این مطلب حاوی ده گزارش، مصاحبه و تحلیلی است که در هفتهنامه نیمرخ نشر شده و بیشترین بازخوردها را داشته؛ بیشتر این مطالب پس از نشر باعث ایجاد یک بحث در جامعه شده و هزاران نفر روی هرکدام گفتوگو کرده، نقد و متنهای انتقادی نوشته که در بعضی موارد نقدها در هفتهنامه نیمرخ چاپ شده است.
زنان در دورهی قاعدگی نیاز به رخصتی دارند
این جمله تیتر اصلی شماره 114 نیمرخ بود. در این گزارش، پزشکان تأکید داشتند که زنان در دوره قاعدگی نیاز به استراحت دارند ولی وزارت کار و امور اجتماعی گفت چنین رخصتی در قانون کار نیست. کارشناسان حقوقی گفتند رخصتی برای زنان در دوره قاعدگی یک ضرورتی است که نیاز به راهاندازی گفتمان حقوقی دارد. گیسو یاری گفته بود: به عنوان یک زن تجربههای تلخی از کار کردن در دوره پریود دارم، به همین خاطر پیشنهاد میکنیم این موضوع در سطح مکاتب برای دختران آگاهیدهی شود، در ادارههای کار تسهیلات بهداشتی ایجاد شود و به لحاظ قانونی نیز این مشکل طبیعی زنان در نظر گرفته شود.
خانه؛ ناامنترین مکان برای زنان در افغانستان
شهرزاد اکبر، رییس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در گفتوگو با حسین احمدی، خبرنگار نیمرخ در شماره 119 نیمرخ در مورد خشونت علیه زنان در کشور گفته بود: «خانه ناامنترین جای برای زنان در افغانستان است»
نشر این مطلب باعث ایجاد گفتوگوی جدی در میان مخاطبان نیمرخ در شبکههای اجتماعی شد. خانم اکبر با استناد به یافتههای تحقیق کمیسیون گفته بود 95.8 درصد خشونتها علیه زنان در افغانستان در خانه رخ داده است.
آزار جنسی
شماره 128 نیمرخ با تمرکز بر آزار جنسی کارزار جدیدی را با عنوان «سکوت را بشکنیم» به راه انداخت. در این شماره که مخاطبان زیادی نسخه چاپی و آنلاین آن را دست به دست کردند، از آزار جنسی در دانشگاهها و محیط کار پرده برمیداشت.
یکی از استادان دانشگاه در این گزارش گفته بود: «معاون علمی دانشگاه همیشه مرا آزار میداد. شبها برایم فیلمهای غیراخلاقی (فیلمهای پورن) میفرستاد. در میان جمع همیشه طوری وانمود میکرد که گویا با من روابط خاصی دارد. این کارش مرا به شدت آزار میداد، اما نمیتوانستم افشا کنم.» او خاطراتش را در نیمرخ بیان کرد و پس از آن هر هفته یک روایت از قضایای آزار جنسی در نیمرخ چاپ میشود.
زن در بین چادری یک موجود عاطل و باطل است
شهلا فرید، استاد دانشگاه کابل در گفتوگو با ریحانه رها، سردبیر نیمرخ در شماره 118، در اعتراض به حجاب اجباری زنان گفته بود: «من خاطراتی بسیار بدی از چادری دارم. برای اولین بار که به دختر کلانم چادری پوشاندم او مریض بود و میخواستم پیش داکتر ببرم. هنگام بیرون رفتن چادری دور پایش پیچید و او محکم به زمین افتاد. هرگاه که یک چنین اتفاق میافتاد مردان خیز میزدند و زنان را بلند میکردند. در آن روز به من ثابت شد مردانی که در جامعه فساد را خلق میکنند این برایشان مهم نیست که زن چادری داشته باشد یا نه؛ چون وقتی من چادری میپوشیدم هم از سوی مردان مورد آزار و اذیت قرار میگرفتم.»
ازدواج در افغانستان برای مردان سکس و برای زنان پناه است
نشر شماره 25 نیمرخ بحث جدی را مطرح کرد که انکارشدههای روابط زناشویی را برملا میکرد. ویدا ساغری در مصاحبه با نیمرخ گفته بود: «یکی از دلایل که زندگی مشترک من نتیجهی خوب نداشت این بود که ما فرق بین عادت، نیاز و عشق را نفهمیده بودیم. شوهرم بعد از سه ماه فهمید که به من نیاز جنسی داشته و من بعد از یک سال فهمیدم که ازدواج من برای ایجاد مصئونیت بوده است.»
جشن طلاق
در گزارش روایی که حسین احمدی از نخستین جشن طلاق در افغانستان در شماره 71 نیمرخ نوشته بود، فاطمه مددی، در مورد جشن گرفتن طلاقش گفته بود: «گاهی با طلاق، نامهی پایان خدمت یک زن نوشته میشود. یک زن سالها در خانه کار و خدمت میکند ولی یک سپاس و تشکر ساده هم نمیشنود، اما گاهی بریدن از یک رابطه پایان این خدمت بیمزد و معاش است. زنان اگر از مسایل حاشیهای گذر کنند و طلاق را “عزا” نه، بلکه “جشن” بگیرند زندگی جدیدشان بهتر خواهد بود. گسستن از یک رابطه ولو که ازدواج باشد ننگ نیست و تابو هم نباید باشد.»
مردان متأهل؛ میوههای ممنوعه
در مقاله تحلیلی که بتول سیدحیدری در شماره 61 نیمرخ نوشته بود، معضلی که این روزها در جامعهی جنگ زدهی افغانستان به یک پدیدهی اجتماعی ولی پنهان درآمده است ازدیاد ارتباط گرفتن مردان متاهل با دختران جوان مجرد است.
دکتر بتول در توصیف اینگونه مردان نوشته بود: اکثر این مردان در پستهای مهم دولتی و یا موسسههای خصوصی کار میکنند، درآمدشان زیاد است و جایگاه اجتماعی نسبتن خوبی دارند. درحالی که اغلب این مردان متأهل و به ظاهر روشنفکر، زنی را در پستوی خانه و مطبخ شان در قفس به زندانی گرفته اند و با رها کردن همسرشان در میان کارهای خانه و یا اشتغال در بیرون از خانه تمام مسئولیتها را از روی دوش خود سلب کرده، اول در شبکههای مجازی، بعد در فضاهای واقعی به دنبال جلب نظر، اعتماد و ارتباط با دختران جوان هستند.
تابوی بکارت
نیمرخ تاکنون 21 مطلب در مورد بکارت منتشر کرده است. اما تحلیلی که یعقوب یسنا در مورد بکارت در شماره 86 نیمرخ نوشته بود: نشانهی فرهنگی بکارت ریختن خون به تعبیر سنتی در شب زفاف/نخستین سکس است. این خون سرنوشت بعدی یک دختر را رقم میزند. سالها باید دختران نگران چند قطره خونی باشند که در شب زفاف از واژن شان میچکد. مردان با دیدن این خون، شیفتگی و عطششان برای دریدن بکارت فروکش میکند. بنابراین بکارت مسألهی مردانه و فرهنگ مردانه است نه مسألهی زنان. زیرا بکارت به واقعیت بدنی زنان چندان ارتباطی ندارد. بلکه برداشت و تصور فرهنگی مردان دربارهی واژن زنان، حقیقتِ باور فرهنگی بکارت را برساخته است.
طالبان نکتاییپوش
در شماره پنجم نیمرخ منیره یوسفزاده، معین فعلی وزارت دفاع در گفتوگو با آمنه امید، خبرنگار نیمرخ گفته بود: مـن در چند جبهه مبارزه کردم. در برابر خانـوادهی پدرم که دوسـت نداشـت کار کنـم؛ در برابـر جامعهی بیسـواد کـه به هر زنی که در بیرون کار کند نـگاه بدبینانـه دارد و مبارزه در برابر نکتاییپوشـانی که در ظاهـر روشـنفکر بـه نظر میرسـند ولی تفکر طالبانی دارند.
تجاوز جنسی به همسر و سکوت قوانین در افغانستان
فریحه ایثار در شماره 117 نیمرخ در یک مقاله تحلیلی به خلاء قانونی در مورد رابطه جنسی اجباری نوشت: «تجاوز جنسی به همسر» دربسیاری از کشورهای جهان به شمول افغانستان جرم پنداشته نمیشود. خشونت جنسی زناشویی یک امر خصوصی پنداشته شده، مورد بررسی قرار نمیگیرد. به دلیل اینکه خانواده حوزهی خصوصی است، از ديد قانونگذاران پنهان مانده است.
شمار زیادی از شهروندان، به شمول استادان دانشگاه و حقوقدانان در شبکههای اجتماعی به این موضوع پرداختند و اکثریت مردانی که در این مورد نظر دادند، دیدگاه شان این بود که «پای قانون را به حریم خصوصی و داخل خانه نکشید» اما زنان به حمایت از این موضوع پرداختند؛ زیرا رابطه جنسی اجباری را واقعیت تلخی عنوان کردند که خلاء قانونی در این مورد باعث شده زنان تاهنوز سکوت کنند.