…سرانجام یولدوز پس از پیمودن راه طولانی به فدراسیون ملی دوچرخهسواران افغانستان راه مییابد. دختری که از دوازده سالگی فوتبال را آغاز میکند و رویایش کسب مدال قهرمانی در این بخش ورزشی است. اما دو سال پیش به دلیل کممهریهای دولت در این بخش ناگزیر به تبدیل رشتهی ورزشیاش میشود و دوچرخهسواری را برمیگزیند. رشتهی نوپایی را که ذهن مردم کمتر برای پذیرفتنش برای دختران آماده است.
یولدوز در یک خانوادهی متوسط(از لحاظ وضعیت اقتصادی) در ولایت فاریاب به دنیا آمده است و همانجا بزرگ شده و دورهی مکتب را آموزش دیده است. خانوادهی او مانند دیگر مردم پیرامونش با او در پیوستن به دوچرخهسواری مخالفت میکردند و دوچرخهسواری را مناسب او و دیگر دختران نمیپنداشتند اما کامیابیهای پیهم او سبب شد خانواده و دیگر کسان به او و رویایش ایمان بیاورند و از آن بعد حمایتش کنند.
یولدوز میگوید: «در آغاز هنگام تمرینها، مردم به هر گونهی ممکن به آزار ما میپرداختند. حتا گاهی میخواستند با پرتاب سنگها و دیگر اشیا مخالفتشان را آشکار کنند و مانع تمرین ما شوند.»
ولی او همچنان به کارش ادامه میدهد و یکی پس از دیگر در مسابقهها شرکت میکند. در آغاز در مسابقههای میانولایتی در فاریاب به کامیابیهایی دست مییابد. در این مسابقهها مقامهای قابل توجهی را به دست میآورد و آرزوی بزرگتری را در ذهن میپروراند.
میگوید: «هیجانآورترین لحظههای زندهگیام لحظههایی است که به جام قهرمانی دست مییابم. هیجانآورتر از همه لحظهای بود که برای نخستین بار به مقام اول دست یافتم.»

او در مسابقهی جام گوهرشادبیگم که در سال گذشته (۱۳۹۸)برگزار شده بود، مقام دوم را از آن خود میکند.
اما مسابقهای که او را به فدراسیون ملی دوچرخهسواران رسانید مسابقهی (تور دَ بامیان) در همان سال بود. مسابقهای که در آن گزینش چهرههای برتر صورت میگرفت و یولدوز در آن مسابقه توانست به کسب مقام سوم نایل شود و همینگونه کامیابی پس کامیابی…
در مسابقهی جام ملالی که در ۲۳ قوس سال روان خورشیدی در میان شش ولایت کشور برگزار شد او و چهلوپنج نفر همراهان دوچرخهسوارش مسافهی بیست کیلومتری (از مقر کمیتهی ملی المپیک تا قرغهی کابل) را رکاب زدند و شخص نخست مسابقه شد.
پس از آن مسابقهی جام پولیس برگزار شد و او از میان بیستوچهار دختر رکابزن از پنج ولایت کشور زودتر همان مسافهی بیست کلیومتری (از کمیتهی ملی المپیک تا قرغه) را میپیماید و بار دیگر قهرمان مسابقه میشود.
موفقیتهای پیهم یولدوز خیلی چشمگیر میشود و از سوی کمیتهی ملی المپیک مورد تشویق قرار میگیرد و رسانهها یکی پی دیگر او را مهمان میکنند و از او مصاحبه میگیرند. مردم پیرامونش نیز به توانایی و هدفهایش ایمان میآورند و دیگر کمتر سد راهش میشوند.
اما برای او این کامیابیها، گامهای نخست و پیامآور کامیابیهای آیندهی دیگر استند. او رویای بزرگتر از این دارد و دوست دارد بیشتر رکاب بزند و در رشتهی ورزشیاش ورزیدهتر و موفقانهتر از گذشته عمل کند.
اکنون در کنار تمرینهایش، دانشجوی سال دوم رشتهی تاریخ در دانشگاه فاریاب است و در یک شرکت خصوصی به عنوان سکرتر ایفای وظیفه میکند.
یولدوز اکنون به خاطر تمرینهایش در کابل ماندگار شده است و مسیر کابل _ سروبی، سروبی _ کابل و کابل الی صیاد و پغمان مسیرهای تمرینی او است.
او خیلی خرسند است که از دشواریهای فراوان گذار کرده و تلاشهای شبانهروزیاش به ثمر نشسته است. مردم دیگر کمکم به توانایی و رویاهایش باورمند شدهاند. حالا کمتر کسانی در پی تخریبش استند و بیشتر حمایتش میکنند، هرچند از سوی آمریت تربیت بدنی و مقام ولایت فاریاب مورد توجه قرار نمیگیرد.
یولدوز میگوید: «همانگونه که توانستم از سطح فاریاب به سطح افغانستان کامیابی و مقام کسب کنم، میخواهم به عنوان یک ورزشکار زن در سطح جهان چهرهی درخشان زنان افغانستان را بنمایانم. میخواهم جام قهرمانی آسیا و بالاخره جام قهرمانی جهانی را به دست بیاورم تا در کنار دیگر همنسلانم بتوانم کشورم را با چهرهی جنگیاش نه بلکه با یک چهرهی درخشان به جهانیان معرفی کنم و دید جهانیان را در مورد افغانستان بدل کنم.»
یولدوز به این امید مانند دختران دیگر همنسلش خلاف موج آب، همچنان استوار و جسورانه به سوی فرداهای ایدهآلش رکاب میزند و رکاب میزند و رکاب میزند…