نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

آیا اتکا به جامعه جهانی نگرانی‌های زنان را کاهش می‌دهد؟

  • حسین احمدی
  • 6 دلو 1399
نگرانی زنان افغان از صلح

زمانی که قرار شد گروه طالبان از مجرای صلح وارد قدرت و سیاست کشور شود، بیش از هر قوم و قشری، زنان افغانستان نگران شدند. این نگرانی به‌جا است. چون گروه طالبان با پیشینه‌ی زن‌ستیزی‌اش ثابت کرده است که در صورت داشتن قدرت، محدودیت‌هایی را بر همه شهروندان به ویژه بر زنان اعمال خواهد کرد. زنان برای رفع این نگرانی در نخستین وهله به دادخواهی پرداختند. روند دادخواهی زنان برای حفاظت از حقوق‌شان در روند صلح، در ابتدا متمرکز به پایتخت کشور بود. زنان اعتراض‌های خیابانی به راه انداختند و به گفت‌وگوهای سیاسی پرداختند. دادخواهی‌های زنان در این دوره دو رویکرد مشخص و خیلی واضح داشت. یکی بیان بیزاری از جنگ و استقبال از روند صلح بود. دودیگر حفاظت از حقوق زنان در روند صلح. پیام‌های زنان در این موارد آشکارا بیان می‌شد.

در اثر گسترش برنامه‌های دادخواهی و سمپوزیم‌های آگاهی‌دهی از صلح، نگرانی‌ها از سلب مجدد حقوق زنان، امکان‌های حفاظت از حقوق زنان و دیگر مسایل مرتبط بود که کم‌کم «حقوق زنان» به یک مسأله‌ی اساسی و سیاسی مبدل شد. ارچند شک و تردیدهایی وجود دارد که هنوزهم حقوق زنان به عنوان یک اصل برای دولت افغانستان مطرح نیست. اما دولت، حقوق زنان را به یک مسأله در روند صلح تبدیل کرده است.

این‌که دولت افغانستان از حقوق زنان به عنوان یک ابزار سیاسی جهت جلب حمایت شهروندان سود می‌جوید و یا به راستی دل‌بسته‌ی حفظ حقوق زنان است، هم یک بحث جدی به نظر می‌رسد. اما همین فرصت باعث شد که زنان بیش‌تر به اهمیت پروسه‌های کلان ملی فکر کنند. نفس تفکر بر اهمیت چنین پروسه‌ها راه را باز می‌کند تا زنان برای سهیم شدن در رویدادهای جامعه تلاش کنند.

این بحث نیز جدی‌ست که پروسه‌‎های کلان مثل صلح و انتخابات در افغانستان بیش‌تر به پروژه‌ می‌ماند و در یک مقطع خاصی به صورت کارگردانی شده انجام می‌شود. اما همان‌گونه که انتخابات یک فرصت بود تا قشرهای فرودست و محروم برای دست یافتن به حقوق‌شان از مجرای یک روند دموکراتیک تلاش کنند، صلح نیز یک فرصت است تا گروه‌های خشونت‌دیده‌ی جامعه نظر و نگرانی‌های‌شان را بیان کنند.

زنان به عنوان بزرگ‌ترین گروه اجتماعی خشونت‌دیده و محروم در افغانستان، در جریان روند صلح بیش‌ترین برنامه‌های دادخواهی را برگزار کردند. نشست بزرگی با عنوان «لویه جرگه زنان و صلح» پارسال در کابل برگزار شد. یک سلسله برنامه‌های تحقیقی برای ابراز خواست‌ها و نگرانی‌های زنان در روند صلح از سوی انستیتوت‌های حقوق بشری، نهادهای حامی زنان و نهادهای مرتبط به صلح انجام شد. کمپاین‌های سراسری برای «حمایت از صلح» و «حفاظت از حقوق زنان در روند صلح» در اکثریت مطلق ولایت‌های کشور به راه افتاد. هشتگ‌های مختلف در شبکه‌های اجتماعی راه‌اندازی شد تا زنان را از سراسر کشور نسبت به روند صلح حساس نماید. این حساسیت نسبت به صلح دولت با گروه طالبان در ظاهر امر دو نتیجه داشت: یکی به بیداری زنان انجامید و زنان فهمیدند که تکرار تاریخ یک احتمال است که نباید نادیده گرفت، دودیگر زنان به عنوان نیروی انسانی غیر قابل ‌انکار در برابر طالبان ظهور کردند.

در سال 1375 خورشیدی، زمانی که طالبان تلاش داشتند شهر کابل را با بمب و نارنجک و راکت تسخیر کند و تحت قیمومیت خود درآورند، فکر نمی‌کردند نیرویی به نام «زنان» در برابر آنان مقاومت کند. اما امروز هزاران زن در ساختار اردوی ملی، پولیس ملی و امنیت ملی در برابر گروه طالبان می‌رزمند. در عرصه سیاست نیز زنانی حضور دارند که در نشست‌های بزرگ بین‌المللی مثل «کنفرانس بن-2001»، «نشست لندن-2014» و «کنفرانس جنیوا-2020» و… جهان را متوجه زنان افغانستان بسازند.

حالا بحث صلح است. قرار بود این روزها هیأت‌های مذاکره‌کننده‌ی دولت و گروه طالبان در دوحه، پایتخت قطر دور دوم گفت‌وگوهای‌شان را از سر بگیرند. از سوی دیگر با روی کار آمدن حکومت جدید در ایالات متحده امریکا، توافق‌نامه صلح این کشور با گروه طالبان نیز بازبینی خواهد شد. اما زنان شبیه هر گروه اجتماعی کشور نگران سرنوشت‌شان استند. با آن‌که زنان توانسته‌اند در داخل کشور و در سطح بین‌الملل برنامه‌های دادخواهی و گفتمان‌سازی حقوق زنان در روند صلح را راه‌اندازی کنند، بازهم چرا بیش‌تر نگران اند؟

نگرانی زنان این است که مبادا کرامت انسانی و حقوق اساسی‌شان نقض شود. در قوانین فعلی کشور با وجود خلاهای زیادی، اما حقوق اساسی زنان مانند حق آموزش، حق دسترسی به خدمات صحی، حق کار، برابری جنسیتی و حضور در عرصه سیاست و اقتصاد نافذ شده است. اما زمانی که گروه طالبان در متن جامعه ادغام شود و قومندان‌های‌شان به عنوان سیاست‌مدار در قدرت سهیم شوند، بدون شک امکان تشدید اختلاف بر سر حقوق زنان را خواهند داشت. از سویی هم طالبان اگر صلح کند، بخشی از قدرت را و تعدادی از کرسی‌های دولت را در اختیار خواهند گرفت. نگرانی زنان این است که آنان در اداره‌ی تحت رهبری‌شان چه خواهند کرد؟ این نگرانی زمانی بیش‌تر می‌شود که ضمانتی برای کنترل طالبان پس از صلح وجود ندارد. اعتماد به تعهد طالبان مبنی بر رعایت حقوق زنان یک امر ناممکن است. چون این گروه به اندازه‌ای با خشونت عجین شده است که حتا اگر رهبری طالبان به امری متعهد شود، جنگجویان و فرماندهان بی‌سواد این گروه قابل کنترل نیست. چنان که در اوایل تسخیر کابل برخی از رهبران طالبان اعلام کردند که امارت اسلامی با آموزش زنان مخالفتی ندارد، اما طی پنج سال حاکمیت رژیم این گروه بر 95 درصد خاک کشور، داشتن کتاب در خانه جرم بود.

بنابراین، در چنین موقعیتی که پروسه صلح به عنوان راهکار مناسب ختم جنگ و کشتار در کشور مطرح است و جامعه جهانی نیز از این روند حمایت می‌کند، زنان و گروه‌های محروم  و خشونت‌دیده‌ی کشور به نظارت و حمایت جامعه جهانی دل بسته‌اند. زنان نیز دل بسته‌اند به حمایت ناتو، به امریکا، به سازمان ملل، به شورای امنیت ملل متحد، به کمیسیون حقوق بشر ملل متحد و به سازمان‌های بین‌المللی فعال در افغانستان؛ تا شاید با درک «وضعیت افغانستان» زنان را تنها نگذارند. اما جهان دیگر ضامن بقای ارزش‌ها و دست‌آوردهایی نیست که ما نتیجه‌ی دو دهه مشق دموکراسی تعریف می‌کنیم. در جمع اعضای ناتو و کشورهای غربی که سربازان‌شان را به افغانستان آورده بودند، مردم امریکا بزرگ‌ترین قربانی تروریزم بودند که بیش از سه هزار نفر در رویداد یازدهم سپتامبر 2001 میلادی در نیویورک کشته شدند. اما امریکا پس از 19 سال جنگ با گروه طالبان که میزبان و پناه عاملان این رویداد(القاعده) بود، صلح کرد و تمام خشونت‌های جاری در افغانستان و قربانی‌های سربازان امریکایی را نادیده گرفت؛ شاید در حکومت ترامپ(رییس جمهور پیشین امریکا) صلح با طالبان را به نفع امریکا می‌دانست و شاید هم به نفع خودش در انتخابات ریاست جمهوری این کشور. اما این رویداد ثابت کرد که هر آن ممکن است جامعه جهانی به افغانستان پشت کند، هم‌چنان که در اوایل 1370 خورشیدی پشت کردند و مردم افغانستان جنگ‌های داخلی و سپس حاکمیت طالبان را تحمل کردند. تمام کشورها و نهادهای بین‌المللی سفارت‌های‌شان در کابل را بستند و رفتند بدون این‌که عذاب وجدانی متوجه جهان باشد.

اگرچند شرایط تغییر کرده و این بار تنها گذاشتن افغانستان ممکن است هزینه‌ی بزرگ‌تری متوجه جهان سازد، اما بازهم اتکا به جامعه جهانی نمی‌تواند ضامن صلح پایدار، زمینه‌ساز بقای دولت دموکراتیک و حافظ حقوق زنان باشد. تمرکز زنان افغانستان برای جلب حمایت جامعه جهانی از آن رو ممکن است موثر باشد که دولت افغانستان از لحاظ مالی متکی به جامعه جهانی است پس تأکید و فشار دولت‌های همکار بر حفاظت از حقوق زنان، سیاست‌گذاری‌های دولت را با خواست‌های زنان همگام سازد. اما تا چه زمانی ناتو، امریکا، سازمان ملل متحد و کشورهای اروپایی باشد تا حقوق و آزادی زنان محفوظ بماند؟ این کار نیاز به سیاست‌گذاری درست دولت و بسیج عمومی زنان و همه‌ی شهروندان در داخل کشور دارد. پس، اتکا به جامعه جهانی برای حفاظت از حقوق زنان نمی‌تواند ضامن بقا و گسترش قوانین حامی زنان باشد بلکه اگر گفت‌وگوهای کنونی به صلح منجر شود، این امکان وجود دارد که محدودیت‌ها بیش‌تر شود و یا وضعیت زنان شکننده‌تر شود.

همچنان بخوانید

محبوبه سراح

جایزه صلح نوبل؛ چرا زنان به نامزدی محبوبه سراج معترض‌اند؟

20 دلو 1401
مذاکره با طالبان

مذاکره با طالبان و خطر تکرار اشتباه‌های دوحه

24 جدی 1401
موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: صلحمذاکرات صلح
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
مادرم مرا فروخت
هزار و یک شب

مادرم مرا فروخت

10 حمل 1402

وقتی سیزده ساله شدم یک پیرمرد 72 ساله به خواستگاری‌ام آمد. مردم محل می‌گفتند که مرد پولداری است. مادرم چون شیفته‌ی پول و ثروت بود، با آنکه زندگی مان رو به بهبود شده بود، بازهم...

بیشتر بخوانید
پس از طلاق فهمیدم که زندگی فقط دعوا نیست
هزار و یک شب

پس از طلاق فهمیدم که زندگی فقط دعوا نیست

12 حمل 1402

پس از سه ماه جنجال و مشاجره راحله موفق شد که از عزیز جدا شود و آن رابطه‌ی پر از خشونت هفت ساله را با برگه‌ی طلاق به پایان برساند.

بیشتر بخوانید
تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد
هزار و یک شب

تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد

6 حمل 1402

یاسمن ۳۵ ساله است. زن قد کوتاه و لاغر اندام، با چشمان بادامی و رنگ گندمی که از فرط کار و فشار زندگی در دیار غربت دور چشمانش چین و چروک برداشته و قدش خمیده است.

بیشتر بخوانید
قربانی بد دادن؛ احساس می‌کنم سال‌هاست بر من تجاوز می‌شود
هزار و یک شب

قربانی بد دادن؛ احساس می‌کنم سال‌هاست بر من تجاوز می‌شود

11 حمل 1402

لیلا همانطور که روی سکو نشسته است و پشم‌ می‌ریسد، به غروب طلایی‌رنگ آفتاب تماشا می‌کند و آه بلندی می‌کشد. نخ پشم را دور سنگ‌ می‌پیچاند و چادرش را پیش‌ می‌کشد.

بیشتر بخوانید
هشت سال در نکاح متجاوز
هزار و یک شب

هشت سال در نکاح متجاوز

23 جدی 1401

آمنه، زن جوانی است که در 15 سالگی از مکتب محروم و متحمل کودک‌همسری شد، تا 19 سالگی‌اش یک دختر کرد و بخاطر سنگین‌کاری دو بار جنینش سقط شد.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00