نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

راننده‌گی زنان کابل

  • نیمرخ
  • 22 جدی 1399

کریستال بیات


تصمیم گرفتن دختران برای راننده‌گی در افغانستان به‌گونه‌ای از ماجراجویی آنان محسوب می‌شود. ماجراجویی در برابر قانون نه، بلکه در برابر جامعه؛ چون در قانون افغانستان ممانعتی وجود ندارد. در کشورهای مختلف جهان مواردی است که ممانعت‌های قانونی در برابر زنان وجود دارد. در افغانستان ممانعتی در برابر راننده‌گی زنان وجود ندارد.‌ ولی در افغانستان پس از ۱۹ سال مشق و تمرین دموکراسی و آزادی‌های نسبی که وجود دارد هنوز فرهنگ شهرنشینی را درست یاد نگرفته‌ایم. راننده‌گی زنان خود یک نوع حق مانند سایر حقوق اولیه آنان است. در بعضی از کشورهای منطقه راننده‌گی کار معمول است اما در بعضی کشورهای پیشرفته هنوز هم راننده‌گی زنان منع قرار داده شده، به‌طور مثال عربستان سعودی که چندی پیش زنان به جواز راننده‌گی دسترسی پیدا کردند. افغانستان کشوری‌ست که دارای عرف و فرهنگ‌های محلی متفاوت است. فرهنگ سنتی و جامعه‌ی بسته توام با افکار و اندیشه‌های مردسالارانه از عوامل اصلی وجود موانع فراروی راننده‌گی زنان در کشور است.

من یک راننده هستم. زنان با آرامش و احتیاط راننده‌گی می‌کنند، دقت بیش‌تر و کنترل بهتر دارند؛ کم‌تر می‌بینیم که زنان راننده تخلف و تصادف نمایند. با آنکه شمارشان اندک است، اما ظرفیت راننده‌گی زنان افزایش یافته و در جریان چند سال اخیر ده‌ها زن در کابل و ولایت‌ها جواز راننده‌گی به‌دست آورده‌اند.

رفتار‌ها و نگاه‌های شهروندان و برداشت شخصی‌ام نشان می‌دهد که نگاه‌ها و رفتارهای مردان در کابل نسبت به زنان راننده از یک طرف شهوت‌آلود است و از طرف دیگر توهین‌آمیز و تحقیر‌آمیز. تازه، نگاه مردان در مواجهه با زنانی که در کابل راننده‌گی می‌کنند به دید شهوت‌آلود که از نگاه‌های‌شان پیداست خلاصه نمی‌شود، بلکه مورد آزار و اذیت نیز قرار می‌دهند. نیک می‌دانیم در شهری که هیچ‌چیز روبه‌راه نیست راننده‌گی عین پذیرش خطر است. زنان باید به صحنه‌های خطر بروند، تا زمانی که صحنه‌های خطر را تجربه نکنیم توانمندتر نمی‌شویم.

رفتارهای راننده‌گان مرد در برابر زنانی که راننده‌گی می‌کنند مثل هارن کردن‌های پیهم، تلاش برای سبقت گرفتن و محدود کردن فضای راننده‌گی، به تمسخر گرفتن و حتا تکر دادن عمدی و تصادف دادن سطحی از خشونت‌های عادی در برابر راننده‌گان زن در شهر کابل است. دیدن همه‌ی این صحنه‌ها و تجربه‌ی روزانه‌ی ما گواهی یک نگاه نامناسب مردان نسبت به زنان است؛ اگر زنی راننده‌گی می‌کند و پشت فرمان موتر نشسته بدکار است. معلوم نیست که چه زمانی کلیشه‌ی جنسیتی نادرست نسبت به راننده‌گی زنان از میان برداشته می‌شود. اما مشخص است که تا نگاه‌ها تغییر نکند و فرهنگ شهرنشینی به‌گونه‌ی شایسته و بایسته‌ی آن نهادینه نشود مشکل‌های فوق و ناراحتی روانی فراروی زنان راننده وجود خواهد داشت. 

تصور کنید همان لحظه که مردان و زنان این شهر راننده‌گی یک زن را می‌بینند در ذهن‌شان چه خطور می‌کند؟

پرسش‌هایی در ذهن‌شان می‌گردد که این زن پول خریداری موتر را از کجا کرده است؟ چون فرودست‌نگری زنان از لحاظ اقتصادی هنوز در تفکر مردان کشور وجود دارد. حتا زنانی هم وجود دارند که جهت مصرف پول شخصی و عاید کارشان از اجرای وظیفه دولتی و غیر دولتی یا تجارت به‌دست می‌آورند، ناگزیرند از مردان خانواده اجازه بگیرند. خریدن موتر و راننده‌گی‌اش کار سخت‌تر به نظر می‌رسد. خیلی چیزها در تغییر و تحول‌ سال‌های اخیر دگرگون شده، اما آنچه که تغییر نکرده باورهای غلط جامعه نسبت به زنان است. به همین دلیل است که راننده‌گی زنان هنوز به عنوان یک پدیده اجتماعی نو و قابل توجه مطرح است. ولی اندک تغییری که در این مورد دیده می‌شود، عدم ممانعت قانونی و تغییر برخورد پولیس با راننده‌گان زن است. اگر از تجربه‌ی شخصی خود در شهر کابل سخن بگویم، زنان راننده در میان یگانه قشری که مورد احترام قرار می‌گیرند پولیس ملی است. برخورد و احترام پولیس به زنان ویژه و استثنایی است. ولی عام مردم چنین نیست.

مفهومی به نام غیرت در جامعه‌ی ما همگانی است. اغلب مردان برای حفظ حاکمیت چارچوب‌های فکری‌شان بر زنده‌گی واقعی زنان، از کلمه‌ای به نام غیرت کار می‌گیرند. عادی‌ترین توجیه و استدلال غیرت در افغانستان این است که مردان با استفاده از این احساس‌شان در قبال زنان، خود را در نقاب محافظ و مدافع زنان حس می‌کنند. اما جالب این است که روزانه زنان بی‌شماری در موترهای شهری مورد خشونت و آزار و اذیت کلامی و فزیکی مثل لمس بدنی از سوی مردان مسافران و راننده‌گان موترهای شهری قرار می‌گیرند. زنان همواره در موترهای شهری مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند، اما در این‌جا غیرتی نیست که برای مصونیت زنان به کار برود.

همواره یا یک پرسش جدی درگیرم؛ این‌که چرا مردان تا به دندان مسلح به «غیرت» در برابر خشونتی که روزانه اعضای خانواده‌شان تجربه می‌کنند خاموش استند ولی رضایت ندارند زنان و دختران مستقلانه راننده‌گی کنند؟ راننده‌گی برای زنان یک گام در راستای مصونیت زنان در سطح شهر است. من با اعتماد به‌نفس بالاتر راننده‌گی می‌کنم. چون به مهارت‌های راننده‌گی‌ام مطمئن هستم. حق راننده‌گی زنان و دختران‌تان را سلب نکنید تا هم از زیر بار بخشی از خشونت‌های جاری در سطح شهر رهایی یابند و هم به‌خاطر رسیدن به این حق‌شان اعتماد به نفس شان افزایش یابد.

همچنان بخوانید

حقوق زنان

در سال گذشته چه بلاهایی بر سر حقوق زنان آمد؟

20 حوت 1401
فرمان‌های طالبان

فرمان‌های طالبان

16 حوت 1401
موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: حقوق اساسی زنان
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد
هزار و یک شب

 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد

27 حوت 1401

خاله‌ی صدیقه زمانی‌که متوجه شد میان صدیقه و شریف تفاوت‌های فکری وجود دارد و شریف اندکی از صدیقه ناراضی است، از این فرصت استفاده‌ کرد تا آن‌ها را از هم دور بسازد و این پیوند...

بیشتر بخوانید
فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود
هزار و یک شب

فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود

23 حوت 1401

یاسمن را به ظاهر دادند و در بدلش خواهر ظاهر را به برادر یاسمن گرفتند. هرچند یاسمن از بودن و ازدواج با ظاهر خوشحال بود، اما ظاهر از این ازدواج راضی نبود و یاسمن را نمی‌خواست. او...

بیشتر بخوانید
ازدواج اجباری در بدل قرض پدر
گزارش

پدرم مرا در بدل قرضش به شوهر داد

25 حوت 1401

پدرم بی‌کار بود، مدت‌ها می‌شد که کار نمی‌کرد و درآمدی نداشت. نه نفر در خانه نان‌خور بودیم و فقط پدرم نان‌آور بود. ما چهار خواهر و چهار برادر بودیم که با پدر و مادرم یک‌جا ده نفر...

بیشتر بخوانید
نامادری
هزار و یک شب

نامادری

2 حوت 1401

مادرم که فوت شد، پدرم ازدواج مجدد کرد. زندگی ما از این رو به آن رو شد. نامادری‌ام تا که اولاد‌دار نشده بود با ما خوب رویه می‌کرد. اولاددار که شد رویه‌اش تغییر کرد.

بیشتر بخوانید
ازدواج زیر سن
هزار و یک شب

در چهار سالگی مرا به شوهر دادند

15 حوت 1401

نمی‌دانستم که شوهر دارم. اولین بار پدرم برایم گفت که وقتی چهار ساله بودم او مرا به شوهر داده و به نام پسر کاکایم کرده است.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00