«متأسفانه در مناطقی که تحت حاکمیت حکومت نیست برخوردها هیچ نوع تغییری نکرده، به طور نمونه: در بسیاری از مناطق که دختران نیاز به آموزش دارند، از این حق بشری شان محروم میشوند. در مناطقی که گروه طالبان حضور دارند، یک تعداد پروژههای انکشافی وجود دارد، اما برنامههای حقوق بشر نه، اگر هم قرار باشد کدام برنامهای تطبیق شود باید از قبل هماهنگی صورت بگیرد که کدام موضوعات اجازه دارد گفته شود و کدام موضوعات نیاز نیست که گفته شود. در این قسمت محدودیتهای بسیار زیاد وجود دارد. نهاد ما شانزده سال است که فعالیت میکند ولی ما در مناطقی که تحت تسلط دولت نباشد نمیتوانیم برنامههایی را تطبیق کنیم که در سایر مناطق کشور انجام میدهیم.»
گفتوگو با زرقا یفتلی، رییس مرکز تحقیقات حقوق زنان و اطفال
خانم یفتلی، شما به عنوان کسی که در رأس یک نهاد مدنی کار میکنید و توجه ویژهای بر حقوق زنان و کودکان دارید، بررسی شما از وضعیت حقوق بشری زنان و کودکان در افغانستان چیست؟
تشکر از شما. من نیمرخ را میخوانم و گزارشهایی را که شما نشر میکنید میشود به عنوان منابع معتبر در مورد زنان به آن استناد کرد.
با وجودی که طی دو دهه اخیر برای پیشرفت و بهتر شدن وضعیت حقوق بشری کارهای زیادی صورت گرفت ولی متأسفانه هنوزهم حقوق بشر در افغانستان با چالشهای متعددی مواجه است. برای بهبود وضعیت زنان و کودکان بسیار فعالیت شد. کمکهایی که در این راستا صورت گرفته، بدون تأثیر نبوده؛ اگر میبینیم که امروز نسبت به دو دهه قبل وضعیت زنان و کودکان بهبود یافته، زنان در عرصههای مختلف اجتماعی-سیاسی و اقتصادی مشارکت دارند، طبیعی است که امتیاز این تغییر برمیگردد به کارهایی که در این عرصه صورت گرفته است. امروز بیش از نُه میلیون کودک مصروف آموزش در معارف استند که بهبود وضعیت حقوق بشری کودکان در کشور را نشان میدهد. روند رو به رشد دسترسی زنان و کودکان به خدمات صحی و کاهش مرگ و میر مادران و نوزادان نیز نشان میدهد که شهروندان کم کم به حقوق بشری شان دست مییابند. سهولت در دسترسی به عدالت، نیز از تغییراتی است که طی دو دهه اخیر به وجود آمده است. اینها تغییراتی است که در مدت نزدیک به بیست سال به وجود آمده، اما هنوزهم مشکلهای زیادی تا رسیدن به شرایطی که حقوق بشری شهروندان به صورت کامل تأمین شود، وجود دارد.
شما گفتید که چالشهای متعددی فراروی دسترسی شهروندان به حقوق بشری شان وجود دادر. شاید یکی از عوامل عمدهی نقض حقوق بشری افراد و محرومیت افراد از حقوق بشری شان مسألهی ناامنی باشد.
بدون شک،ناامنی باعث شده است که زنان و کودکان بیش از هر قشر دیگری در دسترسی به حقوق انسانی شان دچار مشکل شوند. جنگ و پیامد ناگوار آن یعنی فقر سبب شده که امروز 3.7 میلیون کودک از آموزش محروم شوند. با تأسف که 67 درصد از این کودکان را دختران تشکیل میدهند. در برخی مناطق کشور دخترانی هم که به مکتب میروند از صنفهای هفت تا ده شمار زیادی از آنان مجبور به ترک آموزش میشوند. از سویی هم آزار جنسی بدترین تهدید بر حقوق بشری زنان و کودکان است که باعث شده شماری از بانوان خودشان بر خود ممانعت وضع کنند و از مشارکت در دستههای اجتماعی خودداری کنند.
عملکرد حکومت برای بهبود وضعیت حقوق بشری در کشور کافی است یا نه؟ چون حکومت باید قوانین و پالیسیهایی را در این راستا طرح و تطبیق کند.
در قسمت قوانین و پالیسیها فکر میکنم در افغانستان ما مشکل نداریم. چون ما از لحاظ قوانین بسیار غنی هستیم.
اما قانون منع خشونت علیه زنان و کودکان ماجرای بلندی داشت و تصویب نمیشد، هنوزهم خلاهای قانونی نیز در بسیاری موارد وجود دارد!
نی، ما از لحاظ قوانین بسیار غنی هستیم. قوانین بسیار خوبی را داریم که حتا در سطح منطقه نظیر قوانین ما وجود ندارد. ما در افغانستان به خاطر نداشتن قوانین دچار مشکل نیستیم، مشکلات ما از اثر عدم تطبیق قوانین است. فسادی که در دستگاه حکومت وجود دارد، سبب میشود که قوانین تطبیق نشود. عدم تطبیق قوانین، هرج و مرج و انارشیسم را در اجتماع به وجود میآورد.
نهادهای مدنی نیز در این راستا مسؤولیت خطیری دارند. عملکرد نهادهای مدنی در راستای بهبود وضعیت حقوق بشری در کشور چگونه است؟
نهادهای مدنی، نهادهای اجرایی نیستند. ضمانت اجرایی وجود ندارد که این نهادها را صلاحیت و مسؤولیت تطبیق کنندهی امور داده باشد. نهادهای مدنی در عرصههای مختلف کار کردهاند. اما در مورد حقوق بشر، عملکرد نهادهای مدنی برمیگردد به دادخواهی، آگاهیدهی و اطلاعرسانی؛ در مواردی هم برای طرح و تطبیق قوانین با نهادهای مسؤول دولتی همکاری میکنند. تغییری را که در ذهنیتها و اجتماع میبینیم، انعطافپذیری که در همدیگرپذیری و کثرتگرایی دیده میشود، رشد سطح معلومات و دسترسی مردم به اطلاعات، تا یک حدی نتیجهی دخالت و تلاش نهادهای مدنی بوده. ولی نمیخواهم اینگونه بیان کنم که نهادهای مدنی خیلی خوب بودند، فعالیتهای بسیار خوب داشتند و امروز هرچه هست از برکت موجودیت نهادهای مدنی است. متأسفانه در بین نهادهای مدنی نیز ما نهادهایی را داریم که کارکرد شان شفاف نبوده و باعث شده که عدم اعتماد بین مردم و جامعه مدنی به وجود بیاید و کارکردهای نهادهای مدنی پرسشانگیز باشد.
شما خودتان هم در رأس یک نهاد مدنی قرار دارید که در راستای حقوق زنان و کودکان فعالیت دارد؛ شما بیشتر بر کدام بخشها تمرکز دارید؟
کارهای ما متمرکز بر تحقیق، آگاهی عامه و دادخواهی است. طی شانزده سال فعالیت این نهاد ما توانستیم تحقیقهای مختلف در راستای مشکلات اجتماعی زنان و کودکان انجام دهیم. تحقیقهایی را که «نهاد تحقیق حقوق زنان و اطفال» انجام داده، به عنوان یک منبع دست اول در تدوین قوانین، مقررات و پالیسیهای ملی و بینالمللی مرتبط با افغانستان استفاده شده است. همچنین تلاش ما برای کاهش خشونت و دسترسی افراد به حقوق بشری شان بوده است. ما با تدویر برنامههای آگاهی عامه به زنان آموزش میدهیم تا در زمانی که حقوق بشری زنان نقض میشود چگونه به مراجع مسؤول بروند و برای دسترسی به عدالت تلاش بکنند. قانون منع آزار و اذیت یکی از جمله قوانین حقوق بشری است که نهاد ما مسودهی آن را آماده کرده است.
یک انتقاد بر عملکرد نهادهای مدنی وارد است: اینکه فعالیتهای اکثر این نهادها بر پایتخت کشور و شهرهای بزرگ متمرکز است. یعنی فعالیت شان فراگیر نبوده؛ آیا شما در 34 ولایت کار میکنید؟
فعالیت نهادهای مدنی نظر به امکانات و منابعی که دارند، ساحه پوشش و کار شان نیز متفاوت است. ما در 14 ولایت افغانستان کار میکنیم. حتا در ولایتهای نامساعد از نگاه امنیتی نیز کار میکنیم.
یکی از خواستهای مردم این است که نهادهای مدنی و موسسهها باید در مناطقی کار کنند که تاهنوز از لحاظ ارایه خدمات بشردوستانه محروم بودهاند. آیا زمینهسازی برای ارایه چنین خدماتی از سوی دولت و مردم محل صورت میگیرد؟
حکومت فقط در جاهایی میتواند برای ارایه خدمات بشردوستانه هماهنگی و زمینهسازی کند که حضور داشته باشد. ما نمیتوانیم از حکومت توقع داشته باشیم در ولسوالیهایی که تحت تسلط نیروهای امنیتی نیست، برای ما زمینهسازی کند تا برنامههای خود را تطبیق کنیم. ارایه خدمات سراسری برای نهادهای مدنی و خود حکومت زمانی ممکن است که صلح پایدار در کشور وجود داشته باشد. تا زمانی که صلح نباشد، تا زمانی که در یک منطقه به لحاظ ساختاری ادارههای حکومت فعال نباشد، ما نمیتوانیم برای مردم خدمات بشردوستانه ارایه کنیم.
از موانع جدی فراراه ارایه خدمات بشردوستانه برای مردم در بسیاری از موارد، فعالیت گروههای مسلح مخالف دولت به ویژه حضور گروه طالبان است. آیا برخورد طالبان با نهادهای مدنی و نهادهایی که برای مردم خدمات بشردوستانه مثل صحت، آموزش و کمکهای اضطراری ارایه میکنند، تغییر کرده و یا نه؟
به نظر من برخوردها تغییر نکرده است. متأسفانه در مناطقی که تحت حاکمیت حکومت نیست برخوردها هیچ نوع تغییری نکرده، به طور نمونه: در بسیاری از مناطق که دختران نیاز به آموزش دارند، از این حق بشری شان محروم میشوند. در مناطقی که گروه طالبان حضور دارند، یک تعداد پروژههای انکشافی وجود دارد، اما برنامههای حقوق بشر نه، اگر هم قرار باشد کدام برنامهای تطبیق شود باید از قبل هماهنگی صورت بگیرد که کدام موضوعات اجازه دارد گفته شود و کدام موضوعات نیاز نیست که گفته شود. در این قسمت محدودیتهای بسیار زیاد وجود دارد. نهاد ما شانزده سال است که فعالیت میکند ولی ما در مناطقی که تحت تسلط دولت نباشد نمیتوانیم برنامههایی را تطبیق کنیم که در سایر مناطق کشور انجام میدهیم.