یلدا رویان، سرپرست ریاست انسجام و ارتباط ولایات اداره مستقل ارگانهای محلی در صفحه فیسبوکش نوشته که از کارش استعفا کرده است.
خانم رویان دلایل استعفایش را در یازده مورد بیان کرده که برجستهترین موارد آن وجود تبعیض قومی و جنسیتی، آزار و اذیت، تداخل کاری، وجود افراد غیرمسلکی و تخریب شخصیتها است.
یلدا رویان در تصویری که از متن استعفانامهاش منتشر کرده، او به تاریخ 1 حوت 1399 خورشیدی(روز جمعه) این استعفا نامه را امضا کرده است.
خانم رویان خطاب به رییس عمومی اداره مستقل ارگانهای محلی(شمیم خان کتوازی) نوشته است:
- از اشتراک من در جلسات جلوگیری کردید؛
- برای ترور شخصیت معین پالیسی این اداره(محمدسرور جوادی) همکاران آقای کتوازی موضوع اصلاح املایی نام احمدشاه بابا را به صورت غلط تفهیم کرده به رسانهها داد؛
- بخاطر آزار و اذیت در اداره از سوی رییس دفتر پیشین تان بارها شکایت کردم ولی رسیدگی نشد؛
- ارتباط با ولسوالیها از طریق کنفرانس آنلاین فراهم شد ولی چون شخص رییس پاسخی به مشکلات آنان نداشتید، حاضر نشدید؛
- کنفرانس دونرها تنظیم شد، اما شما به خاطر ناتوانی از حضور در بین خارجیها نگذاشتید کنفرانس برگزار شود؛
- هیچ برنامه ای برای حمایت از زنان در حکومتداری محلی نداشتید؛
- حکم منفکی یک زن را که به قوم هزاره تعلق داشت در زمانی امضا کردید که او به رخصتی ولادی رفته بود؛
- کارمندان قوم ازبیک و هزاره را از اداره برکنار کردید، وقتی اعتراض کردم، سکرتر تان مرا تهدید کرد؛
- پس از هفت ماه صرف یک جلسه اداری به مدت 45 دقیقه دایر شد که در آن هم کسی حق پرسش نداشت، معینهای اداره صلاحیت ندارند و اداره توسط یک حلقه خاص کنترل میشود؛
- صدای الیاس وحدت، مشاور تان را دارم که به رییس تدارکات میگوید برای کوچکشی اداره برو هزارهها را از چوک بیاور که بار انتقال دهد؛
- تیمی که شما توسط آن حلقه شدهاید غیر مسلکی و فاقد دانش اداری است.
به گفتهی خانم رویان «معین پالیسی(سرور جوادی) حتا خبر هم ندارد که شما(شمیم خان کتوازی) کارمندش را برکنار و مثل سایر مقرریهای تان یک تن ددیگر از ولایت پکتیکا را مقرر کرده اید.»
خانم رویان در نتیجه گفته است که که تغییر و تبدیل در ادارات یک اصل قابل احترام است، اما استخدامهایی که براساس تبعیض قومی و جنسیتی صورت میگیرند، سوال برانگیر است.
سرپرست ریاست انسجام اداره ارگانهای محلی در اخیر متن استعفایش گفته است: در ادارهای که تعصب به اوج و هماهنگی به صفر رسیده، رهبری به دست چند بیسواد باشد، ادامه دادن به کار به مثابه خودکشی است.
اقوام تحت ستم، باید روش مبارزه را تغییر دهند. امروز خوب میدانید که جامعه جهانی کمکهای خود را مشروط میکنند به رعایت حقوق بشر و کرامت انسانی و توزیع عادلانه قدرت... باید به زبان دنیا آگاه باشید تا شکایت خود را به دونر ها مستند تحویل کنید.
راه دوم برای اقوام تحت ستم این است که برای خود منافع مشترک تعریف کنند و از آن منسجم دفاع کنند. متاسفانه همین پراکندگی درونی باعث تشدید تبعیض در حق مردم ما شده است. انحصارگرایان خوب فهمیده اند که دیگر اقوام را با اختلاف درونی از مرکز قورت دور کنند. کوتاه اندیشان خودی بخاطر حفظ چوکی خود صدا بلند نمی کنند و دیر نیست که خودش را نیز با اهرم فشار برون خواهد کرد.
با همین فرهنگ به من چی! در دوران عبدالرحمان قتل عام شدیم و نزدیک به ۶۰ فیصد مردم ما نابود شدند…
تک رویی و انحصار طلبی قومی در تمام ادارات بیداد میکند
باید جلوی همچو برخورد ها گرفته شود، هیچ انسانی از انسان دیگر از لحاظ تباری و قومیت برتری ندارد جز دانش و توانایی …
باید و باید شایسته سالاری نهادینه شود تا کشور از حالا رکود و عقب ماندگی به یک کشور پیشرفته مبدل گردد.