرام و فرزندان سالمتری را تجربه خواهند کرد.