سالی که گذشت با دردها و داغهای بسیاری برای جامعه زنان افغانستان همراه بود، ما در این شماره نیمرخ گوشههایی از این دردها و داغها را نشان دادیم. ما در سال 99 درسهای بسیاری برای آموختن داشتیم. ما آموختیم که آوردن سمبولیک زنان در پستهای بلندپایه مدیریتی، نمیتواند ما را به حقوق از دسترفتهمان برساند، زنان سمبولیک میتوانند صدای زنان را در گلو خفه کنند، ما آموختیم که باید سهم زنان فرهیخته با دغدغههای حقوق زنان را در سطوح عالی مدیریتی و رهبری مطالبه کنیم.
ما نیاز به رنگینههای همجنس خود نداریم که صرفا بخاطر جنسیت زنانهاش از سهم ما رهبری یک وزارت را برعهده بگیرد و برای خفه کردن صدای زنان آینده برنامهریزی کند. ما آموختیم که تنها اسلحه بردوش کشیدن و ریش گذاشتن نمیتواند مشخصه نگاه افراطی دینی و طالبانی باشد. ذهنیت طالبانی امروز مرز لباس و اندازه ریش و برقع را درنوردیده و در فکر آن نکتاییپوشان و زنی که برقع ندارد، نیز حضور دارد. ما دیدیم و آموختیم، در جامعهای که فضا برای تفکر افراطی دینی باز شود، حقوق اولیه انسانی ما زنان، بزرگترین قربانی این تفکر است، گویی دیواری کوتاهتر از دیوار حقوق انسانی زنان در معادله افراطگرایی دینی وجود ندارد.
ما زنان آموختیم که در پای معادلات سیاسی کنونی تنها هستیم، همچنان که در خیابانهای شهر در بطن تهدیدات تنها هستیم. ما آموختیم که وقتی صدای طالبان در دوحه قطر بلند میشود، کسانی هستند که قبل از آمدن طالبان، جامعه را به سمت و سوی افراطگرایی میکشانند. ما آموختیم در این وضعیت، حرکتهای مقطعی برای زنان، نه تنها سودی به حال ما ندارد، بلکه ما را به بنبست حرکتهای موثر برای زنان میکشاند. در سال جدید با این آموختهها تلاش کنیم که صفحه جدیدی در تاریخ مبارزات زنان در سال جدید رقم بزنیم.