برنامهی نقد و رونمایی واپسین اثر یعقوب یسنا(روشنگری افسون) روز پنجشنبه، ۱۷ جدی ۱۳۹۹ خورشیدی از سوی وزارت اطلاعات و فرهنگ و خبرگزاری خامه در کابل برگزار شد.
اخگر رهنورد، گردانندهی این برنامه گفت در کتاب روشنگری افسون سادهانگاری در چهار بخش نقد شده: معرفتی، هستیشناسانه، ادبی و علمی-آموزشی.
به گفتهی او، این سادهانگاری ریشه در عقبماندهگی دارد که بستری برای بنیادگرایی قومی و افکار زنستیزانه است و تا وقتی در دام آن قرار داریم مظلوم استیم. این مظلومیت تنها توسط عقلانیت روشنگرانه قابل محو است.

آقای رهنورد گفت: کتاب روشنگری افسون از این نظر میتواند مهم باشد که اندیشهی ابراز نظر و نظریهپردازی انتقادی به اساس معرفتهای مدرن در مناسبات فکری و فرهنگی(معرفتشناسی، هستیشناسی، ذوقشناسی و آموزشی) جامعهی افغانستان است. یعنی خوداندیشی، خودانتقادی و بازاندیشی فکری و فرهنگی یک شهروند و یک فرد جامعهی افغانستان در بارهی مناسبات فکری و فرهنگی جامعهی خودش است.»
دکتر حمیرا قادری، نویسنده و فعال حقوق زن پرداختن به مسایل جنسیتی را که یکی از نیازهای جامعه است سنگر همیشگی خودش میداند. او با تمرکز به بخش چهارم کتاب(نقد سادهانگاری علمی-آموزشی) در این مورد پرداخت.
خانم قادری از خشونتهای جنسیتی در برابر زنان در نظام آموزشی افغانستان سخن گفت که قسمتی از کتاب روشنگری افسون در مورد شکاف جنسیتی اشاره داشته است. از دید او وقتی جامعه را دوقطبی میکنیم و به فرادست و فرودست تقسیم میکنیم، نه تنها زنان بلکه مردان نیز از آن آسیب میبیند؛ اما از بس با زندهگی ما عجین شده جامعه هیچ بازخوانی از این آسیبپذیری مردان ندارد.
به گفتهی او، «سادهانگاری جنسیتی در طول تاریخ در افغانستان به جامعه آسیبزدهاست. افغانستان کشوریست که تنها زنان نه، بلکه مردان نیز مظلوم و مورد خشونت واقعشدهاند؛ در جامعهی ما، خشونت بهحدی گسترده شده است که آنروی سکه نه خالیست و نه همیشه یک زن قرار دارد، بلکه مردی در آنروی سکه نیز مورد خشونت قرار گرفته است. اما نصاب آموزشی به بازتولید فرودستی زنان و فرادستی مردان پافشاری میکند که هردو ریشهی عمیق تاریخی دارند.»
حمیرا قادری گفت: «در ادبیات کهن ما زن یا عجوزه یا فریبکار و یا هم نشان نفس اماره معرفی شده است. در نظام آموزشی ایران و افغانستان این دیدگاه بازتولید میشود، هرچند در ایران هدفمند ولی در افغانستان به گونهی ناآگانه و برخاسته از دل سنت است. ما در نصاب آموزشی خود نیز جداساری جنسیتی و ترویج تقابل را داریم که سبب بازتولید خشونت جنسیتی و تقابل جنسیتی میشود.»

او افزود که در نظام آموزشی زنان فراوانی در بازتولید این تقابل درونی نقش دارند. حتا در کتابهای مکتب عکس زن آورده نمیشود، بلکه گل گذاشته شده و بیشتر شعر مرد را انتخاب میکنند. پس برای داشتن یک نظام آموزشی برابریخواهانهی جنسیتی به اشخاص ورزیدهی برابریخواه و برنامههای هدفمند نیاز داریم.
یکی از بحثهای دیگر کتاب یسنا سادهانگاری هستیشناسانه است که به نیستیشناسی هستی، نسبتهای اندیشه و متن در هستی، فرافکنی و غیبت مرگ، مرگ اندیشی و دانایی، خوشبختی معنا و هدف زندهگی پرداخته است.
جمشید مهرپور در برنامه نقد و رونمایی روشنگری افسون گفت: «جهانبینی و شناخت ما از انسان هنوز اسطورهای و سنتی است. هنوز پدیدههای مدرن نزد مردم شیطانی و گمراهکننده پنداشته میشود. همین است که میان این جامعه و جهان شکاف عمیقی ایجاد شده است و مردم در درون این جامعه مانند قبیلههای اولیه به کشتن و سرکوب کردن سرگرم استند. اما نقش روشنگر است که با قلم و قدم به تغییر آن بکوشد.»
آقای مهرپور افزود: یسنا در این کتاب اربابان را مسؤول این میدانند که باعث شدهاند مردم به وضع زندهگیشان نگاه انتقادی نداشته باشند. زیرا این وضع به بقای هژمونی آنها کمک میکند. این مردم که به باور سادهانگارانهیشان نگاه حیثیتی دارند، آگاهی و قصد تغییر جهان را ندارند. اما کار روشنگر است که بازاندیشی میکند و برای تغییر وضع موجود دست مییازد و به نقد سادهانگاری معرفتی فرا میخواند.
او گفت که از منظر نویسندهی این کتاب هستیشناسی، معرفتشناسی، ادب و فرهنگ افسونزده شدهاند که افسونزدایی مصداق تلاش روشنگرانه است.
به گفتهی آقای مهرپور بحث هستی و نیستی در جامعهی ما نااندیشیده مانده است که این خود باعث مشکلهای فراوان شده و راه این است که به مرگ بیندیشیم تا در مواجهه با آن به هستی دید تازه داشته باشیم. از این که نیندیشیدهایم دچار خودشیفتگی و خودبرتربینی نسبت به دیگر موجودات شدهایم که نوعی دلخوشی احمقانه است و سبب شده از بازاندیشی خود نپردازیم و ارزشهای مان را ارزشیتر کنیم.
عبدالمنان شیوای شرق معین نشرات وزارت اطلاعات و فرهنگ نیز باورمند است که تمام ناهنجاریهای جامعه ریشه در جهل دارد که هرچه جهلزدایی کنیم برای جامعهی ما ارزشمندتر است.

از دید شیوای شرق این کتاب به کتاب بیشعوری خاویر کرمنت نزدیک است. در بیشعوری راوی در چهل سالهگی پس از گذشتاندن سالها زندهگی مشترک میگوید «ما بیشعور استیم.» اعترافی که مانند اعتراف یسنا در اینجاست. در بیشعوری نیز به بازیابی انسان ازدسترفتهی خویش پرداخته شده است. در کتاب روشنگری افسون نیز نویسنده گذشتهاش را تبیین، تجزیه و نقد میکند.
هرچند طاهر زهیر، سرپرست وزارت اطلاعات و فرهنگ چاپ کتاب را موهبت و نعمت بزرگ در سرزمینی میداند که در آن خمپاره تولید میشود ولی نبود منبع و مأخذ و مشکلهای ویراستاری و ساختاری این کتاب را انگشت میگذارد؛ اما شیوای شرق و حمیرا قادری عملکرد نویسنده را در پیوندزنی مطلبها در این کتاب از همگسیخته میداند. الیناسیون اتفاقافتاده در این کتاب را مصداق جامعهای میداند که همه چیز در آن نامشخص و پریشان است که حتا جامعهشناس، فیلسوف، روانشناس و منتقد نداریم. نیاز است به جای این که از هر چمن سمنی برداشته شود، در حوزه و جستار مشخص به دور از چندگانهگی ساحت فکری به قلمزنی بپرداخته شود و مکتبی برای پرورش روح نقاد در یک جامعه باشد.
