نام مینا کشورکمال با انقلاب گره خورده است. انقلابی علیه بنیادگرایی و اشغال. او زنی بود که تحصیلات دینی داشت ولی فمینیست شد و دموکراسی سکولار میخواست. از نظر کشورکمال تحقق دموکراسی و سکولاریسم برای برداشتن یوغ بنیادگرایی و اشغال از گردن جامعه یک امر الزامی پنداشته میشد. اما مینا فکر میکرد این آرمان زمانی به حقیقت میپیوندد که زنان انقلاب کنند.
حقیقت زندگی مینا این است. مینا کشورکمال، در سال 1333 خورشیدی در شهر کابل زاده شد. او دانشجوی دانشکدهی شرعیات دانشگاه کابل بود که پای نیروهای شوروی به افغانستان رسید. مینا از تحصیل دست کشید و در سال1355 خورشیدی/1977 میلادی اولین تشکل سیاسی مستقل زنان افغانستان را به نام جمعیت انقلابی زنان افغانستان یا Revolutionary Association of the Women of Afghanistan را با مخفف RAWA/راوا ایجاد کرد.

«حقوق زنان» و «دموکراسی سکولار» برجستهترین پیام و هدف این جمعیت را تشکیل میداد که این رویکرد، مینا و جمعیتش را هم با رژیم کمونیستی و هم با «مجاهدین» در مخالفت قرار داده بود.
مینا کشورکمال و همفکران او در سازمان راوا هرگونه بنیادگرایی مذهبی را مطرود میدانستند و توجه ویژهای به مسایل و مشکلات زنان داشتند.
بانو کشورکمال بر این عقیده بود که «زنان افغانستان مانند شیران خفتهای هستند که اگر بیدار شوند و به حرکت درآیند نقش عظیمی در انقلاب سیاسی و اجتماعی افغانستان ایفا خواهند کرد.»
او با همین رویکرد، پس از اشغال افغانستان توسط شوروی دست از تحصیل کشید و دانشگاه را به هدف بسیج زنان ترک کرد.
مینا توانست صدها زن را علیه سیاستهای زمامداران وقت و اشغال شوروی به خیابانهای شهر کابل بکشاند و علیه اشغال شوروی و سیاست حکومت افغانستان اعتراض کنند.
این اعتراض به یک جنبش تبدیل شد. جنبشی که در کلاسهای درسی مکاتب دخترانه رسوخ کرد و پای دختران نوجوان را نیز به خیابانهای اعتراض کشاند.
مجله «پیام زن» برای بازتاب نظریهها و پیامهای زنان افغانستان و جمعیت راوا آغاز به نشرات کرد و در بسیج زنان در خط فکری کشورکمال نقش موثری داشت. او مینوشت، شبنامه پخش میکرد و شعر میگفت.
در یکی از برجستهترین اشعارش در مورد بیداری زنان میگوید: من زنم که دیگر بیدار گشتهام / من راه خود را یافتهام و هرگز بر نمیگردم.
فعالیتهای مینا و راوا هر روز گسترده میشد و زنان را به پایدار نگه داشتن اعتراض تا تغییر سیستم و سیاست آن روز ترغیب میکرد.
چهار سال از تأسیس راوا گذشته بود که خانم کشورکمال در سال 1981 میلادی به عنوان نمایندهی جنبش مقاومت افغانستان و با دعوت حزب سوسیالیست فرانسه در نهمین کنگرهی آن حزب شرکت کرد.
مینا در این سفر به چندین دولت اروپایی سفر کرد و با رهبران سیاسی آن دولتها از وضعیت افغانستان به ویژه زنان کشور سخن گفت.
براساس اطلاعات پیام زن، خانم کشورکمال در این سفرش به اروپا در کنگره ولانس یا نهمین کنگره حزب سوسیالیست فرانسه پیام و حضورش در اروپا را جهانی ساخت.
آن روزها که هنوز شوروی در افغانستان حضور داشت، کشور کمال در کنگره ولانس هنگام سخنرانی دستش را به سوی بوریس پوناماریوف، سرپرست هیأت شوروی به نشانهی پیروزی تکان داد، این مقام سیاسی شوروی جلسه را ترک کرد و خبرش بازتاب جهانی یافت.

مینا که از بیست سالگی به فعالیتهای سیاسی دست زده بود، با کسی ازدواج کرد که در مخالفت با خط فکری او قرار داشت. دکتر فیض احمد قندهاری «سازمان رهایی افغانستان» را رهبری میکرد که یکی از شاخههای انشعابی جمعیت دموکراتیک نوین(شعلهی جاوید) بود.
مینا پس از مدتی در اثر تهدیدهایی که با فعالیتهای سیاسی برایش خلق شده بود به پاکستان مهاجر شد و در آنجا نیز قلبش برای زنان افغانستان میتپید. خانم کشورکمال برای زنان مهاجر افغانستانی در پاکستان یک شفاخانه، یک آموزشگاه پرستاری، یک کارگاه و دو مکتب ایجاد کرد.
در پانزدهم ماه دلو سال 1365 خورشیدی مینا کشورکمال در شهر کویته پاکستان توسط افراد سازمان «خاد» یا اداره خدمات امنیتی دولت افغانستان کشته شد.
قتل مینا به فعالیتهای راوا نیز تأثیر منفی گذاشت ولی پیام زن هنوز منتشر میشود. راوا پس از پایان اشغال شوروی علیه مجاهدین نیز موضع گرفت و با طالبان مخالفتش را اعلام کرد.

راوا که در بین زنان مهاجر افغانستانی در پاکستان نفوذ داشت، بارها اعتراضات خیابانی به راه انداخت و هدف حملات تروریستی طالبان قرار گرفت.
مجله تایم در سال 2006 میلادی مینا کشورکمال را به عنوان یکی از «60 قهرمان آسیایی» معرفی کرد و نوشت: «مینا هرچند فقط 32 سال داشت که کشته شد، اما او از قبل بذر جنبش آزادیخواهانه زنان افغانستان را کاشته بود که بنیادش را نیروی دانش تشکیل میداد.»
شعری از زندهیاد مینا:
هرگز بر نمیگردم
من زنم كه دیگر بیدار گشتهام
از خاكستر اجساد سوختهی كودكانم برخاستم و توفان گشتهام
از جویبار خون برادرانم سر بلند كردهام
از توفان خشم ملتم نیرو گرفتهام
از دیوارها و دهكدههای سوخته كشورم نفرت به دشمن برداشتهام
حالا دگر مرا زار و ناتوان مپندار هموطن،
من زنم كه دیگر بیدار گشتهام
راه خود را یافتهام و هرگز بر نمیگردم
من دیگر آن زنجیرها را از پا گسستهام
من درهای بستهی بیخبریها را گشودهام
من از همه چوریهای زر وداع كردهام
هموطن وای برادر، دیگر آن نیستم كه بودم
من زنم كه دیگر بیدار گشتهام
من راه خود را یافتهام و هرگز بر نمیگردم
با نگاه تیزبینم همه چیز را در شب سیاه كشورم دیدهام
فریادهای نیمهشبی مادران بیفرزند در گوشهایم غوغا كردهاند
من كودكان پا برهنه، آواره و بیلانه را دیدهام
من عروسانی را دیدهام كه با دستان حنا بسته،
لباس سیاه بیوهگی بر تن نمودهاند
من دیوارهای قد كشیدهی زندانها را دیدهام
كه آزادی را در شكمهای گرسنهی خود بلعیدهاند
من در میان مقاومتها، دلیریها و حماسهها دوباره زاده شدهام
من در آخرین نفسها در میان امواج خون و در فتح و پیروزی
سرود آزادی را آموختهام
حالا دیگر مرا زار و ناتوان مپندار
هموطن وای برادر،
من در كنار تو و با تو در راه نجات وطنم همنوا و همصدا گشتهام
صدایم با فریاد هزاران زن برپا گشته پیوند خورده است
مشتم با مشت هزاران هموطنم گره خورده است
من در كنار تو و در راه ملتم قدم گذاشتهام
تا یكجا بشكنیم این همه رنج زندگی و همه بند بندگی
من آن نیستم كه بودم
هموطن وای برادر،
من زنم كه دیگر بیدار گشتهام
من راه خود را یافتهام و هرگز بر نمیگردم
با ابراز امتنان از آقای حسین احمدی، نویسنده این مطلب برای نوشتهی عالی شان!
تشکر از این نوشته عالی. مینا واقعا شیر زن افغان بود. او اولین زن بود که بدون هر گونه وابستگی مبارزه کرد.
مینا کشور کمال یک نسل از زنان آگاه و میهن پرست را پرورش داد که خوشبختانه راه و مرام انسانی اش را تا حال ادامه میدهند.
ممنون که مینای گرامی را معرفی نمودید.
یک نکته را تصحیح نمایید که سازمان رهایی افغانستان شدید مخالف اشغال شوروی و دست نشاندگانش بود و حتی نخستین قیام شهری مشهور به “قیام بالاحصار” را در ۱۴ اسد ۱۳۵۸ همین سازمان سازماندهی کرده بود که به خون نشست. تا خروج روسها، این سازمان در مناطقی از افغانستان مشغول مبارزه مسلحانه بود.
بخواب مینا
بخواب ای معنی انسان و آزادی
هزاران رهروات
اینجا
و خون بر کف
درین ماتم سرای ظلم و استعمار
درفش انقلاب
آزادگیات را
که با باخونات بپا گشته
نگهدارند.