خبرنگاران، روزنامهنگاران و اهل رسانه، صدای رسای آزادی بیان استند. صدای آنان در واقع پژواک بلند عدالتخواهی، آزادیطلبی و برابری است. پژواک که روایتگر و بازتابدهندهی وضعیت جاری است و به نقد نابرابری، ناملایمتی و زشتیهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و… میپردازد. این صدا در جغرافیای افغانستان چندان ریشهدار و قدرتمند نیست. در سالهای پسین رسانههای دیداری، شنیداری، چاپی و شبکههای اجتماعی، نقش موثر در بهبود وضعیت اجتماعی-سیاسی گذاشتهاست. رسانهها در واقع بستر بیان دیدگاههای نسبتن آزاد شهروندان، آگاهان و تحلیلگران بوده است. روزنامهنگاران و خبرنگاران با بیان وضعیت جاری و نقد کارکردهای حکومت و گروههای مخرب و مخل امنیت و ثبات، دست به کار بزرگ زدند تا آنچه هست را در جامعه بازنمایانند. ارچند این صداها در بسیاری از موارد شنیده نشده و بیپاسخ مانده است.
اما این صداها کلن بیتاثیر و بیجا هم نبوده است. رسانهها و اهل رسانه در کنار این که روایتگران به موقع رویدادهای جاری بودهاند و به نقد کارکردهای مسؤولان نظام پرداخته و میپردازند، مسؤولیت بزرگ روشنگری و آگهیدهی را در جامعه نیز داشتهاند و دارند. با ترویج رسانههای آزاد و آزادی بیان، شهروندان کشور در گروههای مختلف موفق به بیان آشکار و بیپردهی دیدگاهها، نظریات و نقدهای شان شدهاند. آنچه سبب رونق هرچه بیشتر آزادی بیان و بهبود وضعیت اجتماعی میشود. با تأسف خانوادهی رسانهای کشور در این راه قربانیهای سنگینی نیز پرداختهاند. صداهای بلند رسانهای کشور مورد هدف قرار گرفتند و به گونههای مختلف در جاههای گوناگون مورد خشونت واقع شدند.
اما متأسفانه در ماهها و هفتههای اخیر ترورهای سازمانیافته علیه مسؤولان رسانهها، روزنامهنگاران و خبرنگاران راه افتیده است. هدف گرفتن اهل رسانه در واقع هدف گرفتن آزادی بیان است. چنانکه تذکر دادم، آزادی بیان نسبی که در اینجا وجود دارد، با خطر جدی مواجه است. وقت که اهل رسانهها به گونهی منظم مورد هدف قرار گیرند و پروندههای آنان به گونهی مبهم و نامعلوم سالها بسته بماند و هیچ مورد آن معلوم نشود، بیتردید، این قشر بیدفاع اما با مسؤولیت بزرگ نیز در بیپناهی و خطر بالفعل واقع میشوند که تداوم این وضع تأثیرات ناگوار بر وضعیت آزادی بیان و در کل وضعیت فکری-فرهنگی و اجتماعی جامعه میگذارد.
در چند هفتهی اخیر خوبترینهای عرصهی رسانهها، آزادی بیان و عدالتخواهی ترور شدند. این روزها وضعیت هراسناکی بر فضای شهر و روستای این خاک حاکم شده است. وضعیت پایانناپیدایی که نمیشود از کنار آن خاموشانه گذشت. رسانهها و اهل رسانه با مایهگذاشتن جان شان، در دشوارترین شرایط در راه تقویت و تداوم آزادی بیان گام میبردارند. آنچه که متضمن سرنوشت آزاد شهروندی میشود. اگر آزادی بیان، خفه شود، بیتردید وضعیت نامطلوبتری شکل خواهد گرفت. این همه جانفشانی اهل رسانه برای حمایت و تداوم آزادی بیان، میباید مورد حمایت حکومت، گروههای مختلف اجتماعی و شهروندان قرار گیرد. اگر حکومت و شهروندان از رسانهها و آزادی بیان حمایت نکنند، سرنوشت ناپیدای و تاریکی در انتظار همه خواهد بود. این قربانیها برای آزادی بیان هزینههای سنگینی است که نباید نادیده گرفته شود. نباید این پروندهها زیر انبار از پروندههای دیگر فراموش شود. شهروندان آزادیخواه و عدالتطلب نباید در این شرایط دشوار خاموش باشند. این وضعیت پیامد بسیار بسیار ناگواری خواهد داشت.