آزادی بیان و حضور زنان خبرنگار در رسانههای افغانستان یکی از دستآوردهای بزرگ حکومت افغانستان است. دستآوردی که اکنون برای حفظ آن در گفتوگوهای صلح نیز پافشاری میشود. دهها رسانهی دیداری، شنیداری و چاپی در افغانستان، فعالیت میکند، رویدادهای روز و دیگر موضوعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را با مخاطبان شان در میان میگذارند.
گرچند روند دسترسی رسانهها به اطلاعات از سوی حکومت افغانستان هرازگاهی با چالشهایی روبهرو میشود، اما گردش اطلاعات بین دولت و مردم درحال نهادینه شدن است. با رشد ظرفیت و توانایی نسل جوان اشخاص و افراد مسلکی و غیر مسلکی در رسانههای افغانستان در گردش اطلاعات نقش مهمی دارند. در این میان حضور زنان در رسانههای کشور قابل توجه بوده است.
اما در شماری از ولایتها با وجود ظرفیت جوان، توانا و تحصیل کرده، هنوز هم حضور خبرنگاران زن کمرنگ است و یا ظاهر شدن در پردهی تلویزیون، صفحهی روزنامه و یا استدیوی رادیو، یک تابو به شمار میآید.
از جمله در ولایت دایکندی هنوزهم حضور خبرنگاران زن کمرنگ، غیر مسلکی و سمبولیک است. خبرنگاران زیادی وارد کار رسانهای شدند، اما پس از مدتی بنا بر دلایلی مسلک خبرنگاری را کنار گذاشتهاند ویا هستند کسانی که رویای حضور در رسانهها را در سر دارند، اما بنابر مشکلات اجتماعی ناشی از تابوها و عدم امکانات، دست شان کوتاه از دامن خانوادهی رسانهها شدهاند.
فاطمه یوسفی خبرنگار جوانیست که بیش از یک سال میشود در رسانههای محلی دایکندی کار میکند. وی دانشجوی رشتهی اقتصاد است و از روی علاقه به گونهی آماتور مسلک خبرنگاری را فراگرفته است. فاطمه به هفتهنامهی نیمرخ میگوید که با کمترین امکانات و به گونهی رایگان کار میکند، اما پس از فراغتش از دانشگاه به دنبال کار همچنان سرگردان خواهد شد. چون شغل خبرنگاری برای او نه درآمدی دارد و نه آیندهای که بتواند بر او تکیه کند و هیچ ارادهی برای مسلکیسازی وی وجود ندارد: «دانشجوی رشتهی حسابداری هستم از روی علاقهی خاصی که به مسلک خبرنگاری دارم کار رسانهای میکنم با کمترین امکانات و وسایل خبرنگاری و بدون معاش کار م را پیش میبرم. تا اکنون هیچ کسی یا نهادی برای فراگیری اصول خبرنگاری مرا حمایت نکرده است.»فاطمه یوسفی گزارشگر و گردانندهی برنامههای تفریحی در یکی از رسانههای محلی دایکندی است.
سلیمه حسنی یک بانوی خبرنگار دیگر در دایکندی است، وی نیز مدت دوسال میشود که در رسانههای محلی دایکندی به گونهی غیر مسلکی کار میکند. او نیز بدون امکانات و لوازم مورد نیاز یک خبرنگار، این مسلک را به پیش میبرد. او به نیمرخ میگوید: نهادهای حامی خبرنگاران برای ارتقای ظرفیت خبرنگاران باید کورسهای کوتاه مدت و ورکشاپهای آموزشی برگزار کند تا زمینه برای مسلکیسازی خبرنگاران زن مساعد شود: «مدت دوسال است که در رسانههای محلی دایکندی کار میکنم، تا اکنون به خاطر پیشرفت مهارتهای خبرنگاری، ظرفیتسازی و مسلکیسازی خبرنگاران زن در دایکندی هیچ کاری ازسوی نهادهای حامی خبرنگاران صورت نگرفته است و حتا به حیث خبرنگار زن تشویق و تقدیر نشدهام. رسانههای محلی دایکندی ظرفیت توانمندسازی خبرنگاران شان را ندارند. چون هیچ درآمدی برای آن ندارد. خواست من از نهادهای حامی خبرنگاران این است که برای ارتقای ظرفیت، توانمندسازی و مسلکیسازی خبرنگاران زن، برنامههای مشخصی را روی دست بگیرند تا نقش زنان در رسانهها سمبولیک نباشد.»
معصومه سیرت بانوی جوانی دیگریست که پنج سال در رسانههای محلی دایکندی به حیث خبرنگار کار کرده است، اما پس از پنج سال تا اکنون بیکاری و خانه نشینی را به خبرنگاری ترجیح داده است. او میگوید: به دلیل مشکلات مالی رسانهها، از وظیفهی مورد علاقهاش استعفا نموده است: «پنج سال به حیث خبرنگار در یک رادیوی محلی کار کردم. از روی شوق و علاقهی زیادی که به مسلک خبرنگاری داشتم با حمایت خانواده وارد کار رسانهای شدم، اما با چهار هزار افغانی معاش نتوانستم کار کنم. گاهی با همین قدر معاش و گاهی هم بدون معاش کار کردم، در این مدت از هیچ نوع برنامههای آموزشی و آگاهیدهی برای خبرنگاران مستفید نشدم. روزانه دوساعت پیاده روی میکردم تا به دفتر کارم برسم تا ناوقتهای شب در رادیو کار میکردم و سپس با پای پیاده و گاهی هم به کمک برادرم با موتورسایکل به خانه برمیگشتم. سرانجام به خاطر معاش ناکافی استعفا دادم، اکنون دوسال از استعفای من میگذرد، اما هنوزهم معاشم را دریافت نکردم وقتی با مسؤول دفتر تماس میگیرم وعده میدهد که به زودی پرداخت میکند، اما از وعدهی به زودی دوسال گذشته و میگذرد.»
معصومه به تازگی از یک موسسهی تحصیلات عالی فارغ گردیده و به گفتهی خودش به جمع بیکاران پیوسته و خانه نشین شده است. روند کار خبرنگاری درولایت دایکندی از یک دهه بدینسو، فراز و نشیبهای زیادی را پیموده است. از لتوکوب خبرنگاران تا انفجار نارنجک در صحن حویلی یکی از رسانههای محلی چالشهایی بودهاند که خبرنگاران با آن دست و پنجه نرم کردهاند.
سید محمد انور شهاب مسوول یک رادیوی محلی در دایکندی دلیل حضور کمرنگ خبرنگاران زن را در این ولایت وضعیت بد اقتصادی رسانهها، ندادن اطلاعات به رسانهها از سوی حکومت و تهدیدهای امنیتی و مشکلات اجتماعی زنان عنوان میکند: «در ولایتی که یک خبرنگار پس از یک هفته سرگردانی موفق به دریافت اطلاعات نمیشود، حکومت مستقیمن خبرنگاران را تهدید و لتوکوب میکند، نه تنها خبرنگار زن، بلکه یک خبرنگار مرد هم نمیتواند دوام بیاورد. از سویی هم رسانههای خصوصی که در دایکندی فعالند با مشکل اقتصادی روبهرو استند و حکومت محلی دایکندی هیچ ارادهی برای حمایت از رسانهها و خبرنگاران ندارد، اعلانات ادارات دولتی تنها به رسانههای دولتی داده میشود. در این وضعیت خبرنگاران زیادی از وظیفهی شان استعفا کردهاند ویا هم به دلیل مشکلات مالی رسانهها اخراج شدهاند.»
شهاب با ابراز نگرانی از حضور کمرنگ زنان در رسانههای محلی دایکندی میگوید که اگر وضعیت اینگونه ادامه یابد و رسانههای محلی از سوی حکومت مورد حمایت قرار نگیرد، دروازهی رسانههای محلی در دایکندی بسته خواهد شد. در کنار وضعیت بد اقتصادی رسانههای محلی در دایکندی، اکنون هیچ خبرنگار مسلکی زن در این رسانهها حضور ندارد
میرزا حسنی مسؤول یک رادیوی محلی و رییس شبکهی جامعهی مدنی در دایکندی، دلیل نبودن خبرنگاران مسلکی زن در رسانههای دایکندی را در نبود امکانات، وضعیت بد اقتصادی رسانهها، وجود عرف و عنعنات ناپسند و دیگر مشکلات اجتماعی زنان خلاصه میکند و میگوید: رسانههای محلی و سکتورهای خصوصی توانایی پرداخت معاش و امتیازات به اشخاص مسلکی را ندارد. از این رو استخدام خبرنگاران آماتور و رضا کار را ترجیح میدهند: «متأسفانه توقعات خبرنگاران مسلکی در رسانهها بسیار بالا است و رسانههای محلی دایکندی که هیچ منبع تمویل ندارند، از توانایی پرداخت معاش و امتیاز برای اشخاص مسلکی برخوردار نیست. بدین لحاظ حضور خبرنگاران مسلکی بخصوص زنان در رسانهها کمرنگ است و زنان علاقمند کار خبرنگاری به خاطر امتیاز کم و مشکلات اجتماعی نمیتوانند کار رسانهای کنند.»
از سویی هم رسانههای محلی دایکندی شبانه به گونهی زنده نشرات دارد و به دلیل نبود ترانسپورت منظم در شهر و یا وسایط نقلیهی شخصی، دسترسی بانوان خبرنگار به دفتر رسانهها محدود میشود که این نیز یکی از چالشهای عمده سد راه بانوان خبرنگار در دایکندی پنداشته میشود.
قابل ذکر است که به تعداد چهار رسانهی شنیداری در قالب سکتور خصوصی و یک رسانهی شنیداری دولتی در ولایت دایکندی فعالیت میکنند. نکتهی قابل تأمل اینجا است که اکنون هیچ رسانهی تصویری و چاپی به گونهی منظم در دایکندی فعالیت ندارد، صرف یک نشریه تحت عنوان دوهفتهنامهی دایکندی از سوی اطلاعات و فرهنگ ولایت دایکندی چاپ میشود. با وجود تمام این موانع و مشکلات سد راه خبرنگاران، رسانههای محلی دایکندی در امر اطلاعرسانی تاجایی پاسخگوی نیازمندیهای مردم بودهاند.