خدیجه آوازخوان محلی دایکندی، ده روز بعد از ربوده شدنش توسط طالبان دوباره روی ستیج موسیقی رفت و در مراسمیبه مناسبت هشت مارچ(روز جهانی زن) اجرا کرد.
او این آهنگ را با هارمونیهای اجرا کرد که پردهی سازش با چاقوی طالبان بریده شده بود. این اجرای او با استقبال و تشویق اشتراککنندگان همراه شد.
خدیجه یعقوبی در گفتوگو با نیمرخ میگوید که هرگز به گذشتهی سیاه طالبان بر نمیگردد و موسیقی را نیز ترک نخواهد کرد.
ماجرای ربوده شدن خدیجه توسط طالبان
خدیجه یعقوبی تنها هنرمند محلی زن در دایکندی به تاریخ ششم حوت ۱۳۹۹ هنگام بازگشت از کابل به دایکندی در مسیر میدان وردک-بامیان در درهی جلریز ازسوی جنگجویان طالبان با هفت نفر مسافر دیگر ربوده شد.
طالبان خدیجه و دیگر سرنشینان یک موتر مسافربری را به جای نامعلومیانتقال داده و مردان مسافر را شکنجه نمودند. خدیجه و مادر شوهرش را نیز تهدید به مرگ کردند. قرار بر این بوده که آنان را برای محکمه صحرایی به غزنی بفرستند. اما به خاطر نوزاد بیست روزهای که خدیجه در آغوش داشت، از این محاکمه نجات یافت. به زعم طالبان، جرم خدیجه این بود که هنرمند است و ابزار موسیقی با خود دارد. طالبان بخاطر نوزادش او را رها کرد ولی به اجبار تعهد گرفت که دیگر دست به ابزار موسیقی نبرد و آواز نخواند. برای اینکه خدیجه را از موسیقی محروم کنند، پردههای سازهارمونیهاش را چاقو زدند و دمبورهاش را ضبط کردند.
خدیجه که به یک سفر دوماهه آموزشی موسیقی به کابل رفته بود هنگام برگشت به خانه توسط طالبان ربوده شد.

خدیجه برای اولین بار با گروهی روبرو میشود که آنها را فقط در خبرها دیده بود و از ظلم و ستم آنان با زنان شنیده بود. چشمهای خشمگین سرمه شده و پاچههای بلندتر از بوتها ترکیبی از رنگ سفید و نقرهیی و اسلحههای سنگین که به سختی درشانههای خود میکشند و لهجهی غلیظ که هیچوقت نشنیده بود از نشانههاییست که خدیجه از طالبان به یاد دارد و هرازگاهی در کابوسهای شبانهی او نقش میبندد.
خدیجه میگوید «در مسیر راه و جایی که ما را پیاده کردند به طالبان عذر کردم که به ما آسیبی نرسانند. هوا بسیار سرد بود مطمئین بودم که پسرم از سرما میمیرد، به آنها عذر کردم که به کودکم آسیبی نرساند او گناهی ندارد و من و مادر شوهرم بسیار گریه میکردیم آنها از این وضعیت ما لذت میبرد و در بین خود با کلمات ناملموسی مارا به تمسخر میگرفتند و میخندیدند.»
خدیجه میگوید طالبان به من دو گزینه داد: «یا تعهد بده که دیگر آواز نمیخوانی و با کودکت به خانه میروی ویا اینکه شما را به غزنی میفرستیم تا محاکمه و سنگسار شوی!»
خدیجه همین چند ماه پیش در گفتوگویی به نیمرخ گفته بود که «جلو ماشه طالبان هم آواز میخوانم» حالا که از زیر تیغ طالبان نجات یافته است، میگوید «غرورم اجازه نداد به طالبان تعهد بسپارم که دیگر فعالیتهای هنری نکنم اما با التماس مادر شوهرم، وضعیت نامناسب پسرم و بخاطر نجات جان دیگر سرنشینان موتر آنها را متقاعد کردم که از موسیقی فاصله میگیرم و آنها نیز گفتند به خاطر کودکی که در بغلت هست این بار بخشیدیم، اگر بار دیگر آواز بخوانی حکم شریعت را بی چون و چرا بالایت تطبیق میکنیم. سپس ما را آزاد کردند.»

در این سفر مسافران مرد که همراه خدیجه در یک موتر بودهاند از سوی طالبان مورد ضرب و شتم قرار گرفتهند که «چرا با یک زن کفر و آوازخوان سفر میکنید؟»
خدیجه میگوید از زمان شروع سفر آنان به دایکندی تا جلریز گزارش آنان لحظه به لحظه در اختیار طالبان قرار میگرفته؛ از عکس پلیت موتر گرفته تا عکس خدیجه هنگامی که در موتر نشسته را طالبان در واتساپ دریافت کرده و برای اثبات شناسایی او به خودش نشان دادهاند.
صدای اعتراض زن
اکنون پس از تهدید طالبان و گرفتن تعهد از او برای ترک موسیقی عزم خدیجه برای نهادینهسازی و احیای موسیقی بومی و محلی جزمتر شده است. او تصمیم دارد که برای دختران در دایکندی زمینهی آموزش خواندن و نواختن موسیقی را فراهم کند. در این زمینه از ادارهی محلی دایکندی کمک خواسته است.
اگرچه نگرانیهایش هم کم نیست. او که اکنون از سوی طالبان شناسایی شده، امنیتش به خطر افتاده است.
خدیجه یعقوبی موسس یک نهاد موسیقی به نام «موسسه فرهنگی و هنری صدای دل» است که سال گذشته در دایکندی افتتاح کرد و بعد از آن با استقبالها و واکنشهای متفاوتی روبرو شد. تا جاییکه در یکی از مساجد شهر نیلی، مرکز دایکندی حکم تکفیر او صادر شد اما با حمایت نهادهای مدنی و ریاست اطلاعات و فرهنگ دایکندی به کارهای هنریاش ادامه داد. خدیجه مدتی را در انستیتیوت ملی موسیقی افغانستان، موسیقی را به گونهی مسلکی آموخته است و برای یک دورهی دوماههی آموزشی به کابل رفته بود که هنگام بازگشت به دام طالبان افتاد و در برابر تعهد به ترک موسیقی رها شد اما اکنون دوباره به صحنه آمده و موسیقی محلی اجرا میکند.