به مناسبت صد سالگی نهضت زنان افغانستان
به روایت اسناد
نهضت زنان صدساله شد. طی یک قرن گذشته از 1300 خورشیدی تا به امروز، زندگی زنان افغانستان مسیر پر فراز و نشیبی داشته است. افغانستان در یکصد سال اخیر حاکمیت چهارده رهبر و شش رژیم را تجربه کرده است. شاهامانالله خان، حبیبالله کلکانی، نادرشاه و ظاهرشاه با نظام شاهی؛ سردار محمد داوودخان با نظام جمهوری؛ نورمحمد ترهکی، حفیظالله امین، ببرک کارمل و داکتر نجیبالله احمدزی با نظام کمونیسم؛ صبغتالله مجددی و برهانالدین ربانی با نظام جمهوری اسلامی؛ ملا محمدعمر در قالب رژیم امارت اسلامی و حامد کرزی و محمداشرف غنی احمدزی با نظام جمهوری اسلامی در کشور حکومت کردهاند. مسأله زنان در تمامی این دورهها یکی از مباحث جدی بوده است؛ زیرا حقوق زنان ابزار سیاست گروههایی بوده که برای کسب قدرت مبارزه میکردند.
آغاز نهضت و نخستین زنی که «ترکستر» کرد
نهضت زنان افغانستان در دوره حکومت شاه امانالله خان آغاز شد. در واقع اصلاحات امانی زمینه ایجاد نهضت زنان را به رهبری ملکه ثریا بوجود آورد و نهضت زنان از حکومت آغاز شد. ثریا اولین زنی بود در افغانستان کشف حجاب/ ترکستر کرد. امانالله که پس از قتل پدرش (حبیبالله خان) به قدرت رسید و استقلال سیاسی افغانستان را اعلام کرد، دست به اصلاحات حکومتداری برد. تأمین حقوق و آزادی زنان، بخش مهمی از برنامههای اصلاحی شاه بود. در چارچوب اصلاحات امانی، شش اقدام جدی در راستای حقوق زنان صورت گرفت: برای نخستین بار در تاریخ کشور جهت دسترسی زنان به آموزش در سال 1300 خورشیدی «مکتب مستورات» در کابل ایجاد شد؛ تأسیس نشریه «ارشادالنسوان» دومین گام مهمی بود که در سال 1300 خورشیدی برای رسمیت و همگانیسازی نهضت زنان در شهر کابل رقم خورد؛ دسترسی زنان به صحت گام بعدی بود که با ایجاد «شفاخانه مستورات» در پایتخت کشور در سال 1303 خورشیدی عملی شد؛ لویه جرگه پغمان که در سال 1303 خورشیدی برگزار شد، بهترین فرصتی بود که ملکه ثریا (همسر امانالله خان) تصمیمهای تازهی حکومت را اعلام کند: بر اساس فیصله جدید کابینه شاهی، حجاب اجباری ممنوع شد، تعدد ازدواج/چندهمسری غیرقانونی اعلام شد و حداقل سن ازدواج دختران 18 سال تعیین شد.

«بیناموسی» خواندن حقوق و آزادیهای زنان
مشکل اینجا بود که اصلاحات امانی در زمینه حقوق و آزادیهای زنان سابقه نداشت و بخش عمدهای از جامعه افغانستان آن روزگار که متعلق به جامعه روستایی بودند از امکانات شهری و تحصیل برخوردار نبودند و این اصلاحات در بین اقلیت شهری آمده بود. از این رو زمینه قیامهای جامعه روستایی را مهیا کرد. حبیبالله کلکانی مشهور به «بچه سقاو» با تکیه بر تفکر دینی-اسلام در رأس شورشگران قرار گرفت و در سال 1307خورشیدی حکومت اماناللهخان را برانداخت. او با صدور فرمانی، برنامههای توسعهای شاه امانالله را «نامشروع» خوانده «منع» کرد. کلکانی نسخهای را پیچیده بود که هفت دهه بعد ملا عمر نیز برای زنان نوشت.
کلکانی، در بند 4 نخستین فرمانش ترکستر/ کشف حجاب را «مسترد» کرد؛ مطابق بند 5 همان فرمان، مکتب مستورات را بست و بیرون رفتن زنان بالغ/بالای نه ساله بدون همراه مرد از خانه را منع کرد و در بند 8 فرمانش آموزش دختران در خارج از کشور را «بیناموسی» خواند.
ترس حکومتی و تداوم حجاب اجباری
پس از 9 ماه حکومت استبدادی کلکانی، نادرشاه عنان قدرت را به دست گرفت ولی او از ترس مواجهه با سرنوشت امانالله خان نتوانست اصلاحات امانی را پیگیری کند. از همین رو، حجاب اجباری طی چهار سال حکومت نادرشاه ادامه یافت.
مژده تابش نور، استاد دانشگاه از بدخشان در بررسی جنبش زنان افغانستان در دورهی نادرشاه و اوایل حکومت ظاهرشاه مینویسد: «حتا در روستاها که زنان چادری را نمیشناختند و به امور روزمرهی کشتوکار و زراعت مشغول بودند، حکم چادری و نبرآمدن از خانه قطعی شد. گرچند این توظیفها وجیبهی دینی داده میشد، اما آنچه که واقعیت داشت، راضی نگهداشتن روحانیون و قشر ملاها بود که در دورهی امانی اغتشاش کرده بودند.»
شاه جوان، ارزشهای نو و لغو برقع
در سال 1312 خورشیدی با کشته شدن نادرشاه، فرزند نوجوان او محمدظاهر بر تخت شاهی تکیه زد ولی حکومتداری عملاً به دست هاشمخان (کاکای ظاهرشاه) قرار داشت. با آن هم، آمدن شاه جوان فرصت مناسبی بود تا ارزشها و اندیشههای جوان روی کار آید. در سال 1313 مکتب دخترانهای به نام «عصمت» در شهر کابل ایجاد شد که در آن دختران تا صنف دوازدهم همزمان با زبانهای فارسی و دری، از صنف اول، زبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی را نیز آموزش میدیدند. این نخستین گام موثر برای دوباره جان گرفتن نهضت زنان در افغانستان بود.
سال 1322 نهضت زنان وارد مرحله جدیدی شد؛ مجله ویژه زنان به نام «میرمن» ایجاد شد و موسسه نسوان در بخشهای آموزشی، هنری-سینما و تولید صنایع دستی و تجارت آغاز به فعالیت کرد.

در سال 1337 نشریه مهری در شهر هرات با محوریت مسایل زنان توسط رئوفه احراری آغاز به نشرات کرد.
در سال 1338 داوود خان در نخستین دور صدارتش اجبار پوشش برقع را لغو کرد. تاجور کاکر، معین پیشین وزارت امور زنان به نیمرخ گفت: «البته که در این دوره فعالیت زنان دربار در موفقیت نهضت زنان نقش اساسی داشته است. ملکه حمیرا برنامه انتخاب زن برتر/مادر سال را راهاندازی کرد، شاهدخت بلقیس انجمن خیریه زنان رضاکار را برای حمایت از زنان و خانوادهها نیازمند راهاندازی کرد، نظیفه غازی و شاهدخت مریم موسسه حمایت از مادر و کودک را ایجاد کردند، لیلما (عروس شاه) انجمن مبارزه با بیسوادی را تأسیس نمود. در کل، طی چهار دهه ظاهرشاه فضای رشد زنان را از لحاظ قانونی باز گذاشته بود.»
با استفاده از همین فرصت، در سال 1345 سازمان دموکراتیک زنان افغانستان به رهبری آناهیتا راتبزاد ایجاد شد. فعالیتهای زنان گستردهتر شد و برای نخستین بار در تاریخ کشور زنان به گونه رسمی وارد سیاست شد. آناهیتا راتب زاد، معصومه عصمتی و رقیه ابوبکر در دور دوازدهم مجلس و حمیرا سلجوقی و عزیزه گردیزی به سنا راه یافتند.
کبرا نورزایی در سال 1343 برای نخستین بار در تاریخ کشور به عنوان یک زن در کابینه راه یافت و وزیر صحت افغانستان شد.
تاجور کاکر که در آن دوران در ولایت کندز زندگی میکرد، به نیمرخ میگوید: «در این دوره ظاهرشاه با هیأت عالیرتبه دولتی به مکتب بلقیس آمد. ما برای میزبانی شاه برنامههای فرهنگی و هنری داشتیم. هیچ محدودیتی برای پوشش ما وجود نداشت. در آن زمان چادر به عنوان یک پدیده نبود که کسی بر سر داشتن و نداشتن آن بحث کند.»
در مورد آزادی پوشش و عدم تفکیک جنسیت در این دوره، داکتر سیما سمر، رییس پیشین کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان به نیمرخ گفت: «ما در عکس 50 سال پیش بازتر هستیم. لباس ما فرق میکند. من در ولایت هلمند در مکتب مختلط پسر و دختر درس خواندم.»
سیاسی شدن نهضت زنان
داوود خان در سال 1352 خورشیدی با نظام جمهوری آمد و در حکومتش فضا و فرصت مناسبی برای تداوم نهضت زنان وجود داشت. هر چند سازمان دموکراتیک زنان افغانستان به خاطر اختلاف نظرهایی که با سردار داوود خان داشت مجبور به فعالیت مخفی شد ولی وضعیت سیاسی و اجتماعی و دسترسی زنان به خدمات صحی و آموزشی رو به بهبود بود.
از آنجا که تمرکز داوود خان روی توسعه زیر بنا بود، لازم میدانست تمامی نیروهای اجتماعی کشور را به کار بندد. زنان بزرگترین نیروی کاری بود که میتوانست گردش چرخ توسعه را سرعت ببخشد. برای تحقق این هدف، زینب همسر داوودخان در یک ورزشگاه در کابل بدون چادر ظاهر شد و از فردای آن روز زنان جرأت گرفتند که محدودیتهای اجتماعی-فرهنگی را از سر راهشان بردارند؛ البته که قانون هم از آزادی زنان حمایت میکرد.

سیما سمر، رئیس کمیسیون حقوق بشر افغانستان درباره آن دوره میگوید: «دختران فقط در شهرهای کلان دسترسی به تعلیم و تربیت داشتند. من در هلمند با پسرها در یک مکتب درس میخواندم، ما 25 دختر بودیم ولی از دختران هلمندی فقط دو نفرشان هلمندی بودند و بقیه، دختران ماموران دولتی از ولایتهای دیگر بودند. انموقع به اندازه امروز خشونت در این حد نبود حتی به اندازه امروز که از دین و مذهب استفاده می شود. صورت نمیگرفت. مثلا به پوشش زنان، کسی کاری نداشت؛ عملا جوراب سیاه و چادر سیاه/روسری یونیفرم مکتب بود و سایز چادرت را کسی کار نداشت. سایز چادر همانقدر بود که فرق سرت را می پوشاند. در مورد پوشش ما در خانه یا بیرون کسی غرض نداشت.»
خانم کاکر که اکنون 71 سال سن دارد، این دوره را زمانی تلقی میکند که «نهضت زنان سیاسی شده بود و زنان عملاً در هر عرصه حضور داشتند، به اندازه کافی میان زنان و مردان اعتماد وجود داشت و به زنان احترام میشد.»
اعلام برابری حقوق زن و مرد
فرمان شماره هفت. این سند یکی از مهمترین اسنادی است که در یکصد سال اخیر از سوی رهبران حکومتها در افغانستان امضا شده است. نورمحمد ترهکی در فرمان شماره هفت حقوق زنان و مردان را مساوی اعلام کرد. در جریان سالهای 1357-1358 آموزش اجباری سواد برای زنان، لغو شیربها و کاهش مصارف عروسی نیز از جمله تصامیم قاطعانهی ترهکی بود که مورد استقبال زنان قرار گرفت. او از میان زنان جوان گروههای رقص و آوازخوانی ایجاد کرده بود تا سدهایی را از بین ببرد که جلو ورود زنان به دنیای هنر بنا شده بود. حفیظ الله امین بعد از تره کی خیلی زود از صحنه سیاست کنار زده شد.
اولین وزیر زن و لغو چندهمسری
ببرک کارمل که با قدرت ارتش شوروی به اریکه قدرت تکیه زده بود، از 1358 تا 1365 به مدت شش سال حکومت کرد. به گزارش مرضیه عدیل در بیبیسی، در دوره کارمل کورسهای سوادآموزی برای زنان فراهم شد. آناهیتا راتبزاد، وزیر امور اجتماعی کابینه کارمل بود که چندهمسری را لغو کرد و آنعده از اراکین دولت را که دو همسر داشتند، در روزنامه «حقیقت انقلاب ثور» افشا و عضویتش سلب میشدند. کارمل راه ورود زنان به ارتش را باز گذاشته بود.

بنابر گفتهی تاجور کاکر، عملکرد نظام خلق و پرچم در قبال زنان بیشتر بخاطر امتیازهای سیاسی بوده و با زنان فعالی که عضو حزب شان نبودند برخورد مجرمانه داشتند.
خانم کاکر میگوید: «از سال 1360-1363 به مدت سه سال زندانی کشیدم، صرف بخاطر اینکه عضویت حزب دولتی را نپذیرفته بودم.»
با آنهم او در ستایش این دوره میگوید: زنان قدرت اعتراض داشتند، به همان اندازه که در «قیام ماه حوت علیه شوروی» از سوی زنان رقم خورد. جمعیت انقلابی زنان افغانستان(راوا) یکی از این جنبشهای اعتراضی بود که در سال 1355 توسط مینا کشورکمال ایجاد شده بود و علیه نظام و حضور ارتش شوروی اعتراضات خیابانی به راه میانداخت.
در این دوره، انقلاب زنانهی سازمان راوا از طریق شبنامهها و نشریه پیام زن به داخل صنفهای دانشگاه و مکاتب و تشکلهای اجتماعی زنان نیز نفوذ کرد.
تشکیل اولین واحد نظامی زنان
در دوره داکتر نجیب، حقوق و آزادی زنان یکی از بهانهها برای شورشگران ضدحکومت بود. گروههای اسلامگرا/مجاهدین ورود زنان در عرصههای سیاست، هنر و بازار کار را یکی از بهانههایی قلمداد میکردند که آنان را واداشته تا علیه حکومت جهاد کنند. به گفتهی خانم کاکر، در مقابل مجاهدین، «داکتر نجیب، واحد نظامی زنان را در موسسه نسوان بنا نهاد» که بیشتر ژست حمایتی از رزمندگان ارتش را داشت. در دوره داکتر نجیب نیز همانند حکومت ظاهرشاه، زنان دربار در تقویت نهضت زنان سهم ارزنده داشتند. فتانه نجیب، همسر داکتر نجیب معلم و مدیر مکتب بود؛ کریمه کشتمند (همسر سلطانعلی کشتمند، نخست وزیر وقت) رئیس کودکستان و محبوبه کارمل به عنوان رئیس پرورشگاه کار میکردند.

داکتر سیما سمر به نیمرخ میگوید: هر چند که در شهر کابل از زمان آغاز دهه دموکراسی تا ختم حکومت احزاب چپ در شهرهای کلان دسترسی به آموزش برای دختران وجود داشت، ولی در روستاها بازهم زنان از بسیاری از حقوق اساسیشان محروم بودند. با این وجود او میزان خشونت را پایین روایت میکند. به گفتهی خانم سمر، «آن موقع خشونت در این حد نبود، حتا به اندازه امروز از دین و مذهب استفاده نمیشد، به پوشش زنان کسی کار نداشت، جوراب سیاه و چادر سیاه یونیفورم مکتب بود ولی کسی سایز چادر زنان را تعیین نمیکرد.»
رونق بازار برقع
در هشتم ثور 1371 حکومت دموکراتیک خلق از بین رفت و گروههای مخالف نظام به قدرت رسید. مجاهدین پس از 64 سال خاطرات رژیم کلکانی را برای شهروندان کابل زنده کرد. برهانالدین ربانی با صدور فرمانی کلاسهای آموزش دختر و پسر را از هم جدا کرد و بازار برقع فروشی رونق گرفت.
شفیقه حبیبی، یکی از نخستین گویندگان رادیو-تلویزیون در این باره به نیمرخ می گوید: «در دوره مجاهدین فضا محدود شد و دیگر زنی با موهای برهنه در جادههای کابل قدم نزد.»

تاجور کاکر که خود را خواهر مبارز برای مجاهدین میخواند. میگوید: با حضور شوروی مشکل داشتم و در زمان حکومت کمونیستها در زندان شکنجه شدم، در مواجهه با آنان با مجاهدین همکاری کردم، آمر کشف مجاهدین در صفحات شمال بودم ولی مجاهدین هیچ برنامهای برای رشد زنان نداشتند.
اما او از برادران مجاهدش دل خوشی ندارد و میگوید: مردان مجاهد فقط جنگ را بردند ولی در جهاد اکبر ناکام ماندند، جهاد را فروختند و در زمانی که به قدرت رسیدند تلاش کردند نوعیت پوشش لباس زن را انتخاب کنند ولی من هرگز حجاب سیاه مدل عربی را که مجاهدین سفارش دادند، نپوشیدم.
از پشت جالی برقع؛ پردهنشینی زن
ملا عمر به پای نسخهای که حبیبالله کلکانی در سال 1307 خورشیدی برای زنان نوشته بود، امضا کرد و نهضت 75 سالهی زنان را با ضرب شلاق به صفر رساند.
به گفته خانم شفیقه حبیبی، «طالبان پولیس ویژهی امر به معروف و نهی از منکر تشکیل داد تا طول و عرض لباس مردم بخصوص زنان را تعیین و بر نحوهی راه رفتن شهروندان نظارت کند. وقتی خواستم یک نهاد حمایت از اقتصاد زنان ایجاد کنم زمانی که برای ثبت موسسه در وزارت اقتصاد اقدام کردم، اداره امر به معروف و نهی از منکر طالبان خبر شد و به دنبالم برآمدند تا به زندان بفرستند و به اتهام اقدامات خلاف شرع مرا محاکمه کنند. مهاجر شدم و به پاکستان گریختم.»

هر چند آوارگی و فرار از کشور یکی از راههای زنده ماندن شهروندان از دست طالبان بود و میلیونها انسان بدون تفکیک جنسیت مهاجر شدند ولی زنان افغانستان از دوره طالبان خاطرات زیادی از جمله اینکه مجبور بودند جهان را فقط از پشت جالی ببینند که برابر دو چشم در چادر برقع باز است.
شکل گیری مجدد نهضت زنان
سرنگونی طالبان در سال 1380 خورشیدی فرصت شکلگیری مجدد نهضت زنان را مهیا ساخت. به گفته خانم حبیبی، طی شش ماه حکومت موقت و دو سال حکومت انتقالی به رهبری حامد کرزی پس از «نشست بُن» فضای اجتماعی-سیاسی افغانستان بنابر عوامل متعددی از جمله بیزاری از عصر ستم و سرکوب طالبان و جنگهای داخلی مجاهدین و همچنان در اثر فشارهای سیاسی جامعه جهانی و پروژههای پر سود حقوق زنان از سوی انجیوهای خارجی زمینهی دسترسی زنان به حقوق اساسی شان را فراهم ساخت.
البته که تا هنوز هم زنی بسان فرخنده در پستوی ارگ در قلب شهر کابل در آتش سوزانده میشود ولی از لحاظ قانونی نه تنها که ممانعتی در برابر آموزش، کار، دسترسی به صحت، خدمت عسکری، اجرای موسیقی و رقص، فعالیت سیاسی و تجارت زنان وجود ندارد بلکه حمایت قانون را نیز با خود دارند.

در دوره حامد کرزی، وزارت ویژهی «امور زنان» ایجاد شد. در قوه مقننه 27 درصد کرسیها به زنان اختصاص یافت؛ در قوه قضائیه سدهای فرا راه قضاوت زنان برداشته شد؛ در قوه مجریه پنج نمره امتیازی در روند استخدام برای متقاضیان زن در نظر گرفته شد و تا هنوز حدود شش هزار زن در صفوف قوای مسلح کشور پیوستهاند.
در دو دهه اخیر که نظام دموکراسی و قانون اساسی افغانستان حقوق زن و مرد را برابر دانسته و اکثر موانع رسمی را از جلو فعالیت زنان برداشت، صدها تشکل زنانه، دهها بنیاد اقتصادی زنان و چندین رسانهی ویژهی زنان آغاز به فعالیت کردهاند. نهادها و سازمانهایی همچون کمیته مشارکت سیاسی زنان افغانستان، شبکه زنان افغان، اتحادیه سراسری زنان، کمپین 50 درصد، زنان جوان برای تغییر، جمعیت انقلابی زنان افغانستان(راوا) و چندین نهاد دیگر شکل گرفته و زنان افغانستان به «قیام یک بیلیونی زنان سراسر جهان» نیز پیوستهاند. در دوره جدید محور گفتمان و تمرکز برنامههای تشکلهای زنانه در دو دهه اخیر افغانستان را کمپاینهای محو خشونت تشکیل میدهد.
خانم کاکر میگوید «مسایل زنان در تمامی این دورهها ابزار سیاست بوده؛ مثلی که طالبان میگویند جهاد میکنیم چون این نظام زنان را به فساد کشانده، حکومت فعلی و جامعه جهانی نیز حاکمیت و حضورش را با شعار حمایت از زنان توجیه میکنند.» به گفتهی او، گروههایی که در پی قدرت بودند با چادر زن تجارت سیاسی کردند.

ثریا بها نیز در کتاب «رها در باد» مینویسند که چهرهی زنان در یکصد سال اخیر بر اساس پالیسیهای سیاسی تغییر کرده است. به گفتهی او «هر فرمانروایی که بر سر کار آمده، تصمیمگیرندهی سرنوشت زنان هم بوده، او تصمیم گرفته تا چه حد به زنان آزادی بدهد و تا چه حد محدودشان کند. زنان هم نسبت به آنچه سهمشان بوده معترض نبودهاند.»