نویسنده: Christine Ro
ترجمه: عبدالقدوس حافد
منبع: بیبیسی : https://www.bbc.com/worklife/article/20210108-why-do-we-still-distrust-women-leaders
با وجود حضور زنان در نقش های قدرتمند رهبری، هنوز تعداد چشمگیری از مردم در سراسر جهان به توان رهبری زنان باور ندارند. این بی باوری ها عمیق است و شاید تغییر دادن آنها دشوار باشد.
در تاریخ بیستم نوامبر2020، مایا ساندو مرحله مهم زندگی را تجربه کرد. او پس از پشت سر گذاشتن انتقادات و تاخت و تازهای جنسیتی از طرف رقبایش به عنوان اولین رئیس جمهور زن در مالودوا انتخاب شد. در همین ماه مردم امریکا کاملا هریس را به عنوان معاون رئیس جمهور انتخاب کردند. در بیست جنوری، او قدرتمندترین زن در تاریخ امریکا خواهد شد.
با وجود اینکه زنان به قدرت رسیده اند، یک فرهنگ مخرب عدم اعتماد در رهبری زنان وجود دارد. تحقیقات جدید نشان می دهد که بی اعتمادی به توان رهبری زنان حتی در کشورهایی مانند آلمان و هند وجود دارد که تجربه طولانی رهبری زنان را داشته اند.
در این کشورها: بسیاری از مردم به این باورند که زنان مسئولیت ها را به خوبی نمی توانند انجام دهند. رهبران زن باید در مقابل نظریات جنس گرایانه مبارزه می کردند، حتی در هنگامی که آنها به رده های بالا و موفقیت های بزرگ در سطح جهان نایل می شوند، مانند جسیندا آردرن در نیوزلند که در سطح جهان بخاطر رهبری شایسته اش در جریان همه گیری کرونا مورد ستایش قرار گرفت. بنابراین، همانطوری که رای دهندگان به زنان رای میدهند، چرا به آنان اعتماد نمیکنند که رهبری جامعه را به عهده بگیرند.
«آیا تغییر جامعه توسط زنان یک افسانه است»
یافته حیرتانگیز دیگر این بود که در سراسر جهان مردان جوان رهبری زنان را تایید نمیکردند این با توجه به آنکه نسلهای جوانتر اغلب پیشروتر از نسلهای پیرتر به نظر میرسند، حیرتانگز است. اما به طور کلی این دیدگاه مردانه راجع به کلیشه های رهبری منجر به سوگیری های جنیستی ناخودآگاهانه می شود. این حتی در صورتی صادق است که اشخاص به شمول جوانان خود را افراد پیشرو تلقی می کنند. اثر یوشیوکون اونو یک دانشمند سیاسی در دانشگاه واسیدای توکیو ردپای دیگری از این فاضل نسلی به دست می دهد. در ایالات متحده، امریکایی ها معمولا جضور زنان را در گانگرس اندک می دانند. به عنوان مثال در یک مطالعه به طور متوسط حضور زنان را 14 درصد دانستند. اما بخصوص موضع جوانان ابهامات بیشتری دارد و فاصله بین یافته های دقیق در بین جوانان و سالخوردگان در حال افزایش است. یک توضیح برای آنکه رای دهندگان مرد جوان فکر می کنند که زنان در سیاست حضور دارند به این دلیل ممکن است باشد که آنان در تجریه خود از مکاتب و دانشگاه ها حضور بیشتری زنان را شاهد بودند. این روزها بیشتری دانشجویان کالج ها را زنان تشکیل میدهند تامردان. به طور کلی، اگر شما به این میاندیشید که توازن جنیسیتی وجود دارد حداقل به این نیز باید فکر کنید که انتخاب رهبران زن مهم است. بنابراین باورهای غلط میتواند به سوگیری علیه زنان منجر شود. به طور کلی، وضعیت ممکن است که از نتایج این یافتهها وخیمتر باشد. محققان موسسه ریکوویک از پاسخگویان سوال کردند که «به نظر شما برای کدام یک از بخشهای ذیل رهبری زنان یا مردان مناسبتر است؟» اما دانشمندان علم سیاست در یافتند که اگر از مردان راجع به پیشداوری شان علیه زنان به طور مستقیم سوال شود، بسیاری از پاسخگویان پیشداوری خود را رد انکار میکند. این عمدتاً به دلیل عدم مقبولیت سوگیری به لحاظ اجتماعی است. اساساً دشوار است که مردم باوری را بپذیرند که به لحاظ اجتماعی قابل قبول نیست. عدم مطلوبیت سوگیری اجتماعی محققان و سروی کنندگان در نظر سنجیها را در بسیاری از زمینه ها که در آن ها مردم نمی توانند کاملاً صادقانه رفتار کنند به انحراف کشانده و نتیجه تحقیقات با ابهامات مواجه می شود.

در ایالات متحده، نخستین مبارزات انتخاباتی ریاستجمهوری هیلاری کلنتون در سال 2008 منجر به یافتههای جالب در علوم سیاسی راجع به مخالفت و موافقتهای آشکار نسبت به کاندیداتوری ریاست جمهوری زن شد. در یک مطالعه، بیش از یک چهارم پاسخگویان تحقیق هنگامی که این سوال در میان دیگر سوالها مطرح شده بود، اظهار داشتند که از تصور ریاستجمهوری یک زن ناراحت و خشمگین میشوند. این نوع پرسش نسبت به نظر سنجیهای متعارف تفاوت زیاد داشت. به نحو مشابهی، تحقیق سال 2019 نشان داد که زنان دو برابر بیشتر از حالت عادی نسبت به رهبری زنان واکنش منفی نشان دادند و در این زمینه هنگامیکه سوالات بیشتر غیر مستقیم پرسیده می شد،تقریبا فرق بین جمهوریخواهان و دموکراتها از بین میرفت.
سوگیرهای عمیق
یک باور رایج بین مردان و زنان این است که زنان برای رهبری بسیار ظریف و شکننده هستند. بر اساس گزارش مرکز ویلسون در مورد رهبری عمومی زنان در خاورمیانه و شمال افریقا تصور عمومی در مورد توانایی رهبری زنان میزان قدرت و توانایی آنها در طول کار است. بعضی افراد که خودشان فکر نمی کنند که آنها یک طیف از جامعه را ضعیف تر از طیف دیگر جامعه می دانند بلکه به این باور هستند که زنان ضعیف تر از مردان خلق شده اند، به این خاطر احتمال دارد که رهبران زن ضعیف تر باشند.
شاین نگوین 33 ساله ساکن لس آنجلس که وب سایتی را مدیریت می کند، می گوید: اگر من کاملا صادق باشم، من رهبری یک مرد را برای اداره وب سایتم به یک رهبر زن ترجیح می دهم. طبق گفته های آلیس ایگلی، روان شناس در دانشگاه نورث وسترن ایلینوی، این نوع باورها تعجب آور نیستند. تصور این است که زنان قاطع و مقتدر نیستند. بخاطر اینکه اینها ویژگی هایی هستند که بطوری سنتی به مردان داده شده است. یک آگاه علوم سیاسی می گوید که کاندیداهای زن با دشواری بیشتری روبرو می شوند که با چه راهکاری برای پیروزی در انتخابات حمایت بیشتر مردم را می توانند داشته باشند؛ زیرا انحراف از کلیشه های جنسیتی ممکن است برای زنان پیامدهای منفی داشته باشد.
در عینحال، همراهی با کلیشههای جنسیتی برای آنان نیز زیان بار است. بنابراین، برای سیاستمداران زن بسیار دشوار است که در تدوین استراتیژی خود نقطه اساسی را بیابد. این نابینی مضاعف همچنین نسبت به دیگر گروه های که ممکن است به دلیل موافقت یا مخالفت با سوگیریها مورد انتقاد قرار بگیرد، صادق است. در جوامع چند نژادی، زنان رنگین پوست اغلب به شیوه خاص مورد سوگیری قرار میگیرد. به عنوان مثال، کلیشه ذهنی علیه زنان سیاه پوست «چندیش آور» است و علیه زنان آسیایی «مطیع بودن» آنان است که برای رهبری مناسب دانسته نمیشود. در سازمان ها و بخصوص در موقعیتهای سیاسی خصلتهای زنان و اقلیت ها بیشتر مشهود است که وضعیت را بیشتر پیچیده میسازد و آنان را برای دیگران انگشت نما می گردانند که باید تلاش کنند خود را با انتظارات مسلط جامعه سازگار سازند.

ایگل می گوید: یک راه حل برای برابری جنسیتی این است که نه چهره زن و مرد، بلکه دیدگاه خود را نسبت به نقشهای رهبری تغییر دهیم.
او به تمرکز آردرن نخست وزیر نیوزیلند به منافع عمومی نیوزلندیها در خلال بیماری کوید 19 و اقتدار محکم مرکل در آن زمان اشاره میکند. اینان مردان قدرتمند نبودند که بر اقتصاد و مقاومت برای همکاری تمرکز کردند که یکی از کلیشههای نشان دهنده قدرت به شمار میروند.
اکشی شاولا، یک محقق مستقل در دهلی که خبرنامه رهبری زنان را رهبری کرده است، به این باور است که رسانهها و سازندگان فرهنگ عمومی نقش اساسی دارند. اگر پوشش و سخن گفتن درباره رهبری زنان قرار است تأثیر دوامدار داشته باشد، باید به طور دوامدار منظم و به شیوه انتقادی آن را مطرح کنیم.
در سطح پالیسیسازی، حمایت از سهمیهبندی جنسیتی و مراقبت از اطفال از جمله ابزار است که به وضوح میتواند مشارکت زنان را در نقشهای رهبری بهبود بخشد. محیط کاری افراد می تواند به عنوان مثال از طریق حمایت از شبکه نقشهای نمونه و ایجاد انعطاف پذیری در کار رهبران زن را کمک کند.

تغییر اذهان مردم دشوار، اما اساسی است در سطح فردی، کسب تجارب معین در زندگی ممکن است که برای مقابله با سوگیریهای جنسیتی کمک کند. اونو شرح میدهد که در چاپان مردان کهن سالتر ممکن است که علیه زنان همکار و شریک شان تبعیض بیشتری روا دارند که لازمه آن رهبران بیشتری زن می باشند. در ایالات متحده امریکا، مردان اولین فرزند شان دختر باشند احتمال بیشتری دارد که از کاندیداهای سیاسی زن حمایت کند. اونو می افزاید این چیزی است که برای خود من هم اتفاق افتاده است. من از هنگامیکه صاحب دختر شدم بیشتر علاقمند به حمایت از مسایل جنسیتی شدهام.
دخترم شش ساله است و من اینک نگران آیندهای او استم.