پس از سقوط رژیم طالبان در افغانستان تاکنون وضعیت اجتماعی، فرهنگی و هنری باز احیا شده است تا جایی که اکنون دستآورد دو دههی دولت جمهوری اسلامیافغانستان به شمار میرود.
گرچند عمر دورهی تاریک و سیاه طالبان کوتاه بود اما در سایهی دود و باروت آن تمام ارزشهای فرهنگی و هنری افغانستان را با خاک یکسان شد که باز احیای آن سالیان متمادیِ را در بر خواهد گرفت.
تأثیر عمیق رژیم امارت اسلامی گروه طالبان هنوزهم اذهان اکثریت مردم افغانستان را تسخیر کرده و بالای افکار و اندیشههای مردان جامعههای سنتی سایه افگنده است. اما باوجود مخالفتهایی که بیشتر از سوی مردان صورت میگیرد بازهم حضور زنان افغانستان در عرصهیهای مختلف به ویژه فرهنگ و هنر قابل توجه است. اما ولایت دایکندی به عنوان یک ولایت تازه تأسیس و محروم هنوزهم در بخشهای مختلف اجتماعی تابوهایی را برای زنان در خود جا داده است. مانند: محرومیت زنان از حق انتخاب همسر، حق کار و تحصیل، حق انتخاب پوشش، حضور در صحنههای هنری مانند سینما، تئاتر و موسیقی و… که در بسیاری از روستاها استعدادهای هنری زنان قبل از شگوفایی دفن میشود.
آگاهان بدین باور اند که در ولایت دایکندی اگرچند با گذشت زمان و تلاش نسل جوان حضور زنان نیز در مکتب، دانشگاه، اجتماع و سیاست چشمگیر شده، اما در عرصهی هنر پیشرفت چندانی نداشته است و علاقهمندان هنر در اولین دور ورود شان به صحنه سرکوب میشوند و با واکنشهای زیادی در نشستهای مردمی و شبکههای اجتماعی مواجه میشوند.
از چندی بدینسو جمعیت فرهنگی با عنوان «حلقهی چوگانی» در دایکندی ایجاد شده است که شماری از جوانان، دانشجویان، استادان دانشگاه و آگاهان علمی روی مسایل مرتبط به حقوق زنان، حقوق بشر و دیگر موضوعهای روز بحث میشود و برای عبور از سطحینگری به مسایل اجتماعی و پیدا نمودن راه حل منطقی برای بحرانها تلاش میشود. در گفتمانی که از سوی این حلقه برگزار شده بود روی موضوع «زنان و تابوهای هنری در دایکندی» بحث شد.
شماری از آگاهان و استادان دانشگاه که در گفتمان حلقهی چوگانی صحبت میکردند بر این باور استند که برای فرهنگسازی حضور زنان در عرصهی هنر باید بستر مناسب برای رشد استعدادهای هنری مساعد شود و برای نهادینهسازی آن ارادهی دولت یک امر مهم و حیاتی است.
بررسی وضعیت هنر در دایکندی
یحیا عرفان، استاد دانشگاه و فعال حقوق بشر در ولایت دایکندی با اشاره به حضور کمرنگ زنان دایکندی در عرصهی هنر میگوید که به دلیل عدم استقلالیت و وجود عنعنات ناپسند استعدادهای هنری زنان سرکوب میشود و از سویی هم زنان نیز ارادهای برای بروز استعدادهای شان ندارند.
آقای عرفان گفت: «ما در جامعهای زندگی میکنیم که در این اواخر یکی از دستآوردهایش پیشرفت چشمگیر درعرصهی آموزش و پرورش، فرهنگ، اجتماع و سیاست است. به گونهی مثال وقتی حرفی از رقابتهای آموزشی میشود درخشیدن جوانان به خصوص دختران دایکندی در اذهان عامه تداعی میشود. در کنار این مسایل آنچه که متأسفانه به عنوان یک آسیب جدی مطرح میشود بحث سطحینگری فرهنگی است. ما به موضوعات اجتماعی و فرهنگی برخورد پروژهیی و تشریفاتی داریم. مثلن در برنامههای کمپاین شانزده روزهی محو خشونت علیه زنان اشخاص تکراری، سخنان تکراری و تشریفاتی میگویند که در واقع با فقدان شناسایی چالشها و راه حل بنیادی و اساسی روبهرو استیم. همینگونه در عرصهی هنر. در دایکندی اگر موسیقی محلی نواخته شده مردانه بوده، اگر شعر گفته شده مردانه بوده، در اجراهای نمایشی تئاتر نیز مردان در صحنه اند، و هنوزهم جای زنان در عرصهی هنر خالی است و هیچ پیشرفتی نداشته.»
به باور آقای عرفان دلیل اصلی عدم حضور زنان در صحنههای هنری از کمکاری دولت است. وی یک بخشی از این کمکاریها را به عهدهی زنانی میاندازد که هیچ دغدغهای برای بروز و انکشاف استعدادهای شان ندارند.
به گفتهی او، «زنان امروزی دایکندی به دلیل فقر حاکم بر جامعه آخرین دغدغههای شان در آوردن پول و تأمین مخارج زندگی است. به جای اینکه به بروز و رشد استعدادهای شان توجه کنند به جنبهی مالی آن بیشتر تمرکز میکنند و به طریقههای درآوردن پول میاندیشند که این برای یک جامعهی آگاه و بستر استعدادهای بکر مانند دایکندی فاجعهبار است و مانند میکروب سرنوشت زنان را به گروگان میگیرد که باعث میشود برای فردای شان یک فکر بنیادی و طرحی برای بهبودی وضعیت و رشد استعدادهای شان نداشته باشند.»
هنر ایدهی زیبا شناختی، آرمانی و انسانی است که براساس قدرت تخیل با استفاده از ابزارهای تزئین به بهترین صورت و زیباترین وجه به دیگران بازگو میشود و یا به نحوی ارتباط پیوند دادن باطن و ظاهر است. در واقع آیینهی جامعه است که پیام دغدغههای انسانها را به اشکال مختلف و ظرافت و زیبایی خاص در قالبهای مختلف میرساند مانند: رسامی، خطاطی، شعر، موسیقی و غیره.
تابوهای هنری در دایکندی
محمدهاشم علیزاده، استاد دانشگاه بر این باور است که هنرهای آوایی مانند «مخته» و «دَیدو» که در گذشتههای جوامع هزاره خاستگاه منحصر به فرد در جهان دیگری از اندیشهها داشت اکنون به باد فراموشی سپرده شده و اثری از آن باقی نمانده است.
مخته و دیدو خواندن اشعار و بیتها با صدای حزنانگیز است که در جوامع گذشته در حالتهای غم و ناراحتی خوانده میشده است.
آقای علیزاده گفت: «مخته و دیدو هنرهای آوایی زنان هزاره در ادوار مختلف تاریخ بوده است اما با مدرن شدن زندگی انسانها و افراط گرایی در اسلام اکنون به باد فراموشی سپرده شده است. این هنر زنان یک ارزش هنری بوده است که بیانگر تمام درد، رنج و محرومیت مردم هزاره بهخصوص زنان در تاریخ بوده است اما نسل جدید ظاهرن رنجهای نیاکان شان را فراموش کردهاند.»
به باور او فقط با نگاه ظاهری هنر در دایکندی رشد نمیکند زیرا چالشها و موانع زیادی سد راه آن موجود است.
او افزود که «در جامعهای که باورها براین باشد که کشیدن تصویر یک حیوان یا موجود زنده گناه محسوب میشود، ساختن مجسمهی انسان یا حیوان حرام است، شنیدن صدای نامحرم حرام است، حضور زنان در صحنههای هنری فراهم نیست، پس چگونه میتوان انتظار داشت که هنر رشد کند؟ ما در دایکندی هنوز با فقدان استادان هنری و مراکز آموزشی هنر مواجه هستیم و همینگونه در تولید اثر با دهها مشمل دیگر از جمله نبود امکانات و تجهیزات روبهرو هستیم، در صنایع دستی و هنر دستی همچنان با فقدان امکانات برای تولید مواجهیم.»
به گفتهی علیزاده در کنار دیگر هنرهای آوایی زنان، رقص سنتی یکی از هنرهای دیگری است که کاملن محو شده است و تکرار آن توسط شمار اندک از بانوان هنوزهم تابو است و از سوی عالمان دینی تکفیر میشوند.
در گفتمان حلقهی چوگانی راهکارهایی برای رشد هنر و افزایش فعالیتهای هنری زنان در دایکندی پیشنهاد شد. اینکه هنرمندان باید از سوی نهادهای دولتی و غیر دولتی حمایت و تشویق شوند، تولید صنایع دستی زنان باید گسترش یابد و در سطح ملی و بینالمللی برای آن بازاریابی شود، زنان در گسترش صنایع دستی شان به گونهی مستقیم از اقتصاد ناشی از آن مستفید شوند، در نمایشگاهها تولیدات صنایع دستی و دیگر هنرها مورد نقد و بررسی قرار گیرد تا طبق میل مخاطبان تهیه شود و جشنوارههای ملی برای سهیمسازی هنرمندان به وجود بیاید و منابع فکری برای پذیرش هنرهای قابل قبول جامعه به وجود بیاید.
این گفتهها در حالی است که در جامعهی دایکندی تعداد انگشت شمار زنان به هنر موسیقی، سینما و تئاتر مشغول اند اما به دلیل نبود زمینههای رشد و انکشاف و نبود امکانات و تجهیزات هیچ پیشرفتی در کار شان دیده نمیشود و در سطح جامعه هنر برای زنان هنوزهم یک تابو است.