نویسنده: دینا امین
کتاب رقص در مسجد هشتمین اثر و تازهترین کتاب داستانی داکتر حمیرا قادریست که توسط داکتر زمان استانیزی پروفیسور دانشگاه ایالتی کالفورنیا به زبان انگلیسی برگردان و از طریق انتشارات هارپرکالینس منتشر شده است.
رقص در مسجد نامههای یک زن افغانستانی به فرزندش است که در ژانر بیوگرافی نوشته شده و روایتی است از چهار دهه زندگی نویسنده تحت حاکمیت چهار نظام سیاسی متفاوت و چهار نقش مهم یک زن در قالبهای دختر خانواده، زن متأهل، مادر یک کودک و زن مستقل.
نویسنده دستهای خواننده را گرفته و با حمیرای کودک و خانوادهاش معرفی میکند. سپس، در سیزده فصل با تجربیات شگفتانگیز، هیجانآور، هراسناک و امیدبخش با تصویرپردازی زنده و زبان شاعرانه سیری میدهد تا آنجا که در آخرین فصل کتاب در لباس مادر، زن مبارز و قوی و شخصیت علمی و اجتماعی قابل اعتماد جامعه با خواننده وداع میگوید.
موضوع عمدهی بحث، فرهنگ مردسالار و جایگاه زنان تحت چتر این فرهنگ در کشوری است که صرفنظر از تغییر نظامهای سیاسی، قواعد آن با قوت تمام به شکل موروثی در نبض اجتماع جریان داشته و سرکشی از قوانین نانوشتهی این فرهنگ، خطر مجازات توسط خانواده و جامعه را برای دختران و زنان در پی دارد.
نویسنده هر فصل را با نگاشتن نامهای برای یگانه فرزندش «سیاوش» و با درج درسی از تجربیات زیستهی خود و گشودن دریچههای تازه به جهان زنان در افغانستان به پایان میرساند.
در یکی از نامهها حمیرا به پسرش مینویسد: «درد از دست دادن تو شدیدترین رنجی بود که متقبل شدم» دردی که نگارنده را وادار میسازد تا یادداشتهایش را از عقب صفحات پراکنده و نه چندان خوشایند زندگی جمعآوری کرده در آغوش کتابی برای سیاوش محفوظ دارد.
در جامعهای که سر نهادن و تسلیم شدن به سنتهای حاکم برای زنان فضیلت بلند اخلاقی محسوب میشود، حمیرا سرکشی، آزادگی و مبارزهی پر خطر و گاه محتاطانه را بر سر نهادن به سنتهایی که زنان را انسان جنس دوم، حقیر و وابسته به مردان میداند ترجیح میدهد و ارزشهای دیرینه جامعه را به چالش و بازنگری میطلبد.
نقش ننه جان و یا مادربزرگ، نکوهش و خوف مکرر او در برابر مبارزه حمیرا و به ویژه ایجاد مکتب خصوصی برای کودکان در سالهای حاکمیت طالبان قابل تأمل و شهامت حمیرا بدون تردید قابل قدر است. از دید ننه جان، «چشم دختر باید ترس داشته باشد» و نباید کاری بکند که «آبروی» خانواده را بخاطر ادامه تحصیل به خطر مواجه سازد. این پندار دقیق همان دید سنتی و موروثی است که زنان را فروتر از مردان میداند.
از ابتدا تا انتهای کتاب رقص در مسجد بار سنگین دختر بودن و زن بودن در جامعهای را بازتاب میدهد که در آن زنان نقش ملکیت مرد را دارند. بار سنگین این تفاوت طبقاتی بر مبنای جنسیت را میتوان بر دوش نویسنده حس کرد؛ تا جایی که او خود را بارها تحت بازجویی و پرسش قرار داده و سوال میکند که آیا حرفهای ننه جان در مورد زنان واقعیت دارد؟ آیا آسایش زنان در «سازش» بدون قید و شرط و در مطیع بودن آنها در برابر مردان است؟ این وضعیت نه تنها که برای نویسنده بلکه برای هر زن مبارزی که نقشهای اسارتبار فرهنگی را به چالش کشانده و هویت واقعی خود را با همه تواناییها و ضعفهایش میخواهد به جامعه معرفی کند نیز شکننده است.
آنچه که باعث شده نویسنده به صورت مکرر در سیزده فصل کتاب برای خواننده برجسته شود استقامت و مبارزهی یک زن برای به دست آوردن حقوق انسانی زنان، ارزشها و آرمانهای ایدهآل در جامعهای است که در هر گام از ابزار و موانع متفاوت برای از پا درآوردن زنان استفاده کرده و تلاش برای برابری حقوق زن و مرد را بیحرمتی به فرهنگ و عنعنات جامعه قلمداد میکند.
«نقش ننه جان و یا مادربزرگ، نکوهش و خوف مکرر او در برابر مبارزه حمیرا و به ویژه ایجاد مکتب خصوصی برای کودکان در سالهای حاکمیت طالبان قابل تأمل و شهامت حمیرا بدون تردید قابل قدر است. از دید ننه جان، «چشم دختر باید ترس داشته باشد» و نباید کاری بکند که «آبروی» خانواده را بخاطر ادامه تحصیل به خطر مواجه سازد. این پندار دقیق همان دید سنتی و موروثی است که زنان را فروتر از مردان میداند.»
حمیرا قادری نقش مهم مردان خوب و حامی را که در مقاطع مختلف زندگی یار و یاور او بوده نادیده نگرفته و با ارج گذاشتن منصفانه یادآوری میکند. از جمله نقش آغا جان یا پدر نویسنده، پروفیسور ناصر رهیاب نخستین مربی حمیرا در عرصه داستان نویسی، خوشحال(جنگجوی نوجوان طالب) که محافظ و شاگرد مدرسه حمیرای سیزده ساله تحت حاکمیت طالبان است و همچنان محبت و حمایت قاطع فرامرز تمنا، همسر حمیرا قادری از تصمیم او برای ادامه تحصیلات بعد از ازدواج تا مقطع دکترا، از جمله مردانیاند که نقشهای برجسته و با اهمیتی را در زندگی شخصی و اکادمیک نویسنده دارا بودهاند.
حمیرا همچنان به سلطه دیدگاههای فرهنگی و سنتی و خشونت خاموش جامعه نسبت به زنان و مردان در برهههای متفاوت سیاسی و اجتماعی، نقض حقوق کودکان از جمله تجاوز جنسی با سواستفاده از القاب دینی و اعتماد جامعه، عدم قوانین حمایت از حقوق مادر و حضانت فرزند، هجرت، عشق، امید، شکست، پیروزی و در کل مبارزات انسانی برای یک زندگی ارزشمند است. کتاب رقص در مسجد فراتر از سرنوشت یک فرد و یک خانواده است، این اثر داستان و روایت تلخ سرنوشت همه زنانی است که در این جغرافیا در لای چرخ ستمهای فرهنگ و جنگ گیر ماندهاند.