خانهداری چیست؟
به گفتهی سیمون دوبووار «هیچ زنی زن به دنیا نمیآید، بلکه زن میشود.» خانهداری هم یک امر ذاتی و شغل طبیعی زن نیست. عامل غریزی خاصی وجود ندارد که زن را در نگهداری خانه ملزم سازد، بلکه رفتارهایی عامل این کار شده است که باعث میشود مرد در مقام برتری دست یازد. یعنی فرهنگ خانوادهگی جوامع انسانی از یک جایی به بعد در خدمت مردسالاری درآمد و هر رفتاری که بتواند زن را در مقام کهتر و فرمانبردار تنزل دهد به یک اصل مبدل شد. پذیرش مسؤولیتها و کار منزل و بچهداری که در مجموع به نام «خانهداری» یاد میشود یکی از این امور بود. حالا خانهداری یک شغل نه، که یک مکلفیت ذاتی زنان شمرده میشود.
«آیندهی ازدواج» نام کتابیست که جسی برنارد، جامعهشناس و فمینیست آمریکایی در سال 1982 میلادی نوشته است. جسی برنارد در این کتاب در مورد خانهداری و زنان مینویسد: «زن خانهدار، هیچکس نیست و خانهداری کار بیپایان است که سرانجام به نابودی ذهن میانجامد… زن را از تمرکز بر روی کار مفید بازمیدارد، همزمان که به تحمیق و کسلکردن او دامن میزند. خانهداری، زنان را بیمار میکند.»
گویا فمینیستها بیرون آمدن از خانه را یکی از مهمترین راهکارهای تغییر رفتارها با زنان میپنداشتند. سیمون دوبوووآر نیز در کتاب «جنس دوم» بر اهمیت بیرون آمدن زنان از خانه و جدایی از نقش خانهداری تأکید کرده است.
به گفتهی او، «کمتر شغلی وجود دارد که بهاندازهی کار زن خانهدار به شکنجهی سیزیف نزدیک باشد؛ زن خانهدار هر روز باید ظرفها را بشوید، اثاث را گردگیری کند، لباسهایی را که روز بعد دوباره کثیف، خاکگرفته و پاره میشوند، رفو کند. زن خانهدار هیچکاری نمیکند: کارهای یک شبانه روز را هر روز تکرار میکند، شاید یعنی زمان حال را ادامه میدهد؛ در او هیچ اثری از احساس توانمندی مستقل/عاملیت وجود ندارد، بلکه تنها احساس مبارزهی بیوقفه با بدی را دارد. این نبردیست که هر روز تجدید میشود. شستن، اتو کردن، جارو کردن، ردیابی کرکهای قوز کرده در تاریکی کمدها. این رفتار زنان در عین حال که متوقف کردن مرگ است، انکار زندهگی نیز به شمار میرود. هدفهای فوری زن خانهدار، وسیلهاند نه هدفهای واقعی… میتوان دریافت که زن خانهدار برای آنکه دل به کار بدهد، میکوشد فردیت خود را درگیر آن کند و به نتیجههای بهدست آمده، ارزش مطلق ببخشد. زن خانهدار آیینها و خرافههای خاص خود را دارد، علاقهمند است به شیوهی خود میز را بچیند، سالون را مرتب کند، غذا بپزد. زن خانهدار فقط خود را قانع میکند که اگر کس دیگری بهجای او باشد، در تهیهی کباب یا برقانداختن، بهاندازهی او موفق نخواهد شد.» این مشکل تاریخی و فراگیر زنان جهان است. زنان افغانستان نه تنها که از این قاعده مستثنا نیستند بلکه به دلایل خاصی بیش از دیگران درگیر خانهداری استند.
چرا خانهداری به زنان تعلق گرفت؟
سکینه سخی، در کابل مدافع حقوق زنان است. او که در دفتر خدمات حقوقیاش به صدها نوع چالش و دعوای زنان آشنا شده، به هفتهنامه نیمرخ میگوید زنان از جایی تبدیل به خانهدار محض شدند که ما نقشهای کاری و خانهداری را براساس تفکیک جنسیت تعریف کردیم؛ اینکه زن چه کاری را بکند و مرد کدام مسؤولیت را داشته باشد.
خانم سخی میگوید در همین هنگام بود که ما(انسانها) نقش زن را انجام امور منزل تعیین کردیم. این یک تعریف عرفی است. فرهنگ، جغرافیا و شرایط زمان این نقش را برای زنان تعریف کرده است. اینکه زنان در خانه بمانند، لباس بشویند، غذا بپزند، بچهداری کنند و به نیازهای مرد رسیدهگی کنند. بدش اینجاست که این نقش را ما(زنان) قبول کردیم. در ضمن، شریعت نیز در این تعیین نقشها رول مهمی داشته است. شریعت و دستورهای دین(اسلام) نقش زن را کارهای درون منزل تعریف کرده است. این تفکیک هیچ مبنای درست علمی ندارد. بهترین آشپزهای دنیا مرداناند، بهترین کارگران خانه که محیط خانه را دیکور و دیزاین میکنند مردان استند، بهترین لباسها را مردان تولید و به بهترین شکل اتو میکنند. چون برای آنان تعریف شده که اگر این کار را درست انجام دهی معاش خوبی دریافت میکنی و این میشود کار بیرونی؛ اما در مقابل، وقتی زنان همین کارها را در خانه هر روز به بهترین وجه انجام میدهند هیچ معاش و امتیازی دریافت نمیکنند. در همان شریعتی که نقش زنان را انجام امور منزل تعریف کرده نیز از این بابت امتیازی برای زنان در نظر گرفته است. اما در عمل هیچ زنی به خاطر خانهداری پولی دریافت نمیکند. آنچه به زنان میرسد خوراک و پوشاک است تا نیرو و امکانات ادامهی کار خانهداری را داشته باشند.

عرفی که در افغانستان حاکم است، از کودکی پسر را وادار به امور منزل نمیکند، اما دختران به گونه هدفمند و گاهی ناخودآگاه آموزش میبینند که ظرف بشویند، خانه را صافی کند و از کودکان خانه نگهداری کنند.
شما تصور کنید، زمانی که مهمانی میشود چه کسی ظرفها را میشوید؟ زمانی که وسایل برقی خراب شود چه کسی باید تعمیر کند یا به تعمیرگاه ببرد؟
در این مورد، خانم سکینه سخی میگوید حتا در کتابهای دورهی مکتب نوشتهاند: «لیلا خانه را جارو میکند و احمد با توپ بازی میکند.» وقتی یک کودک دختر در مکتب آموزش ببیند که کارهای خانه وظیفهی اوست و یک پسر آموزش ببیند که او در کارهای خانه مسؤولیتی ندارد، بدون شک در بزرگی نیز همین نقشها را اجرا میکنند. طوری که این روزها میبینیم بسیاری از مردان که در ظاهر امر به برابری جنسیتی باورمند شدهاند، اما در عمل وقتی از سر کار به خانه بر میگردد نمیتواند بپذیرد که در کارهای خانه و بچهداری سهیم شود.
سکینه میگوید زنان خود در شکلگیری و تداوم این فرهنگ مقصراند. «ما زنان وقتی از بیرون به خانه میرویم، حتا اگر مرد از قبل در خانه بوده یا بیکار باشد، بازهم قبل از همه از شوهر میپرسیم که چای میخوری؟ بدون اینکه فکر کنیم او نیز در قبال ما مسؤولیتی دارد و حداقل چای و عصرانه را او آماده کند. ما خودمان نقش چندگانه را پذیرفتیم. این که چرا پذیرفتیم پیشتر بحث شد که عوامل محیطی، زمان و شرایط، عرف و فرهنگ اجتماعی نقش داشته است.»
پس چرا این وضعیت تداوم یابد؟ زنان از چه میهراسند که نمیخواهند بر مردان نیز نقش چندگانه را تحمیل کنند و یا هردو در خانه و بیرون باهم برابر و عادلانه نقش اجرا کنند؟
این مدافع حقوق زن با توجه به تجربههایش در افغانستان میگوید: از یکسو ما(زنان امروزی) به خاطر تداوم بخشیدن این فرهنگ در قبال نسل آیندهی زنان مقصر استیم. ما هنوز در پسکوچههای تفکر زنستیزانهی گذشته زندهگی میکنیم. ما هنوز نمیخواهیم به پسران خود نقشهای درون خانه را بدهیم. ما هنوز فکر میکنیم که از یک گل بهار نمیشود، در حالی که هر زنی باید در درون خانهی خودش این تغییر را به وجود بیاورد. ما میهراسیم که اگر شوهر یا بچه مان را به کارهای خانه واداریم و یا ذهنیت آنان تغییر کند و خودشان در خانهداری نقش بگیرند، دیگران چه خواهند گفت و جامعه چه قضاوتی خواهد کرد.
زنان خانهدار در افغانستان چه میکنند؟
خانهداری در افغانستان چند کار عمده را در بر میگیرد: شستورفت و پختوپز خانه و بچهداری. نه تنها این، در روستاهای افغانستان زنان کارهای زراعت و مالداری را نیز انجام میدهند. در افغانستان کمتر مرد را خواهید دید که روزمره بچهداری کند یا مصروف پختوپز و یا شستورفت خانه باشد. شاید در مواقع اضطراری با منت به این امور بپردازند، چون به گفتهی نازیه این کارها را مکلفیت و وظیفهی اصلی زنان میدانند.
کار بیرون از خانه؛ حق یا امتیاز؟
نازیه محمدی، بانوی جوانیست که حدود سه سال پیش ازدواج کرده است. او و همسرش امین آرمان اکنون یک پسر دو ساله دارند. نازیه در کابل در اداره یک موسسه کار میکند. او در مورد شغل بیرونی و خانهداری زنان به هفتهنامه نیمرخ گفت: «در بحث اشتغال، زنان افغانستان با دو معضل مواجهاند. نخست اینکه مسؤولیت خانهداری کامل به دوش زنان افتاده و خودشان از رشد بازماندهاند، البته که جامعه نیز از پوتانسیل وجودی آنان محروم مانده؛ دودیگر نقش زنان شاغل چندگانه شده است.»
به گفتهی او، رفتن در کار بیرون از خانه را خود زنان میکنند، اما خانهداری مکلفیتیست که از قبل برای شان تعریف و تعیین شده است.

نازیه در مورد عملکرد زنان برای تقسیم عادلانهی کارهای بیرون و خانه میان زن و شوهر یا مردان و زنان خانه در افغانستان میگوید: «زنان در این حصه موفق نشدند تا به شوهر و اعضای خانواده بفهمانند که رفتن در اداره از سر شوق نیست بلکه بیشتر به خاطر مسؤولیتپذیری و همکاری در تأمین معیشت خانواده صورت میگیرد؛ پس بچهداری و خانهداری نباید مثل گذشته مطلق به دوش زنان بماند.»
نازیه میگوید «من و همسرم(امین) هردو همزمان هم شاغل استیم و هم خانهدار. من به عنوان یک زن در بیرون از خانه فقط برای دست یافتن به استقلال مالی کار نمیکنم، چون پس از تشکیل زندهگی مشترک هرآنچه عاید میکنیم صرف خانه و برای آیندهی فرزند مان است، بلکه ما به خاطر مسؤولیتپذیری در تأمین معیشت خانواده و رشد فردی به ادارههای کار میرویم و کارآفرینی میکنیم.»
کار بیرون از خانه که اکثر دستمزد نقدی دارد، هم در سطح کوچک مثل خانواده و هم در سطح کلان یک جامعه و یک دولت میتواند برای هر فردی به ویژه زنان موثر باشد. میزان درآمد اقتصادی همانگونه که تعیین کنندهی کیفیت زندهگی افراد است، میزان صلاحیت فرد در خانه و جامعه را نیز تعیین میکند. زنانی که به استقلال مالی دست یافتهاند و به آگاهی لازم رسیدهاند کمتر متحمل خشونت و محدودیت میشوند. مردانی که همسر(زن) شان به استقلال مالی دست یافتهاند نیز میپذیرند که به حقوق و آزادیهای زن احترام بگذارند. چون زنی که توانمندی پیش بردن زندهگی مستقلانه(خارج از چارچوب خانواده) را دارد هرگز محدودیت و خشونت را تحمل نمیکند؛ قدرت اعتراض و جسارت گسست از رابطهها را هم دارد. اما در افغانستان تاحدودی این اصل عملی نشده است.
انبوهسازی چند نقش بر زنان؛ همهجا کار
امین آرمان که توانسته ساختارهای عرفی در مورد نقش زن و مرد در خانه را بشکند، مبارزهی زنان برای رفتن در بیرون از خانه را کافی نمیداند و میگوید این مبارزه به انبوهسازی چند نقش بر زنان منجر شده است. او در گفتوگو با هفتهنامه نیمرخ گفت: «زنان افغانستان در مبارزهیشان برای دریافت حق کار از یک مسأله غافل ماندند؛ وقتی زنان برای حق کار در بیرون از خانه مبارزه میکنند تنها برای بیرون برآمدن مبارزه نکنند، بلکه برای چگونهگی ماندن در خانه نیز مبارزه کنند. چون زنان در جامعهی ما در طول تاریخ یک طبقه پایینتر از مردان قرار داشتند و وضعیت اجتماعی-فرهنگی برایشان مساعد نبوده، جهت خروج از این وضعیت تلاش کردند از خانه برآیند. زنان کار کردن در بیرون را با آنکه حقشان بوده یک امتیاز رویایی فکر میکردند. به همین خاطر است که اگر تعدادی از زنان حق کار در بیرون را به دست آوردند بازهم مردان هنوز نپذیرفته که در خانه برابر باشند.»

همین عدم پذیرش برابری از سوی مردان است که حتا اگر یک مرد در خانه و بیکار هم باشد در کارهای خانه هیچ سهم نمیگیرد و یا کمتر سهم میگیرد. وقتی زن از کار اداری یا کارهای شاقهی بیرونی به خانه برمیگردد با خرواری از ظرفهای نشسته، لباسهای کثیف و بچهی گرسنه مواجه میشود.
سکینه سخی در این مورد گفت: درست است که زنان این توانایی را دارند اما «همهجا کار» سخت است. شما به وفور زنانی را میبینید که در اداره یک رییس یا مأمور موفق است و در خانه هم کل امور خانهداری را انجام میدهد. زنان این کارها را بنابر توانایی و تحملی که دارند انجام میدهند، اما این رویه ناعادلانه است. چون اگر یک مرد در بیرون رییس باشد در خانه هم ادای ریاست را درمیآورد. ولی ضرور است که دید ما نسبت به کار زنان در خانه تغییر کند. باید نقش خانهداری از نو تعریف شود و ما از آن چوکات عرفی گذشته که زنان بیسواد پذیرفته بودند بیرون شویم.
بچهداری و مردان خانهدار
خانهداری یک شغل مهمتر از کار بیرونی است. بچهداری یکی از دشوارترین و مهمترین کارهای خانهداری است که مکلفیت طبیعی زنان شمرده میشود. زنان در افغانستان هیچ امتیاز مادی و معنوی از این جهت دریافت نمیکنند. امین آرمان تا یک هفته پیش که دو سالهگی ماهان(پسرش) را جشن گرفتند، حدود پانزده ماه در خانه نشسته بچهداری کرده است. او میگوید «هیچگاه خود را در مقابل مادر ماهان(نازیه) قرار نمیدهم که چقدر در پرورش بچه سهم گرفتم. چون رنج و سختیهایی که یک زن از زمان آبستن تا تولد و در جریان پرورش بچه متحمل میشود با نان آوردن از نانوایی یا شستن ظرف و لباس جبران نمیشود. اما در مدت پانزده ماه که نازیه در بیرون کار میکرد و مصروف درسهای خودش بود، حدود هفتاد درصد کارهای پرورش بچه از شستورفت و خوردوخُفت ماهان را به دوش داشتم ولی نازیه دردها و بیخوابیهایی کشیده که نمیشود نقش خودم را با او قیاس کنم. با آنهم تلاش ما این است که مسؤولیتهای خانهداری را به گونهی عادلانه انجام دهیم. بیش از یک سال چه زمانی که نازیه در ادارهی کار بوده و چه زمانی که در خانه بوده، من پمپر ماهان را بدل کردم، کوکورش را شستم و برایش شیر دادم، خواباندم و بغلش کردم. در شهرهای افغانستان بسیار اندک مردانی را خواهید دید که شبیه من بچه را بدون مادرش بغل گرفته بیرون برود.»

انتخاب خانهداری؛ «زن خانهدار» شدن
وحیده، زنیست که شانزده سال عمرش را صرف آموزش کرد و مصروف کار در یک اداره شد. برای او شاغل بودن و داشتن استقلال مالی حس خوبی داشت چون در تصمیمگیری و صلاحیتداری خانه سهیم شده بود. اما وحیده ازدواج کرد و اکنون یک فرزند دارد. پس از ازدواج به آموزش دورههای بالاتر تحصیلی وقت نگذاشت و سر کار هم نرفت. او اکنون ترجیح میدهد در خانه بماند.
وحیده در گفتوگو با هفتهنامه نیمرخ گفت: «ببین، من دوست دارم وقتم را با فرزندم بگذرانم. روزانه بروم باشگاه زنانه. وقتی دلم هوای بیرون کرد، با دخترم بروم شهر بازی، کتاب بخوانم. نسبت به کاری که صبح میروی و شب میآیی خانه و اولاد از راه خود میرود، ترجیح میدهم در خانه بمانم.»
در ظاهر امر این انتخاب آگاهانه بوده، اما شرایط کاری و زمان در این انتخاب نقش داشته است. او میگوید: «در صورتی که معاش خوبی داشته باشم که پول آن آیندهام را تحت تأثیر قرار دهد، ترجیح میدهم کار کنم.»
سکینه سخی میگوید این رویکرد زنان هم اشکال دارد. اگر یک زن کار بیرونیاش را از دست دهد با خیال راحت میگوید: «از جنجال سر کار آمدن راحت شدم. مهم نیست که بیکار شدم. میتوانم پس از این بیشتر در خانه بمانم و بچهداری کنم یا بهتر آشپزی کنم. اما یک مرد هرگز چنین تصور نمیکند. بیکار شدن از بیرون برای مرد ننگ است و مردان همیشه نگراناند که مبادا کار بیرونی را از دست دهند ولی زنان کمتر دنبال کار بیرون از خانه میگردند. این رویکرد زنان خوب نیست زیرا به بقای نقش خانهداری به عنوان شغل ذاتی زنان کمک میکند.»
هراس دختران از خانهداری
مریم مقدس، پزشک است. او روزها در یک مرکز صحی کار میکند و بقیه وقتش را مصروف آموزش زبان و کارهای خانه است. مریم پابهپای دیگر اعضای خانوادهاش خانهداری میکند. او به هفتهنامه نیمرخ گفت: «برای پیشبرد زندهگی نیاز نیست نقشها را به گونهای تعریف کنیم که چه کسی در خانه بماند و چه کسی در بیرون کار کند. اما بنابر عرفی که در میان خانوادههای افغانستانی مروج است، بیشتر زنان پس از ازدواج شغلشان را از دست میدهند و تبدیل به زن خانهدار میشوند. این هراس در دختران جوان نیز وجود دارد که مبادا پس از ازدواج تبدیل به یک زن خانهدار شود و دیگر فرصتها را از دست بدهند.»

اما مریم خودش را از این قاعده مستثنا میکند. او میگوید: «در زندهگی متأهلی این احتمال وجود دارد که در مواقعی ما میان دو انتخاب سخت گیر کنیم؛ یعنی شغل بیرون و کارهای خانه. اما مدیریت این اوضاع وابسته به توانمندی خود زنان است. ما باید کار بیرون را از کار خانه تفکیک کنیم یعنی نه بهخاطر خانهداری شغل مان را رها کنیم و نه برای کار بیرون که درآمد نقدی دارد، از انجام امور خانه باز بمانیم. من به خود باورمندم که پس از ازدواج هردو را همزمان مدیریت خواهم کرد و کسی نیز قدرت اعمال محدودیت بر من را نخواهد داشت.»
الگوی برابری؛ تقسیم نقشها به صورت عادلانه
به باور آرمان، برابری انسانی میتواند راهگشا باشد. تقسیم کارها میان زنان و مردان به گونهی منصفانه باشد و بر سر مسایل کاری داخل و بیرون از خانه تفاهم داشته باشند.
در همین حال، نازیه در مورد کلیت فرهنگ جامعه سخن نگفت چون روش و امکانات زندهگی هر خانوادهای متفاوت است. اما در مورد زندهگی خودش با آرمان گفت: «من هم در بیرون از خانه در یک اداره کار میکنم و هم در داخل خانه مسؤولیتهایی را به دوش دارم. با آنکه امین نیز در بیرون شغل دیگری دارد ولی در خانه کارهایی را انجام میدهد که جامعه مختص برای من تعریف کرده بود. من به عنوان زن شاغل در خانه زیاد کار ندارم، چون امین بخش زیادی از کارهای خانه را انجام میدهد. با آنکه کارهای ما تقسیم شده نیست ولی امین ضمن بچهداری، کارهایی مثل شستن لباس و پختن غذا و گرم کردن بخاری در زمستان را نیز به عهده میگیرد.»
نازیه میگوید اگر با چنین تفاهمی به پیش برویم نقش زنان شاغل و متأهل هرگز دوگانه نمیشود: «نقش من دوگانه نشده؛ زیرا در خانهی ما درک متقابل و نگاه انسانی وجود دارد. این دیدگاه وجود ندارد که زن باید خانهداری کند، و این نگاه هم وجود ندارد که چون زن در بیرون کار میکند پس کل کار خانهداری به دوش مرد بیفتد.»
ولی سکینه سخی در مورد ریشههای تفکیک نقشها براساس جنسیت میگوید: مسأله تنها این نیست که نقشهای خانهداری و کار بیرون عادلانه تقسیم شود، حتا اگر مرد باورمند به برابری پیدا شود و امور خانهداری را نیز بپذیرد، وقتی زن در بیرون از خانه میرود در محل کار دچار تبعیض است. حتا در جوامع زن سالار و باورمند به برابری جنسیتی نیز این یک معضل است که معاش زن نسبت به مرد کمتر در نظر گرفته میشود. چرا؟ چون هنوز فکر میکنند زنان مسؤول تأمین خرج خانه نیستند پس معاشی را در نظر بگیریم که بشود با آن دست خرج روزمرهاش را تأمین و یا پسانداز کند. درحالیکه زنان به آن پول نیاز دارند تا خرج خانوادهشان را بپردازد و به برنامههای بلندمدتشان برسند.»
فرهنگسازی؛ خودآگاهی و آموزشدهی از طریق معارف
فکر برابری طلبی و باورمندی به برابری انسانی از کجا بیاید تا نقشهای کاری، مکلفیتهای خانوادهگی و مسؤولیتهای اجتماعی براساس جنسیت تفکیک نشود؟
امین آرمان که توانسته تقسیمبندی نقشها در خانه و بیرون براساس تفکیک جنسیت را زیرپا کند، باورمند است که این برابرخواهی از آگاهی و از درک مسؤولیت میآید: «تا زمانی که فرد مسؤولیت خود در جامعه و خانواده را نشناسد، نمیتواند به این باورمندی دست یابد. شما فکر میکنید به عنوان مرد “جنسیت برتر” استید یا با خانمها برابرید؟ درک این مسأله بسیار ساده است. سنتها و فرهنگ حاکم در جامعه تفاوتهای جنسیتی را به بار آورده و اگر در جایی این فرهنگ و اجتماع به زنان ظلم کرده، من به عنوان یک انسان نباید این ظلم را اعمال کنم! در جامعهی ما به ویژه زوجهای جوان که اکثر زن و مرد شاغل استند پیش از ازدواج بیشتر روی خود عشق تمرکز دارند. اما بعضی چیزها را تجربه ثابت میکند. اگر همهچیز در ابتدا آگاهانه انتخاب شود و جوانان پیش از ازدواج به مسؤولیتهای اجتماعی، خانوادهگی و فرهنگی ازدواج فکر کنند، روی مکلفیتهای پس از ازدواج هم گپ میزنند. باید مشخص کنند که در انجام امور خانه و همکاری برای رشد همدیگر کار کنند؛ نه اینکه پس از ازدواج بار سنگین و مکلفیتها روی دوش یک طرف بیفتد.»
سکینه سخی نیز باورمند است که این تغییر باید فرهنگسازی شود: «رسانههایی مثل شما(نیمرخ) به این مسایل بپردازند. دولت باید در نصاب آموزشی این تفکیک نقشها براساس جنسیت را تغییر دهد و کودکان را باورمند به برابری انسانی باربیاورد.»
واقعا یک موضوع عالی را مطرح کردید . معارف باید از روی کتاب های درسی موضوع تفکیک جنسیتی را دور کند . چنانچه یک درس بود در کتاب دری ما که رازق ارد اورد و مادرش خمیر کرد نشان دهنده نقش زن در خانه و از مرد در بیرونمیتواند باشد . .